هنر امام راحل(ره) این بود که دل‌ هنرمندان را متوجه حضرت حق کرد

تهران- ایرنا- محمدعلی رجبی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، گفت: هنر بزرگ امام راحل(ره) این بود که دل‌های هنرمندان را متوجه حضرت حق کرد.

به گزارش ایرنا محمدعلی رجبی در گفت‌وگویی سخن خود را با درود به روح پرفتوح امام راحل(ره) و آرزوی سلامتی برای مقام معظم رهبری آغاز کرد و گفت: حضرت امام(ره) جمله‌ای مهم دارند که لازم است به آن توجه کنیم؛ امام می‌فرمایند ما باید ببینیم «رَبّ» ما کیست و ما «مربوب» چه کسی هستیم؟ در وهله اول شاید تعجب کنیم از این سؤال، چراکه مشخص است پروردگار ما خداوند است، ولی ممکن است خدای ما با آن خدایی که مد نظر قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) بوده متفاوت باشد.

او در همین زمینه ادامه داد: همه انسان‌ها ارباب دارند و بی نظر ارباب کاری نمی‌کنند، اما این ارباب کیست و ما مربوب کدام رَب هستیم؟ آن رَب همه چیز را تعیین می‌کند؛ از جمله اینکه ما چگونه به هنر باید نگاه کنیم و هنر چیست؟ همه اینها در ذیل رب تعریف می‌شود.

چرا امام بزرگوار کلمه «رَب» را به کار بردند؟ در ابتدای قرآن کریم، در آیه اول سوره حمد (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) کلمه رب آمده است. تفاوت رَب با دیگر اسمای خداوند در این است که در ربَ تربیت است. خدای متعال در آیه ۳۶ سوره قیامت می‌فرماید: «أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًی؟!» یعنی آیا انسان فکر کرده او را پس از خلقت رها کرده‌ایم؟! خداوند هرگز آحاد بشر را به حال خودش رها نکرده است.

این نقاش پیش‌کسوت در ادامه افزود: مهم این است که ما رَب خود را هر کسی که تلقی کنیم، ذیل آن اسم با ما سخن می‌گوید. یا ذیل اسم قهر می‌رویم و مربوب شیطان یا نفس اماره می‌شویم، یا ذیل اسم لطف می‌رویم و مربوب حق تعالی می‌شویم. هر دوی اینها هنرآفرین، فرهنگ‌آفرین و تمدن‌آفرین‌اند؛ اما دو هنر، دو فرهنگ، دو تمدن و دو علم و معرفت.

آنچه حضرت امام(ره) دائماً متذکر می‌شدند، این بود که ما از مسیر رَب به معنای حق‌تعالی خارج نشویم؛ چراکه آن سوی مرز، شیطان در کمین است و وقتی که ما را تحویل نفس اماره داد، ما گرفتار اومانیسم می‌شویم. اومانیسم بدترین صورت تفکر الحادی بشر است. زمانی برای رسیدن به قرب معبود واسطه گذاشته بودند، ولی امروز بشر هم مشرک است و هم کافر. در واقع گرفتار کفر مضاعف شده است؛ چراکه خودش به خودش اصالت داده است.

رجبی با استفاده از فرمایش حضرت امام(ره) به سه تعریف از هنر پرداخت و گفت: تعریف اول، هنر از دیدگاه اصیل اسلامی است که به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام ناب محمدی(ص) است و این هنر قائم به الله است. تعریف دوم، هنر از دیدگاه اسطوره‌هاست که این هنر هم قائم به واسطه‌هاست. تعریف سوم، هنر از دیدگاه نفس اماره انسانی است؛ یعنی هنر قائم به انسان است. اگر ما هنر را ذیل کلمه «الله» دنبال کنیم، بر طبق فرمایش قرآن کریم، این سنت قائمه است؛ یعنی سنتی است استوار که بر اراده الهی قرار گرفته است. این سنت دچار بحران پست‌مدرنیسم و انحطاط نمی‌شود.

در این سنت قائمه یک چیز بسیار مهم است. کلمه‌ای در فارسی داریم که می‌گوییم «سرنوشت»، که این سرنوشت به دست خدای تبارک و تعالی نوشته شده است.

وی افزود: از کلمه سرنوشت به کلمه سرمشق می‌رسیم و سرمشق استاد می‌خواهد. استادان سرمشق در ابتدا انبیا و اولیا و پیران‌اند و در نهایت خود خداست. سپس عبارت «استاد شاگردی» معنا پیدا می‌کند؛ یعنی مربوب می‌شود شاگرد و رَب می‌شود استاد.

استاد دانشگاه شاهد خاطرنشان کرد: تمام هنرهای دینی، به معنای عام کلمه، در این مسیر مرید و مرادی یا مربوب و رَب شکل گرفته است. اگر بخواهیم از اصطلاح فلاسفه جدید استفاده کنیم، باید بگوییم هنر در این مرتبه زبان «دیگری» است. این دیگری کیست؟ خدای تعالی است که بر قلب پاک انسانی که خودش را مهیای تجلیات الهی کرده است متجلی می‌شود و هنرمند آنها را مشاهده می‌کند و به گوش دل می‌شنود و بازگو می‌کند.

اگر انسان در ذیل اسم نفس و شیطان باشد، شیطان برایش آیینه‌گردانی می‌کند. اگر شیطان جلو ما آیینه بگیرد، ما به جای دیدن ‌حقیقه‌الحقایق، نفس خودمان را می‌بینیم و خودمان حجاب خودمان خواهیم شد؛ به قول حافظ: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. اگر اللهِ رحمان و رحیم، یا اگر بخواهیم سمبلیک بگوییم فرشته، برای ما آیینه‌گردانی کند، ما اسمای خداوند را مشاهده خواهیم کرد. اسمای خداوند حقایق اشیا هستند؛ همان‌طور که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اَلَلَّهُمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَا هِیَ» یعنی خداوندا اشیا را به من بنمایان، همان‌طور که هستند. هنرمند هم دنبال هستی‌ها می‌گردد، نه دنبال متغیرهایی که بر نفسش ظاهر می‌شود و هر لحظه آنها را در نفسش تغییر می‌دهد. به آنها اصالت نمی‌دهد؛ چراکه کلمه «حق» در فارسی یعنی «هست» و هنرمند دنبال هستی‌ها می‌رود؛ بنابراین کسی که در پی هستی‌های امور است و آنها را به نمایش می‌گذارد، در واقع در پی سنت قائمه است.

این پژوهشگر پاک‌کردن نفس را لازمه تجلی حق‌تعالی در وجود فرد دانست و گفت: اینکه می‌گویند هنر عبارت است از نیک‌نفسی، به همین خاطر است و علت وضع این شرط هم این است که باید مظروف پاک باشد تا بتواند حقایق عالم را نشان دهد. آن چیزی که امام راحل(ره) به ما یاد می‌دهد، چنین هنری است که اگر در کلام بیاید، می‌شود شعر و ادبیات، اگر در تصویر بیاید می‌شود نقاشی، اگر در ترکیبی از اینها بیاید می‌شود دیگر هنرها.

اگر ما اراده کنیم که نفسمان را پاک کنیم تا این حقایق متجلی شود، طبق فرموده پیامبر اکرم(ص) «حُسن» در کار ما تجلی می‌کند؛ کمااینکه در رابطه با خوش‌نویسی فرمودند: «الخَطُّ الحَسَنُ یَزیدُ الحَقَّ وَضَحا»؛ یعنی خط زیبا حقیقت را بیشتر آشکار می‌کند؛ پس تعریف زیبایی می‌شود نمایش و آشکارکردن حقیقیت. در باب شعر هم فرمودند که شعر نباید زبان شخص شما باشد، باید کاری کنید که روح‌القدس اینها را به زبان شما بگذارد؛ پس این هنر قدسی از همین‌جا شکل می‌گیرد؛ چراکه از عالم قدس توسط حاملان عالم قدس می‌آید.

رجبی، با استفاده از کلام حضرت امام(ره)، در همین زمینه خاطرنشان کرد: نه اسلام و نه قرآن و نه ائمه بزرگوار ما هیچ کدام نفرمودند که هنر این است و ما را در مقابل سؤال «هنر چیست؟»، که این همه تاریخ فلسفه را به خودش مشغول کرده است، قرار نداده‌اند.

نکته مهم این است که مخاطبْ انسان است؛ انسان یا در مرتبه عام (یَا أَیُّهَا النَّاسُ) یا در مرتبه ایمان (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا) یا در مرتبه تقوا و یا مراتب دیگر انسانی، که نهایتاً این خطاب‌ها انسان را متذکر به رَب خود می‌کند. در این عالم دیگر انسان نیست که هنر می‌آفریند. کلمه «آفرینش هنر» ساخته تمدن جدید و بر پایه تفکر اومانیستی ساخته شده است. در واقع هنر ابداع است، آفرینش نیست. هنر حقیقی معطوف به اراده هنرمند نیست. هنرمند خودش را در مسیر تجلیات حضرت حق قرار می‌دهد و آنها را در آیینه صورت‌های هنری خودش نشان می‌دهد. این همان چیزی است که امام بزرگوار به ما فرمودند و خودشان در این زمینه نمونه اعلا بودند؛ هم در کسوت علم و معرفت و حکمت و فلسفه، هم در کسوت عمل که جهان را تغییر داد و نظام کفر جهانی را به هم ریخت، هم در امور شخصی مثل شعر هم که از بیانات قلبی خودشان و از وجود مبارکشان می‌جوشید، یا خوش‌نویسی و... که همه اینها از یک نفس نیک به نام امام صادر شد.

وی درخصوص شخصیت جامع امام راحل(ره) تصریح کرد: هنر حضرت امام(ره) با بقیه اعمال ایشان تفاوتی ندارد، همه اینها مثل نوری واحد است که از شیشه‌های رنگینی عبور می‌کند و ما رنگ‌های مختلف می‌بینیم، ولی واقعیت این است که اینها از یک نور واحدند که هر کدام در صورت‌های مختلف حکمی، سیاسی، عرفانی، هنری و... از ایشان جلوه می‌کند؛ چراکه بر سنت قائمه استوار است و سنت قائمه هم به این خاطر است که ربِّ حضرت امام، حق‌تعالی است.

تحولی که حضرت امام(ره) در دل‌ها به وجود آوردند، تا زمانی که این دل‌ها متوجه آن حقیقت بوده، آثاری به وجود آورده که به صورت‌های مختلف دارای یک ویژگی‌اند و فریاد «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ» سر می‌دهند؛ یعنی گواهی بر حقیقیت خدای یکتا می‌دهند.

عضو پیوسته فرهنگستان هنر در انتهای صحبت‌های خود درباره هنرمند انقلابی گفت: قاعده‌ای در این خصوص نداریم که بگوییم فلانی به این خاطر که چند اثر انقلابی دارد، هنرمند انقلاب اسلامی است. ملاک و سروکار ما با آثار است. ممکن است فردی در برهه‌ای از زمان، به‌واسطه امام بزرگوار(ره)، اتصالی به حقیقت پیدا کرده و آثار خوبی هم ابداع کرده ولی نتوانسته این اتصال را حفظ کند. به همین خاطر ما همیشه باید ببینیم هنرمند در زمان ابداع اثر مربوب چه رَبی است و به چه میزان نیک‌نفس بوده و این ملاک ارزش‌یابی کار هنری است.

به همین دلیل در زمان پیش از انقلاب، به‌خاطر جَو حاکم طاغوت پهلوی، اکثر قریب‌به‌اتفاق آثار هنری، مربوب حضرت رب نبودند؛ البته به این معنی نیست که تمام آثار این‌گونه بودند، بلکه بودند هنرمندانی که جلوه‌هایی از حقیقت را دریافت کرده بودند و آثار خوبی هم ابداع شده بود؛ کمااینکه بعد از انقلاب هم آثاری داریم که رَب هنرمندان نفس اماره و شیطان بوده و به این فرمایش حضرت امام(ره) عمیقاً توجه نشده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha