آمریکاییها مدتهای طولانی است که در خاورمیانه و خلیج فارس حضور نظامی گستردهای دارند. این وضعیت تبعات زیادی از جمله جنگ، ناآرامی و بیثباتیهای ممتد از خود بر جای گذاشته است. پژوهشگر ایرنا در این زمینه با «رضا کلهر» کارشناس خاورمیانه گفتوگویی داشته است. وی معتقد است برای مشخص شدن دلایل حضور نیروهای نظامی در منطقه باید به بردارهای سیاسی این کشورها و همچنین منافع استراتژیک آنها توجه داشت.
ایرنا: حضور قدرتهای نظامی خارجی در منطقه برای اولین بار مربوط به چه دورهای و با چه انگیزهای بوده است؟
کلهر: حضور نظامیان در منطقه قدمت طولانی دارد و به حضور پرتغالیها و انگلیسیها باز میگردد اما در زمان محمدرضاشاه هم این حضور به صورت قابل توجهی مشهود بوده که این سابقه به صورت ممتد بوده است. منطقه ما همواره دستخوش این برخوردها و تضادها بوده که قدمت تاریخی بسیار جدی هم دارد. در واقع نیروهای نظامی در منطقه با دو هدف سیاسی و اقتصادی حضور داشتهاند؛ بدین صورت که یک بار اقتدار در خدمت اقتصاد بوده و در زمانی دیگر اقتصاد در خدمت اقتدار نیروهای خارجی بوده که در منطقه حضور داشتهاند. این نیروها زمانی نیروی اقتدار را به کار میگرفتند تا منابع و منافع اقتصادی منطقه را چپاول کنند و مدتی هم در پی این موضوع بودند که با استفاده از منافع اقتصادی منطقه اقتدار خودشان را گسترش دهند. بدین ترتیب میتوان گفت این دو مورد همواره لازم و ملزوم یکدیگر بوده و نمیتوان با یک خط کش این دو را در دورههای مختلف تاریخی از یکدیگر متمایز کرد. به عنوان مثال هماکنون بسیاری از افراد بر این باورند که حضور آمریکا در سوریه به دلیل به دست آوردن منابع نفتی این کشور و دسترسی به ثروت نفتی این کشور است، در حالیکه نفت سوریه برای آمریکا آنقدر چشمگیر نیست که بخواهد در مقابل اقتصاد قوی خود به نفت اندک سوریه چشم داشته باشد. اما این قدرتنمایی آمریکا در سوریه به نوعی به نفع اقتصاد این کشور است که میتواند از این موضوع بهرهبرداریهای زیادی داشته باشد که یک مساله جدی است.
ایرنا: هدف نیروهای نظامی خارجی در منطقه چیست؟
کلهر: حقیقت موضوع این است که ما در زمینه حضور قدرت های بزرگ در منطقه باید بردارهای سیاسی آن ها را تبیین کنیم. یعنی ببینیم بردارهای سیاسی اصلی نیروهای خارجی در منطقه چیست؟ بردار سیاسی اصلی آمریکا در منطقه ما در راستای حفظ منافع رژیم صهیونیستی است. بدین ترتیب حتی حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق هم در راستای همین بردار سیاسی است. در واقع این بردار سیاسی برای مدت زمانی در دستور کار آمریکا قرار داشت و برای همین هم در منطقه حضور پیدا میکرد. آمریکاییها بعدها به دلیل وجود اسلام سیاسی قدرتمند و درگیریهای به وجود آمده حضور خودشان در افغانستان و عراق را هم با همین مبنا توجیه کردند، اما بردار سیاسی همچنان منافع اسرائیل بوده است. منتها وقتی با این هدف اعلامی حضور پیدا میکنند اما با قدرت اسلام سیاسی روبرو میشوند، مجبور به مهار منطقه خواهند بود. بدین ترتیب وقتی مجبور به مهار منطقه باشند، لاجرم باید در افغانستان و عراق هم حضور فیزیکی داشته و در کشورهای دیگر هم حضور داشته باشند تا بتوانند این وضعیت را حفظ کنند.
هماکنون آمریکاییها ذهنشان به سمت آبهای شرقی و دریای چین متمرکز شده و درواقع به دنبال این هستند تا امنیت منافع خودشان را تامین کنند که در دنیای امروز به خطر افتاده است. به عبارتی چین در دنیای کنونی به نوعی در حال تهدید منافع خود آمریکا است. طبیعی است که آمریکا در مقابل اسرائیل، منافع خودش را ارجحتر میداند. این موضوع در زمان ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» هم مطرح بود که آیا خاورمیانه همچنان اولویت اصلی آمریکا است یا حوزه دریای چین برای آمریکا تبدیل به حوزه اصلی شده است؟ به همین دلیل است که آمریکا بیشتر به سمت کنترل قدرت چین در جهان متمایل شده و حضور خود را در شرق بیشتر کرده است.
ایرنا: آیا این حضور به ثبات و صلح در منطقه هیچ کمکی کرده است؟ لطفا این موضوع را با توجه به تحولات دو کشور عراق و افغانستان تشریح کنید.
کلهر: پاسخ من به این پرسش که آیا حضور نیروهای خارجی در منطقه به صلح و ثبات در کشورهایی نظیر افغانستان و عراق کمکی کرده است یا خیر، منفی است. درواقع نیروهای خارجی برای برقراری صلح به منطقه وارد نمیشوند. چنانچه بدان اشاره داشتم این افراد برای حفظ بردار سیاسی و منافع استراتژیک خودشان به منطقه میآیند. در واقع آمریکا به دنبال این نیست که از طریق صلح و آرامش به اهداف خودش برسد. آمریکا منافع استراتژیک خودش را دارد و به دنبال منافع استراتژیک خودش به منطقه وارد میشود و این حضور را با ورود نیروهای نظامی پشتیبانی و محقق میکند. از اینرو نمیتوان گفت که آمریکا خیلی به دنبال صلح است. در واقع این افراد به دنبال منافع استراتژیک خودشان هستند. اگر این منافع با صلح حاصل شود قطعا به سمت صلح در منطقه خواهند رفت، اگر هم این منافع از طریق صلح به دست نیاید، از رویارویی نظامی ابایی ندارند.
ایرنا: نقش و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با حضور نظامی قدرتهای خارجی در منطقه را چطور تحلیل میکنید؟
کلهر: واقعیت این است که در پاسخ به این سوال دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی بر این باورند که میتوانستیم به غیر از مقابله نظامی در منطقه از روشهای دیگری هم استفاده کرده و منافع استراتژیک خودمان را حفظ کنیم. دیدگاه دیگر این است که تهدیدات جدی در منطقه، جزو تهدیدات خشن است. از این منظر، چون در منطقه تهدیدات خشنی مانند داعش وجود دارد، بنابراین ایران نیز ناگزیر به مقابله نظامی است تا این تهدیدات خشن به داخل کشور منتقل نشود. اما بهطور کلی آن چیزی که هماکنون در دستور کار قرار دارد این است که با افزایش اقتدار نظامی و سیاسی در منطقه بتواند توازن را میان بازیگران برقرار کرد.
نظر شما