به گزارش ایرنا، «مصطفی یوسف اللداوی» نویسنده و تحلیلگر برجسته جهان عرب در مقاله خود درباره نفتالی بنت نوشت: او هیچ ریشه، اصل و نسب، تاریخ و خاطره ای در سرزمین فلسطین ندارد زیرا از بیرون آمد و یک غریبه است. او دست به استعمارگری و غصب سرزمین فلسطین به عنوان یک شهرک نشین زد و تنها رویاهایِ پریشان، افسانه های ساختگی، خرافات های مبتذل و جاه طلبی های نامشروع او را با سرزمین فلسطین مرتبط کرده است.
او می خواهد صاحب این سرزمین شده و در آن به تاخت و تاز و یکه تازی بپردازد. او نمی خواهد که صاحبان اصلی سرزمین فلسطین در این سرزمین باشند و به همین علت با آنها می جنگند و روایت آنها را با دورغ پردازی انکار می کند و حقایق موجودیت آنها در این سرزمین را با زور و قدرت رد می کند تا با زور سلاح حقوق آنها را بگیرد. او می خواهد با زور و وحشی گیری هویت و ساختار سرزمین فلسطین را تغییر دهد و با ظلم و تجاوزگری، صاحبان اصلی را بیرون کند.
نفتالی بنت یک صهیونیست با ملیت آمریکایی است که در آمریکا بدنیا آمد. او در سال ۱۹۷۳ میلادی از پدر و مادری آمریکایی در ایالت نیوجرسی متولد شد. آنها از آنجا به عنوان دو شهرک نشین متجاوز در سال ۱۹۶۷ میلادی به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند، اما زندگی در آنجا برای آنها مناسب نبود زیرا ثروتمند و اهل تجملات بودند و نمی توانستند در شرایط سخت جنگ و عملیات مداوم مقاومت فلسطین زندگی کنند. به همین علت، به آمریکا بازگشتند و یک سال بعد در طول جنگ ماه اکتبر ۱۹۷۳ میلادی با نفتالی فرزند جدید خود که در نیوجرسی بدنیا آمده بود، به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند. نفتالی هنوز هم در آنجا یک خانه و کسب و کار دارد.
نفتالی بنت تمایلات دینی افراطی و عقاید نژادپرستانه تلمودی (تورات شفاهی) را از والدین خود به ارث برد و در ادامه بر میزان مفاهیم صهیونیستی و استعماری در جریان حضور متناوب خود در فلسطین اشغالی افزود. او سفرهای دائم خود بین فلسطین اشغالی و آمریکا را حفظ کرد و همین امر باعث شد که زبان انگلیسی را خوب یاد بگیرد و مهارت و تجربیات علمی و فن آوری کسب کند و بر اساس آن نیز، شرکتهای الکترونیک و منافع عمده تجاری خود را بنا کند که آنها را حفظ کرد و از آن بهره برد تا اینکه وارد عرصه سیاست "اسرائیل" شد.
بنت در جریان خدمت وظیفه خود در ارتش اشغالگر، به واحد نخبگان موسوم به "سبیرت متکال" پیوست و فرماندهی برخی از رسته های آن را برعهده داشت و چندین عملیات امنیتی انجام داد که به آن افتخار می کرد و چندین بار اعلام کرد که از خودش بسیار خوشحال و راضی است زیرا تعدادی از فلسطینی را هنگام درگیری مستقیم و اجرای برخی عملیات های ویژه با دستان خود در مناطق مختلف به قتل رسانده است. او چندین بار در مناصب رسمی اظهار داشت که از جنایات های خود پشیمان نیست و آماده است تا در صورت لزوم آنها را تکرار کند. او همچنان به بهانه اصل دفاع از خود، شهرک نشینان را برای قتل فلسطینی ها تحریک می کند و از ارتش و پلیس می خواهد که به شکایت های فلسطینی ها گوش ندهند و شهرک نشینان را برای به زعم خود جلوگیری از دفاع مشروع از خودشان بازخواست نکرده یا در تنگنا قرار ندهند.
بنت خیال نمی کرد که روزی نخست وزیر یا وزیر باشد اما نتانیاهو روی او سرمایه گذاری کرد و او را برای خودش به خدمت گرفت و از او برای انجام کارهای خود و رسیدن به اهدافش بهره برداری کرد. "ساره" همسر نتانیاهو نیز از نفتالی برای رسیدن به خواسته هایش بهره برداری و با او در طول سالهای طولانی به عنوان یک جوانِ کارمندِ تحت امر شوهرش برخورد کرد. او کارهای کثیف محول شده را انجام می داد و منتظر رضایت، پذیرش، حمایت و پشتیبانی اربابش نتانیاهو بود. نفتالی از دستورات "یائیر نتانیاهو" فرزند نتانیاهو سرباز نمی زد و یائیر از او با جسارت و گستاخی تمام به عنوان تریبون و ابزاری تند و تیز برای حمله به برخی از مخالفان، رقبا و دشمنان پدرش استفاده می کرد.
نتانیاهو فکر می کرد که بنت برای همیشه برایش یک بردهِ جیرخوار و فرمانبردارِ مادام العمر باقی خواهد ماند و قادر نخواهد بود تا صدای مخالفت خود را علیه او بلند کند و در برابرش به عنوان یک رقیب سر بلند کند. به همین علت بود که نتانیاهو برای نفتالی حزب سیاسی تشکیل داد و بر تشکیل این ائتلاف راست گرا به نام "یمینا" نظارت کرد و بسیاری از سرکردگان تندرو سران شهرک نشین را نیز تشویق کرد که به نفتالی بپیوندند و با او کار کنند. در همین راستا، نتانیاهو "آیلت شکیت" را که سالهای طولانی در دفترش کار می کرد، با نفتالی همراه کرد تا به او بپیوندد. این اقدام به نتانیاهو کمک می کرد که نفتالی را هدایت کرده و آسان تر از او بهره برداری کند و او را در کنترل داشته باشد. نتانیاهو گمان می کرد که نفتالی همچنان فرمانبردار، مطیع، مزدور و اهرم او باقی خواهد بود تا بتواند از طریق او رقبایش را به حاشیه براند و نظر افراط گرایان دینی را جلب کند تا آنها به غیر از او رای ندهند و در کنست (پارلمان) علیه او موضعگیری نکنند.
اما این پسر که روزی توسط نتانیاهو به عنوان وزیر جنگ منصوب شد و نتانیاهو او را به نیابت از خود در "کریاه" (منطقه ای در مرکز تل آویو که مقر نهادهای دولتی و پایگاه اصلی ارتش در آنجا قرار دارد) اسکان داد تا ماموریت ها را به نمایندگی از او انجام دهد و علیه مقاومت اقدام کند و مسئولیت برخی از تصمیمات خود را در سایه کم عقلی و کم تجربگی نفتالی به گردن او بیاندازد، افسار پاره کرد و قید و بندها را از هم گسست و علیه ارباب خودش وارد عمل شد و به او خیانت کرد و پیمانش را شکست و با وجود تعداد اندک نمایندگان خود در کنست، نخست وزیر کابینه "تغییرات" شد، اما ارباب قدیمی او هنوز حاضر به ترک محل اقامت در سران دولت نشده و با وجود از دست داستن موقعیت و منصب خود همچنان اصرار بر ماندن در آنجا دارد. نتانیاهو در جایگاه اپوزیسون بیش از آنکه به امکان سرنگون کردن دولت و ورود به انتخابات جدیدی به امید بازگشت دوباره به نخست وزیری نزدیک باشد، به محاکمه و زندانی شدن نزدیک است.
این آمریکاییِ مهاجرِ صهیونیستِ شهرک نشین اشتباه می کند که می تواند رویاهای شیطانی خود را در سرزمین ما تحقق بخشد و ساکنان اصلی آن را بیرون کند و رژیم بی اصل و نسب خود را در سرزمین ما درست کند، زیرا مقاومت در کمین این رژیم است و ملت ما در سرزمین فلسطین و خارج از آن همچنان خاری در گلوی این رژیم باقی خواهند ماند تا رویاهایش در سرزمین ما محقق نشود و امیدهاش برآورده نگردد.
نظر شما