در ادامه گفت وگوی مورخ روزنامه آرمان ملی با هدایت آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب آمده است: نزدیک شدن به شروع کار دولت، صداهای بیشتری از اختلافات درونجناحی را بلند کرده است، اختلافاتی بر سر انتخاب وزرای پیشنهادی و دیگر مسئولیتهای مهم. اما از طرفی روزهایی را در کشور میگذرانیم که هر روز از هر سو مشکل و متعاقب آن اعتراضی قد علم میکند. شاید در چنین شرایطی هیچکس دعواهای جناحی را درست و بجا نداند. دعواهایی که در نتیجه آنها شایستهسالاری، وعده مهم رئیسی در انتخابات، به آخرین امر مورد توجه بدل میشود. باید دید که آیا این اختلافات و تمام آنچه دولت در حال تشکیل در دست دارد درمانی برای دردهای متعدد جامعه خواهد بود؟ در این زمینه «آرمان ملی» به گفتگو با هدایت آقایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، پرداخته است که در ادامه میخوانید.
آیا سهمخواهیها و فشار بر دولت رئیسی برای حضور برخی افراد در قدرت و در اصل حضور این افراد در کابینه میتواند بر کارآمدی دولت آینده اثرگذار باشد؟
بخشی از مشکلات ساختاری در کشور، به شیوه حکومتداری بر میگردد. بخشی خواسته یا ناخواسته تمام مسئولیتها را به گردن گرفته است. در چنین شرایطی مردم زمانی اختیارات و مسئولیتها را برای حاکمیت میبینند و خودشان را دارای نقش موثر نمیدانند، مسئولان را مسئول هر نوع مشکل و هر نوع اتفاقی که پیش آید میدانند، حتی اگر این مشکل بهطور طبیعی اتفاق افتاده باشد. این ساختار اجتماعی و حکومتداری ما به این سمت رفته است. بخشی دیگر از مشکلات ما مربوط به سازمانها و جریانات در پهنه سیاسی کشور است. این جریانات بدون اینکه برنامه و ایده مشخصی داشته باشند تنها به دنبال قرار گرفتن در راس امور هستند. آقای رئیسی هم در حال حاضر با این مشکل رو به رو است که کسانی که از وی حمایــت کردهاند یا حتی حمایتی هم ننمودهاند، به صرف حضور در حوزه اصــولگرایی، دولت را مانند یک شرکت تعاونی میدانند که باید در داخل آن سهمی برای خود داشته باشند.
این سبب کاهش کارایی دولت میشود. اگر دولت برخاسته از یک حزب و جریان مشخص باشد، میتواند با اقتدار نیروهای خود را انتخاب کند و در انتها هم آن حزب و جریان پاسخگو خواهد بود. اما آقای رئیسی با وجود اینکه خود جز اصولگرایان است در طول انتخابات به نحوی رفتار کرد که وامدار اصولگرایان نیست اما باز هم اصولگرایان موفقیت وی را مرهون کارهای خود میدانند و به نوعی طلبکار و سهمخــواه از دولتی هستند که در حال تشکیل است. از همین رو است که تصور نمیکنم دولت آقای رئیسی دولتی باشد که بتواند با شایستهسالاری و اقتداری که لازمه کار است، شکل بگیرد. قطعا عوامل و فشارهای مختلفی دخالت خواهند داشت و در نتیجه کیفیت فدای سهمخواهی خواهد شد. گرچه ممکن است در کوتاه مدت فضا عوض شود و اتفاقات خوشایندی رقم بخورد اما در بلند مدت مشکلات ساختاری نمایان خواهند شد که به راحتی هم نمیتوان انتظار حل آنها را داشت.
یکی دیگــر از تفاوتهای جناح دولت در حال تشکیــل با اصلاحطلبان میزان سرمایه اجتماعی است، آیا ممکن است دولت جدید بــرای کسب سرمایه اجتماعــی در جهـت ایجاد آزادیهای اجتماعی مانند رفع فیلترینگها در فضای مجازی تلاش کند؟
بسیاری از این امور مانند فیلترینگ در فضای مجازی چندان در اختیار دولتها نیست گرچه میتوانند تاثیرگذار باشند. در دولت روحانی هم با وجود اینکه آقای جهرمی به عنوان آوانگارد فضای مجازی حرکت میکرد، تلگرام را با حکم یک قاضی فیلتر کردند. حتی اگر لازم بود فیلترها و محدودیتهای دیگری هم میتوانستند اعمال کنند. آقای رئیسی هم با وجود اصولگرا بودن، اختیارات تمام اصولگرایان را ندارد و خارج از شرایط حاکم بر دولت روحانی قرار نمیگیرد و تنها در محدودهای میتواند عمل کند که اجازه داشته باشد. این هم جلوه دیگری از مشکلات موجود در کشور ماست که هر دولت اصلاحطلب، اصولگرا یا معتدل در احاطه نیروهای مرئی و قدرتهای نامرئی قرار میگیرد که با محدود کردن اختیارات دولت با تفسیر و قرائت خود از قانون اساسی عمل میکنند.
آیا یکدستی که برخی آن را از نکات مثبت موفقیت دولت سیزدهم بر خلاف دولت روحانی میدانند، باعث نجات دولت و حل مشکلات مردم خواهد شد؟
دولت آقای روحانی با وجود حمایت اصلاحطلبان و اعتدالگــرایان، عمده مشکلات و نارســاییهای خــود را در نــتـیـجـــه تاثیرپذیری از جــریانات بیرونی داشت. امــا آقای رئیسی هـم به شکل دیگر تحت تاثیر همین جریانات خواهد بود که این تاثیرات هم به حوزه اختیارات و قدرت وی مربوط خواهد شد و سبب دخالت برخی کنشگران سیاسی میشود. این افراد تلاش خود را میکنند و در نهایت شاید دولتی که تشکیل شود از دولت احمدینژاد پایدارتر باشد اما با توجه به تحریمها و شرایط حال حاضر بعید است موفقیتی بیش از دولت اصولگرای پیشین خود داشته باشد.
از طرفی این نیروهای فراقوهای که امروز انگار میکنند قدرت با ماست تنها به دنبال امیال خود هستند و تا زمانی که دولت از آنها حرف شنوی داشته باشد، گوش به فرمان آنها باشد و محدودیتها را بیشتر کند، برای آنها دولت محبوبی است. اما بالاخره دولت خود را منتخب مردم میداند و به محض اینکه بخواهد از آن نیروها زاویه بگیرد و مطالبات مردم را مطرح کند، بلافاصله از دولت تنها با زدن یک انگ فاصله میگیرند. همانطور که دولت احمدینژاد در چهار سال اول دولت احمدینژاد بود و برخی هر شب خواب او را میدیدند ولی بعد از مدتی با عنوان «جریان انحرافی» کنار گذاشته شد. دولت آقای رئیسی هم تا زمانی که در دست این نیروها باشد رضایت و همراهی آنها را دارد. از طرفی اگر بخواهد در نظر مردم خود را حفظ کند از چشم برخی از نیروها میافتد و اختلافاتی رخ خواهد داد که پیشتر هم شاهد بودهایم.
نظر شما