این کتاب دوزبانه فارسی انگلیسی اثری از هنرمند توانمند مراغی، «طاها کفیل افشار» است که طی روزهای اخیر در انتشارات «مکتب اسنوند» مراغه چاپ شد و در حافظه تاریخی مکتب هنری این کهنشهر به یادگار ماند.
«طاها» در خانوادهای هنرمند دیده به جهان گشود؛ نشان به آن نشان که هنر قدسی پدربزرگ و پدر ایشان در حوزه خوشنویسی در حافظه تاریخی مکتب هنری مراغه به یادگار مانده است؛ هنری که حضور ساری و جاری مکتب مراغه در حوزه هنر مقدس را به اثبات میرساند.
برعکس برخی از آثار خط نقاشی دیگر که تنها با فرمگرایی همراه است، کتاب ۲۱ پرده بهشتی علاوه بر توجه به فرم، روی ادبیات عرفانی تمرکز دارد و در حقیقت ترکیب عرفانی خط و نقاشی را میتوان ایده تازه این کتاب به شمار آورد.
خالق این اثر فاخر میگوید: وقتی قرار چنین مجموعهای بنا شد تدبیری در آغاز و پایانش نبود، پردهها پشت سر هم آغاز شد اما هیچکدام برای آغاز پایان نیافت؛ ناگاه نسیمی دلنشین و بویی خوش، آغازگر سفر ۲۱ پردهای من شد؛ بزرگی که از سالهای دور آتش مهرش گرمیبخش کلبه فقیرانهام بود «ناد علیا مظهر العجائب».
«کفیل افشار» اضافه میکند: علی (ع) با پایان اولین پرده، آغازگر سفرم شد و مرا از بین تاریخ، رنگها، کلمهها و اعداد به انتهای سفر رهنمون شد؛ کلمات و اعداد از پی هم میگذشتند، کلمات در هر صورتی بهم میپیوستند و پردهای کنار میرفت؛ من به تماشا نشسته بودم.
پردههای دوم، سوم و بعدی این کتاب یکی پس از دیگری طی میشود و وقتی به هفتمین عدد میرسد حافظ اینگونه مهمانمان میکند که «حجاب چهره جان میشود غبار تنم، خوشا دمی کزین چهره پرده برفکنم» و خالق کتاب به گفته خودش به یاد آن عزیزی افتاد که میفرمود «مرگ آن است که زنگار از آیینه دل بزدایی».
«کفیل افشار» ادامه میدهد: من در امتداد هر پردهای افقی تازه برایم گشوده میشد؛ اعداد دوباره به حرکت میآمدند و هر کدام مرا به سفر خود میبردند؛ به پرده دوازدهم که نزدیک شدم، افقی سرخ در امتداد عشقی بیهمتا در انتظارم بود. «گل فروشم گل فروشم گل فروش، تحفه آوردم سر بازار عشق» بزرگی که عزیزترین میوه دلش را به قربانگاه عشق آورد، کاری که از ابراهیم خواسته نشد انجام دهد! شاید بینظیرترین افق زندگیم را به تماشا نشسته بودم.
وی بیان میکند: اعداد دوباره شروع به حرکت کردند و من هنوز مست رنگ سرخ آسمانی بودم که بر من گذشت؛ سیزدهم، چهاردهم و غیره و باز کلمات بهم میپیوستند و در هر عددی پردهای را در آسمان به تماشا مینشستم؛ به نوزدهمین پرده نزدیک میشدم و کلیدی طلایی از دور به دری رهنمونم میشد انگار در ورای در راه و صراطی به دریای نور در انتظارم بود.
«نوزده حرف در نوزدهمین پرده! «بسمالله الرحمن الرحیم / هست کلید در گنج حکیم» اعداد دوباره به حرکت درآمدند و کلمات به رقص، کمکم به انتهای سفر نزدیک میشدم و در تدبیر پایان راه اما گویی پر و بال تدبیر سست بود؛ هرچه تلاش کرد گویی پرندهای خود را به در و دیوار قفس میکوبد. چون در تدبیر درماندم ناگاه یاد آن نغمه افتادم که چنین میسرود «راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش».
«کفیل افشار» اضافه میکند: هرچند توکل کردن هم در وسع هرکسی نیست اما به قدر خویش بر آن قصد شدم؛ انتهای راه تاریک بود گویی شب بود؛ شبی نه از جنس شبهای ما و سیاهی نه از آن جنسی که میشناختم. سنگترین باری که تا آن روز هرگز تجربه نکرده بودم. گویی سنگینترین حجابی بود که بر بزرگترین اسرار عالم کشیده شده بود».
وی در نهایت چنین میگوید: چیزی که فهمیدم این بود که هیچ ندانستم فقط شب بود و من باز پشت در خانه علی(ع) بودم.
و شاید به همین دلیل است که دوست دارد خبر انتشار کتابش در سالروز شهادت حضرت علی (ع) منتشر شود و از سفر ۲۱ پردهای به بهشت با نام علی (ع) پرده بردارد.
کتاب ۲۱ پرده بهشتی در چاپ نخست به تعداد هزار جلد چاپ شده و با قیمت ۱۵۰ هزار تومان از طریق کتابفروشی سرور مراغه عرضه میشود.
به گزارش ایرنا بهداد شریفی صفحهآرایی و طراحی گرافیک، سیامک جاوید عکاسی آثار و فرشته اقبالی قهیازی ترجمه انگلیسی متون این اثر نفیس آلگوریک و سمبلیک را بر عهده داشتهاند.
نظر شما