وبینار تخصصی با عنوان «روابط اعضای خانواده در دوره پاندمی کرونا و قرنطینگی» به همت انجمن علمی انسانشناسی دانشگاه یزد روز چهارشنبه۲۵فروردینماه برگزار شد. سخنران این نشست «محسن مسعودیان» جامعه شناس و استاد دانشگاه بود.
مشروح سخنرانی وی را در خصوص موضوع وبینار و راهکارهای موجود برای رفع آسیبهای آن در ادامه میخوانید:
تغییر کارکردهای خانواده در دوران پاندمی کرونا
در گذشته خانواده کارکردهایی داشت که به مرور زمان آنها را بر عهده نهادهای تخصصی نهاد. به عبارتی خانواده عملا از کارکردهای خود برای مدتی دور شده بود و با شروع کرونا زمان برای بازیابی کارکردها دوباره فراهم شد.
یکی از مهمترین کارکردهایی که خانواده به صورت جمعی به آن توجه داشتند کارکرد اقتصادی خانواده بود. در دوران بحران کرونا افراد مجبورند در خانه بمانند و کم و بیش کارشان را در خانه انجام دهند، بنابراین بخشی از فضای خانه از طریق دورکاری به کارکرد درآمدزایی اختصاص می یابد. افرادی که کارمند هستند از طریق لب تاپ و افرادی که مغازهدار هستند به فضای مجازی برای فروش اجناس و خدماتشان پناه آورده اند. افرادی مانند رانندگان نیز سعی در جایگزینی شغلی جدید به جای رانندگی هستند.
کارکرد آموزشی نیز به عنوان یکی دیگر از کارکردها به خانواده بازگشت. مدارس و موسسات آموزشی تعطیل شده اند و خانواده باید خلاهای آموزشی آموزگاران را برای خود و فرزندان پر کند. در چنین زمانهای به دلیل این که خانواده مهارت لازم برای بازیابی کارکرد خود را نداشت، دچار معضل شد و نتوانست نقش اساسی خود را در مواجهه با بحران ایفا کند.
دو ضربه کرونا به خانواده
در این وضعیت خانواده از دو ناحیه ضربه میخورد؛ یکی بخش درونی (خود خانواده توانایی بازیابی کارکردها را ندارد) و دوم بخش بیرونی (یعنی نهادهای اجرایی که برای آموزش مهارتهای لازم در زمان بحران به خانوادهها غفلت کردهاند). به عنوان مثال، خانواده و دولت هیچ کدام راهکاری برای اینکه تناقض میان «در خانه ماندن» و «نان درآوردن» را حل کنند، نداشتند. نهایتا دولت به فکر یارانههای معیشتی افتاد که علاج واقعه نبود. این عدم کارآمدی، علاوه بر بحران بهداشتی، بحران اقتصادی را نیز برای خانواده پدید آورد. مثال دیگر، آموزش است. خانوادهها قدرت یاددهی به دانشآموزان را در زمان بحران ندارند و از سوی دیگر زیرساختهای ارتباطاتی برای مقابله با بحران مهیا نبوده و در نتیجه عدم انتقال آموزش خوب به فراگیران اتفاق میافتد که معضلی دیگر برای خانواده محسوب میشود.
نمونهی دیگر از این معضلات، عدم توانایی نگهداری فرزندان خردسال نزد والدین شاغل است. آنها کارکرد نگهداری و حمایتی خانواده را به نهادهای خصوصی متخصص نظیر مهدهای کودک واگذار کرده بودند، حال که با بحران مواجه میشوند توان یا حوصله نگهداری از فرزندان را ندارند و تنشهای مضاعفی را ایجاد میکنند.
علاوه بر اینها میتوان به فضای خانه اشاره کرد. هر چقدر متراژ خانه کمتر باشد، تنشها و درگیریها در بحران، بیشتر خواهد شد. زمانی که برنامهای برای با هم بودنهای طولانی مدت نداریم، ممکن است تعاملها تبدیل به تقابلها شود. نوجوانان و جوانانی که در خانهها زندگی میکنند نیاز به تخلیه انرژی و هیجانات خود دارند. آنها اکنون باید در خانه بمانند و از گروههای دوستیشان دور بمانند. وقتی فضای خانه کوچک باشد و والدین برای آن ها برنامهای مفرح نداشته باشند، خانه محلی برای تنش میشود.
آگاهی از نقشها و وظایف مقوله دیگری است که باید درون پذیری شود. مادری کردن و پدری کردن نیاز به مهارتهای ویژهای دارد که باید از طرق مختلف به اعضای خانواده آموزش داده شوند. بنده بارها در ایران در خصوص سواد مادری صحبت کردهام، اکنون سواد پدری را نیز به آن اضافه میکنم. پنداشتهای ما اینگونه بوده است که مفهوم خانه و خانواده صرفا با زن (مادر) عجین شده است، در صورتی که از نقش اساسی پدر غفلت کرده ایم. سیاستگذاران خانواده باید از مفهوم خانواده جنسیت زدایی کنند و نقش پدر را هم در درون خانه لحاظ و پررنگ سازند. بسیاری از مصائب دوران بحران کرونا به وسیلهی تعامل مشترک مادر و پدر قابل حل است و نیازمند آموزش مهارتهای خاص و ویژه به این دو نقش هستیم.
معضلات مربوط به همگرایی در خانوادههای ایرانی
در معماری سنتی ایرانی، سالن مرکزی خانه (هال)، وسیعترین بخش خانه بود، زیرا افراد بیشترین زمان را برای دور هم بودن در خانه، در هال می گذراندند. اما رفته رفته هال ها کوچکتر شده و حتی در خانههای با متراژ بالا تبدیل به تی وی روم ها شده که علت گردهم آمدن در تی وی روم را هم تلویزیون میدانند. در این حالت اتاقهای خواب نقش پررنگتری خواهند داشت و افراد اکثر اوقات را تنهایی در اتاقهایشان و دور از هم سپری میکنند. بر همین اساس روابط در خانواده کاهش یافته و منزوی شدن و فردگرایی افزایش مییابد. بحران کرونا به این اتفاق بیشتر دامن زده است و تنهاییها با وجود باهم بودن در یک خانه بیشتر شدهاست.
از سویی دیگر فهم مشترک میان نسلی در خانوادهها بسیار کم شده است. والدینی که دارای فرزندان جوان و نوجوان هستند، نباید توقعات متناسب با سن خود را از فرزندانشان داشته باشند. آنها باید فهم و نگرش خود را متناسب با سن فرزندان تغییر داده تا درک و فهم متقابل در خانواده افزایش یابد. اگر چنین تفاهمی صورت نپذیرد در بحران کرونا و ماندن در خانه، چه نقطهی اشتراکی را میان پدر ۶۵ ساله و فرزند ۲۵ ساله میتوانیم داشته باشیم؟
نیاز به مهارت گفتوگو
در بحران کرونا دو مرجع خانواده و دولت، در بازسازی روابط میان خانواده و یادگیری مهارتهای لازم به خانواده دخیلند. در چنین شرایط بحرانی، علاوه بر دولت، نهادهای مدنی، دانشگاهها و متخصصان باید با برگزاری دورههای مهارت آموزی به خانوادهها نقش موثر خود را در جامعه ثابت کنند. مادامی که آموختن سینوس و کسینوس برای مدارس ما مهمتر از مهارتهای زندگی مانند مهارت گفتگو باشد، کُمیت ما در مواقع بحرانی لنگ خواهد زد. مهارت گفتوگو کردن در خانواده یکی از مهمترین دستاوردهای بشری برای حفظ و نگهداشت بهتر خانوادهها است. ما باید از این موهبت بهرهمند شویم و الا همچنان معضلات ما در خانواده باقی خواهند ماند.
پاندمی کرونا و مشکل گذراندن اوقات فراغت
بحران نیاز به بازسازی و بازیابی دارد. وقتی ما مهارتهای عاطفی و هیجانی را به افراد جامعه نمیآموزیم عملا از این که چگونه اوقات فراغت خود را بگذرانیم هم غافل میمانیم. وقتی از اوقات فراغت صحبت می کنیم عملا ما نیاز به تفکر خلاقانه داریم. این تفکر خلاقانه می تواند به بازسازی اوقات فراغت ما منجر شود؛ از این نظر که چگونه و با چه ابزاری می توانیم اوقات فراغت خود را بگذرانیم. ما بنیاد ملی بازی های رایانه ای داریم، اما چرا برای بازی های فیزیکی و جمعی و یا خانوادگی مرکز سیاستگذاری نداریم؟ چرا بنیاد اوقات فراغت و تفکر خلاقانه برای خانواده های ایرانی نداریم؟ کشور ما به دلیل موقعیت جغرافیایی با بحران های طبیعی زیادی مواجه است. علاوه بر کرونا، بحران های دیگری نیز ما را تهدید می کند، چرا یک نهاد مستقل و همیشگی برای اوقات فراغت ایجاد نمی کنیم؟ بیش از ۲۰ نهاد متولی امر اوقات فراغت داریم اما در زمانه بحران، هیچ کدام برنامه ای جامع و قابل اجرا که متناسب با خلقیات و شرایط ایرانیان باشد، ندارند.
هشدارهای بهداشتی باید روحیه دگریاری را تقویت کند
مساله دیگر تقویت روحیه دگریاری و همیاری در زمانه بحران است. اعلامیهها و دستورالعملها باید به گونه ای باشد که در آن روح اتحاد و همکاری میان خانوادهها و اعضای جامعه حس شود. اینکه بگوییم برای مراقبت از خود در خانه بمانید، روحیهی خودگرایی و خودخواهی را در ما افزایش میدهد، بهتر آن است که بگوییم به خاطر خود و دیگران در خانه بمانید یا به خاطر پدر و مادر و سایر اعضای خانواده از خانه خارج نشوید و پروتکل های بهداشتی را رعایت کنید. باید روحیه احساس مسئولیت را در افراد در قبال سایر اعضای خانواده بیشتر کنیم.
نظر شما