تصمیم‌گیران اصلاحات داخل مردم بیایند و حرفشان را به گوش حاکمیت برسانند

تهران- ایرنا- خبرگزاری ایلنا در گفت وگویی آورد: تصمیم‌گیران در جریان اصلاحات باید به داخل مردم بیایند و حرف‌های آن را با پشتوانه خودشان به گوش تصمیم‌گیران و کسانی که سیاست‌گذار هستند، برسانند.

خبرگزاری ایلنا دوم مرداد به گفت وگو با هدایت آقایی فعال سیاسی اصلاح‌طلب پرداخت و آورد: درباره وضعیت جریان اصلاحات بعد از انتخابات که بسیار مورد هجمه و انتقاد قرار گرفت و حتی برخی‌ از کارشناسان عنوان کردند شاید دیگر این جریان نتواند به عرصه سیاسی کشور بازگردد، گفت: یک مثالی در فرهنگ مذهبی ما وجود دارد مبنی بر این‌که زمانی که شخصی از دنیا می‌رود،  هنگام تشییع جنازه‌اش فکر می‌کند که باید از جا برخیزد و لحظه‌ای که این کار را انجام می‌دهد سرش به سنگ لحد می‌خورد و آن وقت متوجه می‌شود چه اتفاقی افتاده است.به اعتقاد من با این اتفاقاتی که در این دوره از انتخابات روی داد؛  هم جریان اصلاحات و هم جریان اصولگرا اگر بیدار شده باشند باید سرشان به سنگ خورده باشد که امیدوارم با این سر به سنگ خوردن بفهمند وضعیت چگونه است.

برخی در جریان اصلاح‌طلب در یک فضای فکری سیر می‌کردند و آن این بود که در قالب حاکمیت به هر شکلی حضور داشته باشند تا این حضور باعث شود یک تغییراتی در ساختارها، رویه‌ها، سیاست‌گذاری‌ها، قانون‌گذاری و در نهایت در عملکردها به وجود بیاورند تا اتفاقی رخ دهد که نتیجه آن بهبود در وضعیت مردم باشد.در صورتی که اصلاحات به ذات چیز بدی نیست چراکه اگر ما مشکلات را نه در کشور خودمان؛ بلکه در تمام دنیا با این رویه حل و فصل کنیم، از انقلاب بسیار بهتر است.

برخی در جریان اصلاحات فکر می‌کنند به هر شکلی باید در حکومت باشند

برخی اصلاح‌طلبان همیشه این تفکر را داشتند که اگر به هر شکلی در حکومت جا پا داشته باشند می‌توانند در آنجا اصلاحات خودشان را اجرا کنند اما در این انتخابات به اعتقاد من سرها به سنگ خورد؛ یعنی این بیداری در جبهه اصلاحات حداقل برای بخشی از بدنه این جریان و تصمیم‌گیران این هوشیاری و بیداری را ایجاد کرد که باید با مردم حرکت کنند.

تصمیم‌گیران در جریان اصلاحات درخصوص حرکت‌های اعتراضی به هیچ عنوان نباید در داخل حاکمیت با چند سخنرانی، تذکر، در نطق‌های پیش از دستور و مصاحبه‌ها  مطالبی را عنوان کنند بلکه باید به داخل مردم بیایند و حرف‌های آن را با پشتوانه خودشان به گوش تصمیم‌گیران و کسانی که سیاست‌گذار هستند، برسانند.

من آنچه‌ که رخ داد را به معنای مرگ اصلاحات تلقی نمی‌کنم بلکه اعتقاد دارم عده‌ای در انتخاباتی که گذشت با خوردن سرشان به سنگ بیدار شدند؛ هرچند باید انتظار این را داشته باشیم بخش دیگری از جبهه  اصلاحات آن اعتیاد به قدرت را  که دارند حفظ کنند و نخواهند از این بیداری استفاده کنند.

آنانی که در جریان اصلاحات به دنبال قدرت هستند؛ محکوم به زوال خواهند بود

به شخصه آینده جریان اصلاحات را در ماه‌های گذشته پیش‌بینی کردم و گفتم حرکت‌های زیرپوستی برای واگرایی در این جریان ایجاده شده است، اما در آینده خواهیم دید که اصلاح‌طلب‌ها بخش زیادی‌شان در شیوه‌های مدنی پا به پای مردم می‌روند و خارج از قدرت و خارج از این‌که در مناصب حاکمیتی باشند، حرکت‌شان را ادامه می‌دهند و شاید بخش کوچکی از این‌ها هم همچنان به دنبال جا پایی در منصب‌های حکومتی باشند که این‌ها به نظر من محکوم به زوال خواهند بود و مردم هم پشتیبان این جریان دوم نخواهند بود. اصولگرایان در انتخاباتی که گذشت پیروز نشدند؛ اگر آرای آن‌ها تجزیه و تحلیل شود اصولگراها عمده‌ای از رأی‌های‌شان یعنی همان ۱۸ میلیون رأی که آقای رئیسی آورد قمستی از آن‌ها مربوط به مسائل فردی و اجتماعی افراد بود که در قالب شوراها پای صندوق‌های رأی آمده بودند.بیش از دویست هزار کاندیدا در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا حضور داشتند که این اشخاص از لحاظ ارتباطات فردی، عشریه‌ای، قومی و محلی پای صندوق‌ها آمده بودند،  با این اوصاف اگر اصولگرایان خودشان منصفانه در مورد آرایی که به دست آورند قضاوت کنند باید سرشان به سنگ خورده باشد و از حالت اقتدارگرایی بیرون بیایند و مسیری را انتخاب کنند که به بن بست سیاسی منجر نشود.معتقدم این انتخابات خارج از این بود که یک انتخابات عادی ریاست جمهوری باشد در واقع به عنوان کفه ترارزویی عمل کرد تا جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب خودشان را را وزن کنند.

مردم از جریانات سیاسی ناامید شده اند

این عضو حزب کارگزاران سازندگی در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌که برخی‌ها در خصوص سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نتیجه‌ای که جریان اصلاحات به دست آورد مطرح می‌کنند، نتیجه این انتخابات نتیجه به اعتمادی مردم به مسئولان بود چرا که به دلیل قضاوت‌ها و بدبینی‌هایی که برخی در خصوص اصلاح‌طلبان انجام دادند چنین نتیجه‌ای به دست آمد؛ آیا ما می‌توانیم اینگونه برداشت کنیم بی اعتمادی که صورت گرفت منجر به این نتیجه شد، عنوان کرد: ما نمی‌خواهیم در مورد کلیت نظام قضاوت کنیم که آیا مردم امروز نسبت به آن امیدوار هستند یا ناامید؛ اما یک چیز را می‌توانیم مطمئن شویم و آن این است که مردم از جریانات سیاسی با این روش‌هایی که در پیش دارند ناامید شده‌اند؛ یعنی بخش عمده کسانی که پای صندوق‌های رأی نیامدند از اینکه جریانات سیاسی نمی‌توانند سخنگوی‌شان باشند و مطالبات و خواسته‌های آنان را مطرح و برخوردهایی انجام دهند که اثر بخش باشد از آنها امید شده‌اند. اما اگر فکر کنیم مردم کلیت نظام را قبول ندارند من چنین تحلیلی این‌گونه ندارم.

از کشورهای همسایه درس بگیرم

 هر انقلابی به عنوان جنگ داخلی تلقی می‌شود و هیچ کسی هم دنبال جنگ داخلی و از هم پاشیدگی نیست،  بنابراین اگر بتوانیم اصلاحات عمیقی که در ساختارها، اختیارات، رویه‌ها و سیاست‌گذاری‌ها لازم است را با روش‌های مدنی و مسالمت‌آمیز و با گفت‌وگوی همراه با پشتوانه مردم انجام دهیم نتیجه بهتری حاصل می‌شود.

صاحبان قدرت همیشه باید بدانند اگر جریان سیاسی حرف می‌زند پشتش مردم هستند و اگر این قدرت شکل گیرد با فرهنگی که در مردم و مسئولان وجود دارد بسیار مسالمت آمیز حل می‌شود.ما باید از کشورهای همسایه خودمان درس بگیریم که درگیر اختلافات عمیق و جنگ‌های داخلی هستند در کشور ما هم کسانی که قدرت را به دست دارند باید متوجه باشند که مسئولیت ملی دارند. باید بین مردم و جریان‌های سیاسی یک همگرایی ایجاد کنیم تا بتوانیم با پشتوانه مردمی اصلاحات لازم را در کل نظام‌ انجام دهیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha