ائتلاف‌های سنتی خاورمیانه کارکرد خود را از دست داده‌اند

تهران- ایرنا- یک کارشناس ارشد مسائل استراتژیک گفت: ائتلاف‌های سنتی در منطقه خاورمیانه کارکرد خود را از دست داده‌اند و کشورهای منطقه در حال بازتعریف مناسبات جدید خود هستند.

«دیاکو حسینی» در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایرنا، درباره تحولات منطقه‌ای در پی عزم آمریکا برای خارج کردن نیروهای نظامی خود در خاورمیانه گفت: تقریبا همه کشورهای منطقه غرب آسیا از زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما» متوجه این واقعیت شدند که توازن قدرت در منطقه در حال تغییر است که یک علت آن، بی‌میلی ایالات متحده برای تداوم نقش‌آفرینی‌های سنتی و پیشین خود در منطقه خاورمیانه است.

وی با بیان اینکه آمریکا مانند دهه‌های پیشین منافع حیاتی خود را دیگر در منطقه خاورمیانه تعریف نمی‌کند، اظهار داشت: واشنگتن امروز درگیر مسائل داخلی است و تمرکز خود را متوجه آن ساخته و در عرصه سیاست خارجی نیز متوجه خیزش چین و تبعات امنیتی آن در تغییر نظم بین‌المللی است.

این کارشناس ارشد مسائل آمریکا ادامه داد: عدم نقش‌آفرینی سنتی آمریکا در خاورمیانه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ تقویت شد در دولت جو بایدن هم مشخص شد آمریکا در حال پیمودن مسیری است که قبلاً اوباما و ترامپ آن را طی کردند.

ائتلاف‌های سنتی تعریف خود را از دست داده‌اند

حسینی با اشاره به ترتیبات خاورمیانه بعد از انقلاب عربی تصریح کرد: بعد از سال ۲۰۱۱ و وقوع انقلاب‌های عربی و متعاقب آن تحولاتی که به همراه داشت - از جمله جنگ یمن، سوریه و لیبی - کشورهای منطقه به این جمع‌بندی رسیدند که غلبه یک کشور به دیگر کشورها امکان‌پذیر نیست و باید شکل جدیدی از ترتیبات ایجاد شود که ضمن امنیت، ثبات را هم برای منطقه به همراه آورد.

در بازتعریف جدید مناسبات منطقه‌ای، ائتلاف‌های سنتی تعریف خود را از دست داده‌اند که از جمله آنها می‌توان به مناسبات شورای همکاری خلیج فارس اشاره کرد که در جنگ یمن و سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران ناموثر بود و ناهماهنگ عمل کرد.

وی با اشاره به تغییر رویکرد احتمالی کشورهای ترکیه، مصر، عربستان سعودی، قطر، امارات و ایران خاطرنشان کرد: طی یک سال گذشته، شاهد تلاش‌هایی برای بازتعریف مناسبات میان کشورها با یکدیگر بوده‌ایم. در این چارچوب، نزدیکی اسرائیل به برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را در این مدت شاهد بودیم که احتمالاً ادامه‌دار خواهد بود اما در مقابل، احتمالاً بازتعریفی در روابط تهران با قاهره و ریاض را هم شاهد خواهیم بود.

به گفته این کارشناس ارشد مسائل استراتژیک، در بازتعریف جدید مناسبات منطقه‌ای، ائتلاف‌های سنتی تعریف خود را از دست داده‌اند که از جمله آنها می‌توان به مناسبات شورای همکاری خلیج فارس اشاره کرد که در جنگ یمن و سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران ناموثر بود و ناهماهنگ عمل کرد.

تهران و قاهره انگیزه حل اختلافات را دارند

حسینی با بیان اینکه مصری‌ها در چند سال گذشته نتوانسته بودند نقش موثری در منطقه ایفا کنند، ابراز داشت: اکنون مصری‌ها در حال تلاش هستند تا به ایفای نقش موثر در منطقه بپردازند و به همین خاطر، تلاش می‌کنند رابطه بهتری با ایران تعریف کنند تا در برابر کشورهای حامی گفتمان اخوان المسلمین خود را تقویت کنند. اکنون این انگیزه هم در تهران و هم در قاهره وجود دارد که به سمت حل اختلافات و عادی‌سازی روابط اقدام کند.

وی افزود: اسرائیل نفوذ بیشتری در منطقه پیدا کرده و این مسئله، زمینه نگرانی مصر و برخی دیگر از کشورهای عربی را فراهم کرده است. مجموع این شرایط می‌تواند به تغییر آرایش منطقه‌ و صف‌آرایی های جدید منجر شود.

این مدرس دانشگاه درباره افزایش رابطه برخی از کشورهای عربی با اسرائیل بیان کرد: در غیاب انگیزه از سوی آمریکا، برخی از کشورهای منطقه همچنان از تهران هراس دارند و فکر می‌کنند که ایران خطر موجودیتی و ژئوپلتیکی برای آنهاست. به همین خاطر، آنها رابطه با اسرائیل را نوعی سپر دفاعی از خود محسوب می‌کنند.

نشانه‌ای از ترک منطقه از سوی آمریکا وجود ندارد

به گفته حسینی، عربستان سعودی کشوری است که همچنان قابلیت رقابت با ایران را دارد. شاید ریاض قصدی نداشته باشد کاری که مسقط، ابوظبی و منامه انجام داده‌اند را انجام دهد، مگر آنکه احساس کند دیگر توان رقابت با تهران را ندارد و ایران برایش تهدیدی موجودیتی و غیرقابل دفاع است.

وی با بیان اینکه چشم‌انداز برقراری رابطه رسمی با اسرائیل از سوی سعودی‌ها وجود ندارد، یادآور شد: آنها فکر می‌کنند که می‌توانند از طریق اهرم‌های دیگری همچون دیپلماسی این نگرانی را مدیریت کنند و از سوی دیگر، از مزایای غیر رسمی رابطه کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس با اسرائیل هم بهره‌مند شوند؛ بنابراین آنها در کوتاه‌مدت به دنبال برقراری رابطه رسمی با تل‌آویو نخواهند رفت به ویژه که این مسئله به ویژه به جایگاه عربستان سعودی در جهان اسلام آسیب می‌زند.

این کارشناس ارشد مسائل استراتژیک درباره نوع رابطه کشورهای عربی با آمریکا در معادلات جدید خاورمیانه عنوان کرد: کشورهای عربی منطقه، جزو متحدان سنتی آمریکا هستند بنابراین تلاش می‌کنند رابطه‌شان را با واشنگتن همچنان حفظ کرده و نزدیک‌تر سازند. با آنکه آمریکا قصد تداوم نقش‌آفرینی مانند سابق در منطقه را ندارد، نشانه‌ای هم مبنی بر اینکه قصد ترک منطقه را دارد، از خود بروز نداده است.

جایگزینی برای نقش آمریکا از نگاه اعراب وجود ندارد

حسینی اضافه کرد: دولت بایدن این سیگنال را هم به کشورهای عربی داده است که همچنان قصد تداوم حمایت و حفاظت از کشورهای عربی منطقه را دارد ولی با این تفاوت که دیگر حاضر نیست مانند سابق به هر بهانه‌ای به دفاع از آنها بپردازد.

وی با بیان اینکه کشورهای عربی متوجه شده‌اند که باید میزان اتکا به آمریکا را کاهش داده و خود اتکایی در ترتیبات امنیتی جدید را افزایش دهند، گفت: آنها باید تلاش کنند رابطه کمتر تنش‌آلودی با ترکیه و ایران داشته باشند و به متحدان سیاست خارجی خود تنوع دهند؛ از جمله روسیه، چین و اروپا که به نظر می‌رسد این مسئله با استقبال آمریکا هم همراه شود چرا که موجب مسئولیت کمتر از سوی واشنگتن می‌شود.

شاید در آینده برای ایفای نقش بیشتر در منطقه خاورمیانه یک نوع تقسیم کار میان پکن و مسکو انجام شود، به این معنا که روس‌ها در خاورمیانه نقش‌آفرینی بیشتری داشته باشند و مطمئن باشند که چینی‌ها از آنها در مجامع بین‌المللی حمایت می‌کنند و در عوض، چین از این شرایط بهره‌برداری اقتصادی کند.

این کارشناس ارشد مسائل آمریکا با بیان اینکه کشورهای عربی از ماندن آمریکا در منطقه در میان مدت استقبال می‌کنند، اظهار داشت: جایگزینی برای نقش آمریکا از نگاه اعراب وجود ندارد اما ما شاهد شیب ملایمی از روابط و مناسبات به سوی خوداتکایی هستیم که نتیجه آن می‌تواند صف‌آرایی‌های جدید و تغییر آرایش قدیم شود.

روس‌ها تصور می‌کنند می‌توانند غرب آسیا موثر باشند

حسینی درباره سیاست خاورمیانه‌ای روسیه و چین هم تصریح کرد: چینی‌ها علیرغم نقش‌آفرینی بسیاری که با پیگیری طرح‌های جاه‌طلبانه ایفا می‌کنند - همانند طرح یک جاده، یک کمربند- و از آن زمان تا به امروز، شاهد افزایش تجارت و گسترش نفوذ اقتصادی چین با کشورهای منطقه بوده‌ایم، قصد و اراده‌ای برای حضور نظامی و افزایش مداخله در سایر کشورها و مناطق از جمله خاورمیانه ندارند.

وی با بیان اینکه چین ترجیح می‌دهد به عنوان بازیگری در حوزه اقتصادی نشان داده شود، خاطرنشان کرد: آنها می‌خواهند قدرت نرم خود را گسترش دهند و تامین امنیت را به ایالات متحده واگذار کنند و این یعنی سواری رایگان از تامین امنیت. بنابراین به نظر می‌رسد چین قصد تغییر رویکرد خود را در عرصه حضور نظامی نداشته باشد، به غیر از ایجاد پایگاه نظامی در جیبوتی و بندر گوادر در پاکستان به این دلیل که آنها در این مناطق سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی انجام داده‌اند.

این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی در مورد روسیه هم اظهار داشت: روس‌ها با توجه به تاریخ جاه‌طلبانه‌ و نگاهی که از چند قرن پیش به آب‌های گرم خلیج فارس دارند و همچنین زمینه‌های جغرافیایی و مجاورت با این منطقه، تصور می‌کنند که می‌توانند در منطقه غرب آسیا مداخله موثر داشته باشند که به منزله اثبات روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ است.

احتمال تقسیم کار میان روسیه و چین برای ایفای نقش در خاورمیانه

به گفته حسینی، روسیه تلاش می‌کند ایفای نقش در خاورمیانه را به عنوان یک کارت موثر در رویارویی و بازی با غرب در رقابت‌های ژئوپلتیکی مورد استفاده قرار دهد وگرنه این حضور برای آنها نفع اقتصادی به همراه ندارد.

وی ادامه داد: شاید در آینده برای ایفای نقش بیشتر در منطقه خاورمیانه یک نوع تقسیم کار میان پکن و مسکو انجام شود، به این معنا که روس‌ها در خاورمیانه نقش‌آفرینی بیشتری داشته باشند و مطمئن باشند که چینی‌ها از آنها در مجامع بین‌المللی حمایت می‌کنند و در عوض، چین از این شرایط بهره‌برداری اقتصادی کند.

این مدرس دانشگاه درباره آینده تقابل‌ رژیم اسرائیل علیه ایران هم بیان کرد: از نگاه اسرائیل ایران موفق شده مانع از سقوط بشار اسد شود و این در حالی است که می‌شد نظام سوریه در اثر جنگ داخلی فروبپاشد که این مسئله منجر به تغییر معادلات منطقه می‌شد. آنها این پیش‌بینی را می‌کردند و برای تحقق آن، سرمایه‌گذاری کردند. ایران نه تنها موفق شد مانع از پیروز شدن این نگاه در جنگ سوریه شود بلکه توانست تا مرزهای اسرائیل هم نزدیک شود.

جمع‌بندی اسرائیل و عربستان درباره ایران در حال تغییر است

حسینی با بیان اینکه اسرائیل ایران را تهدید موجودیتی برای خود تلقی کرده و نزدیکی نیروهای ایرانی به مرزهایش را خطری جدی محسوب می‌کند، یادآور شد: اسرائیل برای آنکه بتواند خطر ایران را خنثی و از میزان فشار بر خود بکاهد، درصدد جا انداختن این ایده است که ایران خطر اصلی منطقه است و از طرفی، با تحریم‌های اقتصادی و ایجاد ائتلاف‌های نظامی و منطقه‌ای ایران را مهار کند.

وی افزود: وقتی این جمع‌بندی تقویت شد که عربستان سعودی هم به نگاه اسرائیل نزدیک شد اما اکنون این جمع‌بندی در ریاض و تل‌آویو در حال تغییر است چراکه تهران نگاه متفاوتی به ریاض در قیاس با نگاه عربستان سعودی به ایران دارد.

اسرائیل برای آنکه بتواند خطر ایران را خنثی و از میزان فشار بر خود بکاهد، درصدد جا انداختن این ایده است که ایران خطر اصلی منطقه است و از طرفی، با تحریم‌های اقتصادی و ایجاد ائتلاف‌های نظامی و منطقه‌ای ایران را مهار کند.

این کارشناش  مسائل استراتژیک با تشریح سیاست‌های ایران و عربستان سعودی در خاورمیانه عنوان کرد: نگاه عربستان سعودی به ایران خصمانه است و درصدد به رسمیت شناختن قدرت ایران در منطقه نیست در حالی که ایران این نگاه را ندارد و فروکش کردن بحران یمن و سوریه می‌تواند موجب خودنمایی این استعداد شده و در خط سیر رابطه ایران و عربستان را با رابطه ایران و اسرائیل شکاف ایجاد کند و موجب فاصله بیشتر ریاض با تل‌آویو نسبت به گذشته شود.

به گفته حسینی، تا زمانی که این عقیده در اسرائیل وجود داشته باشد که ایران به واسطه حضور نظامی در سوریه و تقویت گروه‌های مقاومت تهدید موجودیتی برای آنها است، به اقدامات خصمانه خود علیه ایران ادامه می‌دهد و درصدد تقویت روابط خود با کشورهای عربی خواهد بود چراکه هم از نزدیکی این کشورها به ایران جلوگیری می‌کند و هم به زیرساخت‌های ایران نزدیک‌تر می‌شود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha