عادت ما را اسیر خود می کند. آیا تا به حال کسی پیدا شده است که شرارهای از نبوغ با خود آورده باشد؟ آیا این شخص با نبوغ شخصیاش اثری خلق کرده است؟ به طور معمول، ابتدا آفریده یک نفر تعجب و اختلاف نظر ایجاد میکند. به تدریج او این نظرات را در آثارش به هم نزدیک میکند؛ دیری نمیگذرد که دیگران از او تقلید میکنند و نمونههای شبیه به اثر او افزایش مییابد. اینجاست که نظرات گردآوری میشوند، قوانین آن فراهم میآید و هنری زاده می شود. سپس محدودیتهای آن را تعیین میکنند و هر آنچه در محدوده تنگ تعیین شده نگنجد، زشت و غیرعادی مینامند. به اینها میگویند ستونهای هرکول و گذر از این محدوده به معنای گمراهی است. اما جز حقیقت، هیچ چیز دوام نمییابد. بد، هرقدر هم از طرف حماقت ستایش شود، از بین میرود و خوب میماند؛ به رغم ابهام جهالت وهیاهوی رشک ورزی آنچه مایه تأسف است این است که انسان ها فقط بعد از مرگ شان منصفانه قضاوت میشوند. وقتی زندگیشان به کلی نابود شد، چند شاخه گل پژمرده روی قبرشان میاندازند. (ص. ۵۷)
متن بالا برگرفته از نخستین صفحه گفتار دُنی دیدرو (Denis Diderot) نویسنده، فیلسوف و فرهنگنویس فرانسوی است پیرامون ادبیات دراماتیک. اندیشههای فلسفی و مذهبی او در دوران حیات بهشدت تحت تاثیر خفقان و سانسور قرار گرفت. او به خوبی این گفته خویش را درک کرد که «انسان ها فقط بعد از مرگشان منصفانه قضاوت میشوند» چون او در زمره «فیلسوفان جدید»ی بود که «متعصبان کلیسا و محافظان احکام کهن در صدد جلوگیری از اندیشه های آنان بودند» (ص.۱۸) و به این ترتیب به تناوب آثارش یا از سوی کلیسا و یا از سوی پارلمان جمع آوری شد. او حتی به خاطر افکارش بازداشت و زندانی شد و در نهایت تعهد داد دیگر علیه مسیحیت و حکومت کتاب منتشر نکند.
از نخستین سطور این گفتار که ذکر آن رفت، نگاه متفاوت او به نبوغ و هنر آشکار میشود و مخاطب را آگاه میکند در برابر نوشتاری فیلسوفانه و محتوایی نتیجه تفکر عمیق قرار گرفته است. آری! «خوب میماند؛ به رغم ابهام جهالت وهیاهوی رشک ورزی»؛ سالها از حیات او گذشته و امروز هم آثار این فیلسوف عصر روشنگری منتشر می شود و هم آرای او هنوز مورد بررسی دیگر اندیشمندان قرار میگیرد که پایان نامه دکترای اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی-بلژیکی معاصر با موضوع اندیشههای دیدرو یکی از نمونههای آن است.
دیدرو در پنجم اکتبر ۱۷۱۳ در شهر لانگر متولد شد و مطابق میل پدرش به تحصیل الهیات پرداخت تا به سلسله مراتب کلیسا و روحانیت وارد شود (ص.۱۴) او سرانجام لقب کشیشی شهر خود را دریافت کرد و برای ادامه تحصیل به پاریس رفت. در سن ۱۹ سالگی مدرکی معادل کارشناسی ادبیات و علوم دریافت کرد و پس از آن مدرکی معادل دکترای امروزی در رشته متافیزیک، الهیات و علم کلام را از دانشگاه سوربن دریافت کرد (ص.۱۵). اما زادگاهش تقاضای وی برای شغل کشیشی را نپذیرفت و دیدرو در پاریس ماندگار شد. دیدرو در پاریس در انتخاب شغل های قضاوت، نقاشی و بازیگری تئاتر سرگردان ماند.
بین سالهای ۱۷۳۷ تا ۱۷۴۷، در مجله مرکور دو فرانس مقالههایی درباره ریاضیات و فیزیک منتشر کرد که نشان از شناخت او از تئوریهای نیوتن داشت. در همین مجله نیز مقالات متنوعی درباره هنرهای زیبا، اسطوره شناسی، نقد برمان، تئاتر و بررسی اشعار ولتر منتشر کرد. او درباره موسیقی به سبک فرانسوی نیز عقایدی داشت که اغلب روشنفکران آن را قبول نداشتند... در سالهای بعد نیز با گاهنامه مکاتبه ادبی همکاری کرد و در مجموع مقالههایی معروف به سالن ها آثار بیشتر هنرمندان نقاش و مجسمه ساز رانقد و بررسی کرد. (ص.۱۵)
به این ترتیب دیدرو یکی از پایهگذاران نقد ادبی و نقد هنری محسوب میشود. نگرش عمیق دیدرو به مقوله هنر نظر کاترین تزارین روسیه را به خود جلب کرد و او در سال ۱۷۶۷ از وی خواست تا مجموعهای از آثار نقاشان و مجسمهسازان را برای روسیه خریداری کند. این کار با کمک ولتر انجام شد و حدود چهار هزار اثر هنری خریداری و به روسیه ارسال شد. این نگرش عمیق هنری امروز یکی از دلایل غنای موزههای روسیه به ویژه موزه آرمیتاژ است.
دیدرو همچنین در نگارش دانشنامه ای سهم داشت که ۲۷ سال از عمرش را صرف آن کرد و سرانجام در ۲۸ جلد منتشر شد. هرچند به دنبال نشر دانشنامه که نخستین جلد آن در سال ۱۷۵۱ منتشر شد دیدرو در آکادمی های علمی، فرهنگی و هنری متعددی به عضویت پذیرفته شد به رغم تلاش های افرادی چون ولتر عضویت او در آکادمی فرانسه پذیرفته نشد. دیدرو پس از نگارش این اثر مهم فرصت یافت تا بار دیگر به مباحثی بپردازد که به آنها علاقه ای شخصی و نگاهی حرفه ای داشت. گفتاری پیرامون ادبیات دراماتیک یکی از این آثار است که حاصل مطالعات طولانی دیدرو روی آثار نمایشی است. این گفتار به تازگی با ترجمه پرویز احمدینژاد به همت نشر روزبهان وارد بازار نشر شده است.
مترجم این اثر در پیشگفتاری با عنوان «دنی دیدرو، روشنگر صحنه تئاتر و پایهگذار درام» در ۴۶ صفحه علاوه بر شرح مختصری از زندگی و آرای این فیلسوف عصر روشنگری به مسائلی چون «ماتریالیسم از نظر دیدرو»، «تئاتر فرانسه در قرن هجدهم»، «تئاتر و روشنگران»، «دیدرو و تولد درام» و «درام دیدرویی و تداوم روشنگری» پرداخته است. وی پس از این مقدمه روشنگرانه در مورد اندیشه و زمانه دیدرو قدم به متن گفتار میپردازد. این گفتار خود شامل بخشهایی چون «ژانرهای دراماتیک»، «درباره کمدی جدی»، «نوعی از درام اخلاقی»، «نوعی از درام فلسفی»، «درام های ساده و درام های ترکیبی»، «درام هزل آمیز یا مضحکه»، «درباره طرح و گفت وگو»، «درباره طرح اولیه»، «رویدادها»، «درباره طرح تراژدی و طرح کمدی»، «درباره جاذبه»، «درباره مقدمه چینی»، «شخصیت ها»، «تقسیم بندی واقعه و تقسیم بندی پرده ها»، «بین پرده ها»، «صحنه ها»، «دربارۀ لحن»، «خلق وخوها»، «درباره آرایش صحنه»، «لباس ها»، «درباره اعمال بدون کلام» و در پایان «درباره نویسندگان و منتقدان».
در بخشی از این گفتار با عنوان «درباره لحن» میخوانیم:
هرقدر رشتههای ارتباط دهنده یک صحنه به موضوع ضعیفتر باشند، نمایشنامهنویس به مشکل بیشتری دچار خواهد شد. یکی از این صحنههای مبهم را در اختیار صد نفر بگذارید تا آن را برای تئاتر آماده کنند. هرکس صحنهای به شیوه خود میسازد. با این حال فقط یکی از آنها درست خواهد بود.
خوانندههای معمولی استعداد یک نمایشنامه نویس را بر اساس بخشهایی میسنجند که خودشان را بیشتر متأثر کرده باشد. سخنان یک توطئه گر خطاب به شرکای توطئه اش، یا صحنه پیداشدن یک کودک گمشده، آه از نهادشان برمیآورد. اما اگر نظر نویسنده را درباره کار خودش بپرسند، پی خواهندبرد که متوجه قطعاتی نشده اند که نمایشنامه نویس را خرسند میکرده است و حتی آن بخشها را نادیده گرفتهاند. (ص.۱۴۸)
کتاب گفتاری پیرامون ادبیات دراماتیک در ۱۸۸ صفحه و شمارگان یکهزار نسخه به بازار کتاب آمده است. این کتاب سیزدهمین جلد از عناوین ادبیات نمایشی نشر روزبهان است.
نظر شما