جلال ستاری؛ استادی که دلباختۀ فرهنگ ایران بود

تهران- ایرنا- «جبار رحمانی» انسان‌شناس در رثای «جلال ستاری» اسطوره‌شناس نامدار نوشت: نزدیک به یکصد اثر تالیفی و ترجمۀ این استاد بزرگ، بخشی از میراث علمی و فرهنگی او برای ایران است، فرهنگی که دلباخته‌اش بود و عمر خود را در راه اعتلای آن صرف کرد.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، جبار رحمانی انسان‌شناس و از اعضای موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ که در سال‌های اخیر و به واسطه پروژه تاریخ فرهنگی ایران مدرن ارتباطی صمیمی با جلال ستاری داشت، در سوگ درگذشت این استاد نامدار اسطوره‌شناسی نوشت: استاد جلال ستاری یکی از محققان بزرگ دوره معاصر ایران زمین درگذشت، خبری سخت و جانکاه بود که امروز شنیدیم. من افتخار شاگردی این استاد را نداشتم، اما همیشه در محضر کتابهایش تلمذ کرده ام و گاه که فرصت دیداری در منزلش داشتم، مجذوب شکوه دانش او و شخصیت بزرگ او بودم.

وی افزود: نزدیک به یکصد اثر تالیفی و ترجمه ای این استاد بزرگ، بخشی از میراث علمی و فرهنگی او برای ایران است، فرهنگی که او دلباخته اش بود و عمر خودش را در راه اعتلای آن فرهنگ صرف کرد.

شخصیت استاد ستاری، کمتر از آثارش شناخته شده است. مردی که پس از آشفتگی های بعد از ۱۳۵۷، ماندن در وطن را با آنکه خطر جانی برایش داشت، به مهاجرت ترجیح داد. او ماند و تحمل کرد ولی تسلیم تلخی های روزگارش نشد. بلکه با کارهایش بخشی از جلال و شکوه این فرهنگ را نشان داد و به نمایش گذاشت، او مرهمی بود بر زخم های این فرهنگ در نیم قرن اخیر.  کارهای او در حیطه اسطوره شناسی بیشتر شناخته شده اند اما هدف اصلی او نه دفاع از اسطوره اندیشی، بلکه دفاع از حریم عقل در برابر تعدی های منطق اساطیری در تاریخ معاصر ایران بود.

رحمانی در ادامه پیام خود نوشت: جلال ستاری در تمام نوشته هایش تلاش کرد نحوه عملکرد نظام ذهنی اسطوره اندیش را نشان دهد تا بتواند زمینه ها و نشانه های تعدی این نظام به حریم عقل و پیامدهای آن برای جامعه را آشکار کند.

ستاری علاوه بر پژوهش در قلمرو اسطوره ها، نقشی کلیدی در اعتلای علم اسطوره شناسی ایران (فارغ از جریان های دانشگاهی که شیفته اسطوره دانی بودند) داشت. شاید به درستی بتوان گفت که جلال ستاری از معدود اسطوره شناسان به معنای دقیق کلمه بود اما در کنار اسطوره شناسی، هم در میانه سنت و تاریخ گذشته و هم در دوره مدرن و از لابلای جریان های نوسازی و مدرنیسم ایرانی تلاش بسیاری برای بازشناسی انتقادی فرهنگ ایران زمین کرد. او شخصیتی فرهنگی بود که هم فرهنگ شناس بود و هم منتقد جدی فرهنگ. هرچند نظام دانشگاهی ایران در کلیت خودش، نه قدردان او بوده و نه تلاشی برای بازشناسی آثار بسیار بزرگ او کرده است.

این انسان شناس افزود: استاد ستاری در کنار استادان بزرگی مانند ایرج افشار و دیگران بیش از آنکه در نظام دانشگاهی قدردانشان باشند، جامعه و گروه های فعال فرهنگی قدردانشان بودند. این استادان بزرگ، هرچند نه قدرشان دانسته شد و نه به موقع هم جامعه دانشگاهی ارزش آثارشان را شناخت اما ذهن آنها در قلمرو شخصی‌شان، ستار العیوب بود و بی توجه به این کوتاهی ها، عمرشان را برای فرهنگی که بدان عشق ورزیدند، صرف کردند.

در این چند دهه اخیر، هرچند عمدتا از دانشمندان و استادان ایرانی که در کشورهای غربی هستند بسیار سخن گفته شده است اما از استادانی که با رنج جانکاه در این کشور ماندند و کار کردند و چراغ فکر و فرهنگ را روشن و باشکوه نگه داشتند، کمتر سخنی به میان رفته است.

مطالعه فرهنگ ایران زمین بدون رجوع به کارهای بزرگانی مانند ستاری ناممکن است، از این رو می‌توان گفت نه تنها آثار این استادان نمودی از فرهنگ ایران زمین است، بلکه خودشان به مثابه یک الگو و شخصیت فرهنگی، بخشی از این سنت فرهنگی و میراث معنوی فرهنگ ایران زمین هستند.

رحمانی در پایان نوشت: هرچند جای چنین الگوهایی در فرهنگ دانشگاهی ما خالی است اما فرهنگ عمومی و گروه های مدنی نشان داده اند که در حد توان، قدر دان این استادان بزرگ بوده اند. استادانی که مستقیم یا غیر مستقیم حق استادی بر هر محقق دلباخته فرهنگ ایران زمین دارند.

جلال ستاری؛ اسطوره‌شناسی که اسطوره شد

جلال ستاری (متولد ۱۴ مرداد ۱۳۱۰)، نویسنده، مترجم و اسطوره‌شناس و از معدود چهره‌هایی است که سال‌ها در حوزه‌ اسطوره و اسطوره‌پژوهی تلاش های پیگیری انجام داده و علاوه بر ترجمه‌ آثار متعدد، در این زمینه مولف اثر نیز بوده است.

ستاری در سوئیس تحصیل کرد و دکتری گرفت و یکی از استادان معروف او ژان پیاژه بود.

در سال های دهه پنجاه که وی برای نخستین بار آثار اندیشمندانی چون گاستون باشلار، آنتونن آرتو، جرج دومزیل، ولادیمیر پراپ و بسیاری دیگر را به فارسی ترجمه می کرد، این نام ها که حتی امروز هنوز چندان شناخته شده نیستند، کاملا ناشناس بودند. ستاری در همان سال‌ها، تاثیر مهمی در سازمان دادن به برنامه‌ریزی‌های فرهنگی نهادینه در کشور داشت و پس از آن نیز فعالیت‌های انتشاراتی‌اش، دو چندان شد. جلال ستاری بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه‌های افسانه‌شناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی در طی بیش از ۶۰ سال، تألیف و ترجمه کرده است.

وی در سال ۱۳۸۴  نشان فرهنگ و هنر را از وزارت فرهنگ فرانسه را دریافت کرد.

جلال ستاری در مقام نویسنده و مترجم تخصصی نزدیک به ۹۰ جلد کتاب در زمینه‌های افسانه‌شناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی در طول بیش از ۶۰ سال به رشتهٔ تحریر درآورده‌است. این کتاب‌ها بیشتر از کتاب‌های مرجع و شاخص در زمینه‌های تخصصی خود هستند. 

جان‌های آشنا، آخرین مصاحبه با سارتر (ترجمه)، جهان نگری (ترجمه)، تراژدی و انسان، بازتاب اسطوره در بوف کور، فرهنگ و تئاتر و طاعون (ترجمه)، اسطوره در جهان امروز پژوهشی در ناگزیری مرگ گیلگمش (ترجمه)، سیمای زن در فرهنگ ایران، در قلمرو فرهنگ، شرق در ادبیات فرانسه (ترجمه)، افسون شهرزاد، نمایش در شرق، اسطوره و رمز در اندیشه میرچا الیاده، درد عشق زلیخا، در بی دولتی فرهنگ، آیین و اسطوره در تئاتر، پژوهشی در اسطوره گیلگمش و افسانه اسکندر، جهان اسطوره‌شناسی (ترجمه) بخش اندکی از آثار اوست. 

جلال ستاری شنبه، نهم مرداد در سن ۹۰ سالگی بر اثر سکته مغزی در منزلش در کرج از دنیا رفت.

قرار است آیین تشییع این نویسنده نامدار سه شنبه پیشرو (دوازدهم مرداد) برگزار شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha