۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۸
کد خبر: 84327582
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

صبح روز نهم، سرگذشت سردار شهید علی رضا نوری

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۸
کد خبر: 84327582
صبح روز نهم، سرگذشت سردار شهید علی رضا نوری

تهران - ایرنا- کتاب «صبح روز نهم» که به سرگذشت‌نامه سردار شهید مهندس «علی‌رضا نوری» قائم مقام فرماندهی لشکر۲۷ محمدرسول‌الله(ص) می‌پردازد، منتشر شد.

به گزارش خبرنگار حوزه ایثار و شهادت ایرنا،  کتاب «صبح روز نهم» که به سرگذشت سردار شهید مهندس علی‌رضا نوری می‌پردازد، به قلم گلعلی بابایی منتشر شد.

«شهید علی‌رضا نوری» از مدیران کارآمد نظام در سال‌های نخست انقلاب اسلامی و از جمله فرماندهان برجسته میدانی سپاه در عرصه جنگ‌های نامتقارن و در صحنه نبردهای منظم دوران دفاع مقدس بود.

مهندس نوری اصالتاً اهل شهرستان ساری از استان مازندران بود. این فرمانده به دلیل آن‌که از مدیران رده بالای راه‌آهن دولتی ایران و همچنین از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران منطقه ۱۰ استان تهران محسوب می‌شد، مسئولیت فرماندهی بخشی از نیروهای اعزامی از تهران به جبهه‌های جنگ را نیز بر عهده می‌گرفت.

در بخشی از مقدمه به نقل از نویسنده اثر می‌خوانیم: «هنگامی که در زمستان ۱۳۹۷ و در جریان برگزاری مراسم تجلیل از این کمترین در شهر ساری، مسوؤلین استان سرسبز مازندران _ زادگاه و سرزمین آباء و اجدادی‌ام _ از صاحب این قلم خواستار پذیرش تالیف سرگذشت‌نامه یکی _ دو تن  از سرداران شهید این استان شدند، ضمن تعظیم به ساحت نورانی تمامی شهیدان و سرداران بلندآوازه دیار علویان، نام دو فرمانده شهید بر صفحه ذهنم نقش بست. دو سرداری که اصالتاً مازندرانی بودند، اما در دو یگان مقتدر تهران؛ لشکر های ۲۷ محمّدرسول‌الله(ص)   و ۱۰ سیدالشهدا(ع) فرماندهی کردند؛ خوش درخشیدند و در همان یگان‌ها به شهادت رسیدند. شهیدان: علی‌رضا نوری ساروی و سید ابراهیم کسائیان. پس از خوانش و پژوهش مجموعة داده‌های گردآوری شده، توسط عزیزان مؤسسة فرهنگی _ هنری ۲۷ بعثت پیرامون این دو شهید بزرگوار، مطالب مربوط به علی‌رضا نوری را تقریباً مفصل‌تر دیدم و برای نوشتن زندگینامه مستند ایشان از خود شهید رخصت طلبیدم و دست به قلم شدم.»

«صبح روز نهم»؛ کتاب پانزدهم از مجموعه «بیست و هفت در ۲۷» است. این مجموعه، سرگذشت‌نامه‌های فرماندهان شهید لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) را در بر دارد. کتاب صبح روز نهم را انتشارات ۲۷ بعثت در ۳۰۰ صفحه روانه بازار نشر کرده است.

«و تن دادم، وطن» منتشر شد

«و تن دادم، وطن» رمانی اپیزودیک در دوران سیطره داعش در سوریه اثر جدید مریم بصیری توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شد.

«و تن دادم، وطن» رمانی جذاب و پرکشش با بیست شخصیت، که داستان زندگی‌شان به هم مرتبط است و در جبهه مخالف یا موافق با داعش در حال جنگ هستند. داستان زندگی ۱۰ زن و ۱۰ مرد از ملیت‌ها و مذاهب مختلف که در مناطق تحت اشغال داعش زندگی می‌کنند؛ برخی از مدافعان حرم هستند و برخی از داعش و برخی از ساکنان شهرهای مختلف سوریه.

داستان زندگی این شخصیت‌های اصلی همراه با شخصیت‌های فرعی بسیار، ماجرای این رمان را در دوران سیطره داعش در سوریه به تصویر کشیده است.

نویسنده کتاب در این باره می‌گوید:دیدن عکس‌ها و مستندهای بسیاری از خشونت داعش و تحقیق و مطالعه هفتاد کتاب منتشر شده درباره خاطرات مدافعان حرم و وضعیت سوریه در دوران داعش، شکل‌گیری دولت اسلامی عراق و شام و اهداف آن دولت، دعوت جوانان کشورهای مختلف به پیوستن به داعش، و مرگ و آواراگی هزاران زن و مرد و کودک، من را برانگیخته کرد تا کاری درباره مدافعان حرم و وضعیت سوریه بنویسم. از میان سوژه‌های واقعی و تخیلی بسیار، طرح این رمان در ذهنم جوانه زد. در واقع خط اصلی تمامی وقایع اصلی رمان برگرفته از واقعیت و اخبار روز هستند که در عمل، شکل داستانی پیدا و در هم تنیده شده‌اند.

"سروهای رازآلود" به بازار کتاب آمد

 کتاب "سروهای رازآلود" برگرفته از هشتاد خاطره از رزمندگانی است که در جشنواره خاطره‌نویسی خراسان شمالی برگزیده‌ شده‌اند. این کتاب به قلم آقای سعادت جلال دوست از نویسندگان حوزه ایثار و شهادت به رشته تحریر درآمده توسط انتشارات معبر منتشر شده است.

 کتاب "سروهای رازآلود" برگرفته از هشتاد خاطره از رزمندگانی است که در جشنواره خاطره‌نویسی خراسان شمالی برگزیده‌ شده‌اند. این کتاب به قلم آقای سعادت جلال دوست از نویسندگان حوزه ایثار و شهادت در ۱۰۰۰ نسخه و ۲۲۸ صفحه به رشته تحریر درآمده و توسط انتشارات معبر منتشر شده است.

در قسمتی از متن کتاب چنین آمده است:
مدتی در بانه مستقر بودیم. آنجا معمولاً به لحاظ امنیتی طوری بود که گفته بودند تا می‌توانید با مردم ارتباط برقرار نکنید. یک روز داشتیم رد می‌شدیم که دیدیم بچه‌های کوچک دور ایشان جمع شدند و گفتند:
ـ آقای کریمی بیایید فوتبال.
روی زمین برف نشسته بود به من گفت:
ـ تو هم بیا
و رفتیم دو تا گروه شدیم و بازی کردیم. تعجب کردم که این‌ها ایشان را از کجا می‌شناسند؟ و کی با او رفیق شدند؟ وقتی از ایشان پرسیدم، گفت: یک روز توپشان افتاد طرفم و من هم سه چهارتا دریبل زدم و یک گل و بعد هم توپشان را به خودشان دادم و همین‌طوری رفیق شدیم.
از آن به بعد هر وقت رد می‌شدیم، کارمان فوتبال بود.

شیداییِ خواندنی می‌شود

 کتاب «شیدایی» نوشته صادق کرمیار با نگاهی آسیب‌شناسانه به جنگ تحمیلی از سوی انتشارات جمکران روانه بازار نشر می‌شود.

 این کتاب که با عنوان «شیدایی» منتشر می‌شود، روایت آدم‌هایی است که بهترین سال‌های جوانیشان را در جنگ گذرانده‌اند و تلاش می‌کنند با آثار مختلف و سخت جنگ کنار بیایند اما در مرامشان نیست که خودشان را با قواعد و زد و بندهای زندگی امروز وفق بدهند. برای این آدم‌ها، قصه‌های جنگ پایانی ندارد.

در بخشی از این کتاب آمده است: «کنار پای سعید نشست و دلجویانه دست کشید به ساق پایش، بیشتر برای این‌که می خواست ببیند عضلاتش منقبض شده، که دید شده. با اخم لبخند زد و پرسید: «باز هم با عضدی درگیر شدی؟» سعید گفت: «دستگاه‌ها خوابیده، به خاطر خراب شدن یک قطعه کوچک؛ من هم دیگر نگذاشتم درستش کنند، باید تکلیف یکسره بشود.» از مینا رو برگرداند طرف دیوار تا به او بفهماند که الان نباید جروبحث و نصیحت کند...»

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha