میدانم بیشتر مردم در شب دست به خودکشی می زنند... در تنهایی و سکوت... آدمی در شب به آن تاریکیای که میخواهد به آن فرو برود نزدیکتر است. خواب خیلی شبیه مرگ است... من همیشه فکر میکردم آدمهایی که روز را دوست دارند بیش از کسانی که شب را دوست دارند، علاقهمند به زندگی هستند... ولی با تمام این توصیفها من صبح دست به این کار زدم...
فکر میکردم که با مرگم میتوانم جلوی آنها را بگیرم و نگذارم بروند. فکر میکردم با این کارم میتوانم نجاتشان بدهم. شوهرم و پسرم را میگویم. آنها میخواهند به آنجا بروند و انتقام بگیرند، میخواهند بروند آدم بکشند (...) کشورم، برایم کشوری بیگانه شده، شهرم، شهری دیگر و مردمانم هم برایم غریبه شده اند... (ص.۷۵)
سیویتلانا الکسیویچ در سال ۱۹۴۸ از مادری اوکراینی و پدری اهل بلاروس متولد شد. این نویسنده و روزنامهنگار در سال ۲۰۱۵ به دلیل آنچه آکادمی سوئد روایات چندصدایی، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ما خواند، شایسته دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. او نخستین نویسنده بلاروسی برنده نوبل ادبیات است و پیشتر در سال ۲۰۱۳ برنده جوایزی همچون جایزه صلح کتابفروشان آلمان و جایزه مدیسی نیز شده بود.
او بیش از هر چیز یک پژوهشگر-نویسنده است و لقب «آرشیو حافظه» را دارد. نویسندگان بسیاری به عواقب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فروپاشی شوروی در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ پرداختند اما تنها این نویسنده تاثیر این واقعه بر روح و روان مردم این کشور پهناور را توصیف کرد. او به شوروی سابق سفر کرد و سراغ افرادی را گرفت که پس از فروپاشی یا اندکی قبل از آن دست به خودکشی زدند. اگر زنده مانده بودند با خودشان و در غیر اینصورت با یکی از نزدیکانشان مصاحبه کرد که نتیجه آن کتابی شد که در سال ۱۹۹۳ با نام شیفتگان مرگ منتشر شد.
آلکسیویچ که در ایران با آثاری چون جنگ چهره زنانه ندارد و زمان دست دوم شناخته شد، دانش آموخته روزنامهنگاری از دانشگاه ملی بلاروس است. او مدتی در فرانسه و آلمان زندگی کرد و سرانجام به کشورش بازگشت. آثار او حاصل ساعت ها مصاحبه با افرادی است که حادثه یا رویداد مهمی را گذرانده اند. او نخستین روزنامهنگار در ۵۰ سال گذشته است که برای ادبیات مستند جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
او برای اثر جنجالی زمان دست دوم به سراغ مردمی رفت که در نظام زیستی سوسیالیستی باورهای خود را بر آب رفته دیدند و پس از آن در نظام دموکراتیک جمهوری فدراتیو شاهد حلول دیگرگونه نمادها و متفکران و مدیران شکلدهنده به ساختار زیستی سوسیالیستی در قامتی دیگر بودند. او برای نوشتن این کتاب هشت سال سفر کرد. به شهرهای مختلف روسیه رفت، مردم را دید و پای صحبت آنها نشست تا سرانجام در قالب این کتاب به روایتی رنجنامهگون از زندگی و زیست آنها دست پیدا کرد.
منتقدان، آثار ادبی او را سرشار از بازتاب روحیهٔ شهروندان روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میدانند و نگاه انسانی حاکم بر آثارش چنان تأثیرگذار بود که به زبانهای مختلفی از جمله انگلیسی فرانسه و آلمانی ترجمه شد.
شیفتگان مرگ بهگونهای ادامه زمان دست دوم است. این کتاب به طور مشخص به ۲۲ مورد خودکشی پرداخته است که درباره آنها در کتاب قبلی خود به آنها نپرداخته و طرح موضوع نیز نکرده است به ویژه اینکه خود وی اذعان داشت برخی افراد در سال ۱۹۹۳ که وی در تدارک تالیف کتاب نخست بوده، حاضر به گفتوگو با وی نشدهاند و پس از تدوین کتاب با وی تماس و ابراز تمایل به گفتوگو میکنند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
ولی من زمانی متفاوت و آدمهایی متفاوت را به یاد دارم... ما محاصره شده بودیم. رئیس بخش سیاسی دستور داد: «به خودتان شلیک کنید!» یک روز آفتابی بود و خورشید به شدت میتابید... ولی فرمان استالینی هم وجود داشت: «سرباز شوروی اسیر نمیشود. فقط خائنین تسلیم میشوند...» من جایی را برای شلیک به خودم انتخاب کردم. یادم است یک درخت بلوط پیر بود و کنارش نهال بلوطی دیگر. من شاخه بالایی نهال را نوازشی کردم و با خودم گفتم: «این درخت رشد می کند و هیچ کس نخواهد دانست زمانی یک نفر به بالای آن دستی زده است». رئیس بخش سیاسی، فردی میان سال بود و اهل جایی در اوکراین... نگاهی به ما جوانان انداخت، کلاهش را برداشت و به سر خودش شلیک کرد. قبل از شلیک به ما گفت: «بچه ها ، شما به زندگی تان ادامه بدهید!». (ص.۱۶۳)
شیفتگان مرگ را شهرام همتزاده عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی برای نخستین باز از روسی ترجمه و انتشارات کتاب نیستان این کتاب را در ۲۵۲ صفحه و شمارگان ۸۰۰ نسخه روانه بازار کتاب کرده است.
نظر شما