به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، مسعود اسداللهی در نشست تخصصی و تحلیلی «خیزش مجدد طالبان؛ افق و تاثیرات سیاسی-امنیتی آن برای ما» در موسسه اندیشه سازان نور اظهار کرد: خروج آمریکا از افغانستان بسیار بیسر و صدا و بدون پوشش رسانهای اجرا شد. رسانههای آمریکایی هم خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را پوشش ندادند چون این خروج شبیه خروج مفتضحانه آمریکا از ویتنام است.
کارشناس مسائل بین الملل خاطرنشان کرد: انگلیس در قرن نوزدهم از پس مردم افغانستان برنیامد و اتحاد جماهیر شوروی هم در قرن بیستم در افغانستان شکست خورد و در قرن بیست و یکم هم این تجربه برای آمریکاییها تکرار شد و آنها بعد از ۲۰ سال حضور در افغانستان، این کشور را ترک کردند.
وی یادآورشد: شکست انگلیس در افغانستان مقدمه فروپاشی امپراتوری بریتانیا شد و به گفته بسیاری از تحلیلگران خروج شوروی از افغانستان هم فروپاشی شوروی را تسریع کرد و حال خروج و شکست آمریکا از افغانستان مقدمه افول آمریکا و ناتو است.
اسداللهی علت شکست قدرتهای جهانی در افغانستان را ناشی از شرایط جغرافیایی این کشور دانست و عنوان کرد: فرهنگ سلطهناپذیری مردم افغانستان از دیگر عواملی است که باعث شده طی سه قرن گذشته قدرتهای خارجی نتوانند بر این کشور سیطره پیدا کنند. بافت روستایی و اجتماعی افغانستان هم در شکست بیگانگان موثر بوده است.
وی خاطرنشان کرد: آمریکاییها هرجا وارد میشوند، صرفا در پی سیطره نظامی هستند. هزینه زیادی هم در این کشورها میکنند، اما این هزینهها برای پیشرفت آن جامعه نیست و برای نظامیگری است. اگر از این ارقام، کمی هم صرف رشد و توسعه این کشورها میشد، میتوانست بسیاری از مسائل مثلا در افغانستان را تغییر دهد که دیگر طالبان به قدرت برنگردند.
اسداللهی ادامه داد: طی این سالها نه تنها هیچ تحول و توسعه اجتماعی و اقتصادی در افغانستان وعراق صورت نگرفته است، برعکس بسیاری از زیرساختهای عراق و افغانستان در لشکرکشیهای آمریکا نابود شد و آمریکا جامعهای ویران در این دو کشور برجا گذاشت. آمریکا در افغانستان تلاش کرد تا این کشور را مرکز و قطب افراطیگری و بحران برای ایران، چین و روسیه کند.
این کارشناس مسائل منطقه گفت: تقویت افراط گرایی در افغانستان، به ضرر آمریکا و ناتو شد چون میتوان افراط گرایی را تولید کرد، اما نمیتوان آنرا کنترل کرد.
وی راهبرد منطقه ای جمهوری اسلامی را جلوگیری از حضور بیگانگان در کشورهای منطقه عنوان کرد و گفت: از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بدلیل حضور بیگانگان، مسابقه تسلیحاتی در خلیج فارس شروع شد و این موضوع باعث تنش زایی در منطقه شد. در سالهای گذشته نیز آمریکا تلاش کرد تا کشورهای منطقه را به یک کانون نفوذ و بحران علیه ایران تبدیل کند.
اسداللهی ادامه داد: نفوذ در کشورها در صورتی امکان پذیر است که آمریکاییها از سیاستمداران فاسد حمایت کنند، چون سیاستمداران فاسد برای حفظ خود به بیگانگان وابسته میشوند. براساس تجربه نیز هرگاه افراد مستقل در کشورهای منطقه به قدرت رسیده اند، مقابل آمریکا ایستادگی کردهاند.
این کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه ایران از خروج آمریکا از منطقه حمایت میکند، گفت: اگرچه تهران نگرانیهایی درباره آینده تحولات افغانستان دارد، اما همزمان طالبان ادعا دارد که نسبت به گذشته دچار تغییراتی شده است وامید است که وعدههای طالبان پس از به قدرت رسیدن احتمالی محقق شود، اما در عین حال باید در نظر داشت که اگر حضور آمریکا در منطقه ادامه یابد، چه نتایج و تاثیراتی بر ایران دارد.
وی گفت: بسیاری از اتفاقاتی که در ایران و برخی اقدامات تروریستی در کشور اتفاق افتاد، نتیجه همین حضور آمریکا در منطقه است. بنابراین خروج آمریکا از منطقه اقدامی مثبت است، هرچند نسبت به تحولات آتی در افغانستان نمیتوان پیشبینی دقیقی داشت.
آمریکا درپی یک توطئه جدید در افغانستان برای بیثباتی بیشتر است
در ادامه این نشست، سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه طی ۱۰ سال گذشته طالبان در حال پیشروی بوده است، گفت: در برخی مناطق طالبان مسوولیت اداره مناطق را برعهده گرفته و در برخی دیگر دولت بهشکل صوری هنوز کنترل دارد، اما کنترل واقعی این شهرها هم در دست طالبان است، اما اتفاق جدید این است که بخشهایی که طالبان پیشروی کرده بود و مسوولیت اداره آن مناطق را برعهده نگرفته بود، حال برعهده گرفته است و از سوی دیگر مناطق ازبک نشین و تاجیک نشین در هفتههای اخیر مورد تعرض طالبان قرار گرفته است.
مدیر مسوول موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور یادآور شد: از حدود ۳۶۹ فرمانداری ، در حال حاضر ۱۸۳ فرمانداری در اختیار طالبان است. علاوه بر این ۱۳۶ فرمانداری محل نزاع ارتش افغانستان و طالبان است و ۲۳ درصد فرمانداری هم در اختیار کامل دولت کابل است و تحولات اخیر مربوط به ۱۳۶ فرمانداری تحت نزاع میان طالبان و دولت کابل است.
وی با بیان اینکه اقدامات طالبان در مناطق ازبک نشین و تاجیک نشین منجر به آغاز دور تازه درگیریهای طایفه ای در افغانستان می شود، گفت: درگیریهایی که تاکنون در مناطق پشتوننشین میان دولت و طالبان بود، حال در مناطق شمالی تاجیک نشین و ازبک نشین به درگیری قومی و طایفهای میان پشتون- ازبک و پشتون- تاجیک منجر خواهد شد این امر منجر به افزایش تلفات و مداخلات بیرونی خواهد شد.
زارعی اضافه کرد: در هر صورت کشورهای منطقه نمیتوانند در ارتباط با این تحولات بیطرف باشند و یا سکوت کنند و به عنوان نمونه ایران نمیتواند نسبت به سرنوشت شیعیان بیتفاوت باشد، همانگونه که ترکیه نسبت به ازبکها و یا تاجیکستان نسبت به وضعیت تاجیکها نمیتواند بیتفاوت باشد.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود: طالبان چون احساس میکند که تنها معارض تشکیل یک دولت پشتون و امارت اسلامی، مناطق شمالی است، با جبهه شمال درگیر شده تا با سیطره کامل امارت اسلامی خود را محقق کند که این موضوع از نظر ایران پذیرفته نیست، چون تهران استفاده از زور را نمیپذیرد و همواره از گفتوگو و توافق میان اقوام افغانستان حمایت کرده است.
وی تصریح کرد: یک گروه خاص قومی نمیتواند قانون اساسی محوری در افغانستان را پس بزند و قانون قوممدار مد نظر خود را به مردم افغانستان تحمیل کند، چون این موضوع در هر صورت باعث بروز بحران انسانی در افغانستان خواهد شد.
این کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه موضع جمهوری اسلامی برمبنای گفتوگوی بین الافغانی از طریق مذاکرات فراگیر میان تمام طرفها و طیفها همه اقوام است، خاطرنشان کرد: ایران معتقد است که همانگونه که پشتونها سهم عمده در دولت افغانستان داشتهاند و با وجود این که این قوم اکثریت مطلق را در افغانستان ندارد، اما این حق را دارد که در آینده تحولات افغانستان ایفای نقش کند، اما این حق را ندارد که با زبان زور و نظامی گری تحولات افغانستان را رقم بزند.
مدیر مسئول موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور با طرح این سوال که کشته شدن مسلمانان به دست یکدیگر چه توجیهی دارد، گفت: ایران تاکید دارد همه طوایف افغانستان در قدرت مشارکت کنند. اگرچه اصلاح قانون اساسی حق مردم افغانستان است و طالبان نیز میتوانند خواستار تغییراتی در قانون اساسی باشند و این مسیر مناسب برای حل و فصل مسائل افغانستان است. اما مسیر فعلی از طریق نظامی گری در افغانستان باعث آوارگی و وحشت در افغانستان شده است.
وی خاطرنشان کرد: اگرچه این آوارگی داخلی است، اما این به معنای آن است که اقدامات فعلی طالبان در افغانستان باعث ایجاد وحشت شده است و این روش برخلاف و متناقض با اعلامیه و مواضع فعلی طالبان است که مدعی امنیت در افغانستان است، بنابراین میان بیانیه و عمل طالبان تفاوت وجود دارد و ایران طالبان را دعوت به گفتوگو براساس مصلحت و خواست مردم افغانستان میکند.
زارعی اظهار کرد: آمریکا در حالی که به اسم تامین امنیت وارد افغانستان شد، اما در شرایطی در حال ترک افغانستان است که این کشور درگیر جنگ داخلی و آشوب است و سوال این است که چرا آمریکا در این شرایط افغانستان را ترک می کند. آیا این موضوع به دلیل ناتوانی از ادامه حضور در افغانستان است یا این خروج مقدمه یک توطئه جدید در افغانستان است؟ آیا آمریکا قرار است نقش خود را به نیروهای نیابتی واگذار کند و این کشور را دچار تنش دوچندان کنند و افغانستان را تبدیل به سوریه دوم کنند؟ آیا خروج آمریکا از افغانستان مقدمه یک برنامه ضد ثبات در افغانستان نیست؟
این کارشناس مسائل خاورمیانه اظهار کرد: بسیاری معتقدند آمریکا با خروج از افغانستان بدنبال آن است که این کشور آسیب بیشتری متحمل شود و مساله بعد این است که نقش سازمان ملل در حال حاضر در تحولات افغانستان چیست؟ و آیا سکوت سازمان ملل به معنای یک توطئه جدید علیه افغانستان نیست؟ و آیا عدم ایفای نقش سازمان ملل به معنی این است که افغانستان قرار است دچار یک توطئه شود؟
وی با تاکید بر لزوم گفت و گو و مذاکرات بین گروههای افغانستانی، هرگونه تنش و درگیری قومی و بی ثباتی در افغانستان را مردود دانست و تنها راه حل تنش فعلی را بازگشت به میز مذاکره به جای میدان جنگ عنوان کرد.
نظر شما