امروز نهم ماه محرم و مصادف با تاسوعای حسینی است. تاسوعا و عاشورا دو نماد عشق و دلباختگی در برابر معبود و جانفشانی در راه جانان است و شنیدن این دو واژه برای هر آزاده ای یادآور نهایت اخلاص، وفا، جوانمردی و آزادگی در جهان است. روز تاسوعا در فرهنگ شیعه از دیرباز به عنوان روزی شناخته شده که عزاداران و عاشقان اهل بیت(ع) ضمن بیان فضیلت های علمدار کربلا، به مرثیه سرایی و عزاداری می پردازند.
بیان رشادت ها و مصیبت های حضرت ابوالفضل(ع) در روز تاسوعای حسینی، باعث شده تا برخی چنین تصور کنند که آن حضرت در روز تاسوعا به شهادت رسیده و به همین علت در این روز عزای سقای دشت کربلا را برپا می کنند درحالی که قریب به اتفاق یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا جان خود را برای یاری دین خدا و امام خود فدا کردند. مقام با عظمت حضرت ابوالفضل و موقعیت خاص ایشان باعث شده تا به طور ویژه یک روز را به بیان رشادت ها و فضیلت های این فرزند امیرمومنان(ع) اختصاص دهند که این روز، همان تاسوعای حسینی است.
چرا تاسوعا؟
واژه «تاسوعا» از کلمه «تسع» به معنی ۹ گرفته شده و این واژه در تاریخ شیعه مربوط به نهم محرم است. امام صادق(ع) فرمودند: تاسوعا روزی است که حسین(ع) و یارانش در آن روز در کربلا محاصره شدند و سپاه شام پیرامونش حلقه وار گرد آمده او را از حرکت بازداشتند و پسر مرجانه و عمر بن سعد در آن روز شادمان بودند که لشکری بزرگ در اختیار دارند و حسین(ع) و یارانش را ضعیف شمردند و یقین کردند که دیگر حسین، یار و یاوری ندارد و مردم عراق به مدد او نخواهند آمد.
یکی از حوادثی که در این روز اتفاق افتاد، امان نامه ای بود که شمر برای حضرت ابوالفضل (ع) و برادرانش آورد. شمر، خود را به نزدیکی خیمه های امام حسین(ع) رساند و سراغ پسران خواهر خود، یعنی حضرت ابوالفضل(ع) و برادرانش را گرفت اما آن بزرگواران جوابی به او ندادند که در این هنگام امام حسین(ع) فرمود اگرچه او فاسق است ولی جوابش را بدهند. حضرت عباس (ع) پس از شنیدن سخنان شمر که می گفت «خود را به خاطر حسین(ع) به کشتن ندهید» در پاسخ به او با صدای بلند فرمود: لعنت خدا بر تو و بر امیر تو و بر امان تو باد. ما را امان می دهید در حالی که پسر رسول خدا (ص) در امان نباشد؟
نسبت شمر با حضرت ابوالفضل
همین یک جمله شمر که حضرت عباس (ع) را فرزند خواهر خود خطاب می کند، باعث شده تا امروز هم شاهد مظلومیت حضرت ابوالفضل باشیم. چون دشمنان دین و امامت در سال های اخیر در فضای مجازی این شبهه را به راه انداخته اند که شمر بن ذی الجوشن برادر حضرت امّ البنین، همسر دوم حضرت امیرمومنان و مادر حضرت عباس است و یکی از اهداف دشمن، خانوادگی جلوه دادن قیام بزرگ امام حسین (ع) بوده است در حالی که بر اساس روایات تاریخی رسم عرب این بوده تا به افرادی که از یک قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند، به فرزندان آنان با عنوان فامیلی نگاه کنند و مادر حضرت عباس(ع) با شمر بن ذی الجوشن هر دو از یک قبیله بودند.
در روز تاسوعا که دشمن عرصه را بر امام تنگ کرده بود، امام حسین (ع) از دشمن خواست تا در جنگ تاخیر اندازند و یک شب را مهلت دهند. عمر سعد که لشکر را آماده جنگ کرده بود، ابتدا قبول نکرد ولی در نهایت پذیرفت و سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش آن شب را تا صبح به مناجات و دعا و تلاوت قرآن و نماز گذراندند. در چنین روزی بود که به دستور عبیدالله بن زیاد، لشکر مجهزی از کوفه وارد کربلا شد و امام حسین(ع) در عصر روز تاسوعا برای یاران خود خطابه ای خواندند و اصحاب آن حضرت اعلام وفاداری و حمایت خود را تا پای جان اعلام کردند.
جایگاه و مقام حضرت عباس (ع)
عباس بن علی ابیطالب مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر حضرت علی(ع) و اولین فرزند ام البنین در چهارم شعبان سال ۲۶ هجری قمری دیده به جهان گشود. مهمترین فراز زندگی او حضور در واقعه کربلا و شهادت در روز عاشوراست. در مورد زندگی و احوالاتش تا قبل از محرم سال ۶۱ اطلاعات چندانی وجود ندارد جز اینکه بر اساس برخی گزارشها در جنگ صفین حضور داشته است. آن حضرت در واقعه کربلا فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود و برای همراهان امام حسین (ع) از فرات آب آورد. او به همراه برادرانش دو اماننامه از طرف عبیدالله بن زیاد را رد کردند و جزو سپاه امام حسین(ع) جنگید و شهید شد. ائمه معصومین در احادیثی مقام بالایی برای حضرت عباس در بهشت بیان کردهاند و نیز کرامات فراوانی از او با مضمون برآورده کردن حاجات مردم حتی غیر شیعیان و غیر مسلمانان نقل شده است.
شیخ صدوق در کتاب امالی روایتی از امام سجاد (ع) با این مضمون نقل می کند که حضرت ابوالفضل در نزد خدا جایگاهی دارد که همه شهدا به او غبطه می خورند که ای کاش می توانستند به چنین جایگاهی برسند. برخی از کارشناسان دینی معتقدند معرفت حضرت عباس (ع) باعث شد تا آن حضرت در روز قیامت دارای ارج و مقامی شود که سایر شهدا به مقام او غبطه بخورند.
حجت الاسلام محمدمهدی زارعی گلپایگانی استاد حوزه علمیه اصفهان به خبرنگار معارف ایرنا گفت: انبیا و ائمه معصومین به مقام قرب الهی و انس با خدا معرفت داشتند و حاضر نبودند آن را با چیز دیگری عوض کنند و قمربنی هاشم نیز این معرفت را پیدا کرده و به همین دلیل به آن جایگاه وفاداری رسید. در فرهنگ شیعه از حضرت عباس(ع) به عنوان نماد وفا یاد می شود و در زیارتنامه آن حضرت نیز می خوانیم که ابوالفضل(ع) اهل وفا بوده و خدا بهترین پاداش را به او داد؛ یعنی پاداش کسی که به عهد خود وفا کرد.
وی افزود: موضوع وفا انسان را به مفاهیم عالی در قرآن توجه می دهد. چون قرآن تاکید می کند کسانی که به عهد خود با خدا وفادار بمانند از اجر بزرگی برخوردار می شوند و این موضوع شامل همه انسان ها می شود؛ یعنی اگر ما هم به عهدی که با خدا بسته ایم وفادار بمانیم؛ به جای پاداش کوچک دنیوی، خدا به ما نیز اجر بزرگ معنوی اعظا می کند.
مروری بر مراحل وفای به عهد
این استاد حوزه گفت: وفا به معنی چیزی است که انسان آن را کامل کند و ناقص نگذارد. پس اگر کسی در مقام گفتار، حرفی را زد ولی در مقام عمل پایبند آن گفتار نبود در واقع آن کار را ناقص گذاشته ولی اگر در مقام عمل نیز پایبند بود؛ وفا کرده است. یعنی اگر به آن چیزی که فهمیده و اعتقاد پیدا کرده، عمل نکند وفا ندارد؛ چون کار را کامل نکرده است.وی اضافه کرد: هر کدام از ما فهمی دارد و می داند که خدا چه چیزی را دوست دارد و چه چیزی را دشمن می دارد. حال اگر به فهمی که داریم وفادار باشیم و به آنچه که خدا با ما عهد کرده وفادار باشیم، یعنی پایبند آن چیزهایی باشیم که می دانیم خوب است و گریزان از آن چیزهایی باشیم که می دانیم بد است و به همین میزان وفا کنیم، خداوند به ما اجر عظیم خواهد داد.
زارعی در ادامه گفت: وفای به عهد مراحلی دارد. یعنی کسی که به محدوده کمی معرفت داشته باشد و به آن وفا کند؛ خداوند او را وارد محدوده بزرگتری می کند و در آنجا یک وفای عمیق تری را می طلبد و اگر در آنجا هم به عهد الهی وفا کند؛ خداوند معرفت بیشتری را به عنوان پاداش به او می دهد. این معرفت همانند پلکانی می شود که انسان یک پا را روی معرفت جدید می گذارد و پای دیگر را بر روی پله وفای به عهدی که داشته و به همین نحو بالا می رود تا جایی که درباره حضرت عباس به 'نافذ البصیره' یعنی ایمانی که محکم و نفوذناپذیراست، تعبیر شده است.
وی افزود: وفای به عهد در اولیای خدا و معصومین هم هست و ابوالفضل العباس نیز به دنبال همان بود. یعنی نسبت به دنیا بی اعتنا بود و اعتقاد داشت آن چیزی که ارزش دارد، خدا و دستورات الهی است و به همین دلیل به آن پایبند بود و این مساله نشانه معرفت ایشان است.
زارعی اضافه کرد: ابوالفضل (ع) به عهد الهی وفادار بود و به رغم برخورداری از موقعیت، جایگاه علمی و عشیره ای که امکان ایجاد جایگاه ویژه ای را برای ایشان فراهم می ساخت، همه را فدای امام زمان خود کرد و به عهد خود وفادار بود تا جایی که جانش را در این مسیر نثار کرد.
حضرت عباس (ع) مظهر بصیرت
امام صادق (ع) فرمود «عموی ما عباس، نافذ البصیره بود؛ ایمان محکم و نفوذناپذیر داشت و همراه با امام حسین (ع) مجاهده کرد و به بلای نیکو رسید.» معمولا بلاهایی که به سراغ بزرگان می آید، ارتقاء دهنده مقامات آنهاست ولی بلاهایی که ما گرفتارش می شویم، معمولا کفاره بدی های ماست.
حجت الاسلام مجتبی عرب مازار در این زمینه به ایرنا گفت: آن چه از معارف اهل بیت درباره این الگوی ویژه یاد می گیریم این است حضرت ابوالفضل (ع) علاوه بر ایمان محکم و اطاعت از امام، در این مسیر نهایت خیرخواهی و مجاهدت در راه خدا را داشت و به عبارت دیگر نافذ البصیره بودند و امام سجاد (ع) بر ایمان محکم و بصیرت عموی خود تاکید کردند. بصیرت یعنی در جایی که فضا غبارآلود است و جایی که میل های شخصی مطرح است بتوانید حق را از باطل تشخیص دهید.
وی افزود: ما معمولا هر بار که می خواهیم ویژگی های حضرت عباس (ع) را بیان کنیم، به جنگاوری و فرمانده لشکر بودن آن حضرت استناد می کنیم یا می گوییم انسان باوفایی بود که امان نامه را نگرفت یا زمانی که به نهر فرات رسید، از خوردن آب خودداری کرد ولی ویژگی اصلی آن حضرت در نگاه ائمه که برای ما درس است، این بود که حضرت ابوالفضل (ع) به عنوان یک انسان غیرمعصوم پشت سر معصوم حرکت می کرد و به مقاماتی بالا رسید.
عرب مازار افزود: در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است که حضرت عباس (ع) ایثار کرد، یعنی دین و امامش را بر خودش ترجیح داد و خود را دچار این بلای دگرگون کننده و رشددهنده کرد. به عبارت دیگر خود را فدای برادرش کرد تا این که دو دستش بریده شد و خدا به آن حضرت در زندگی بعد از دنیا دو بال داد که با آنها در بهشت به همراه فرشتگان پرواز می کند، همانگونه که جعفر بن ابی طالب دو بال پرواز در قیامت دارد.
مواظب فضای غبارآلود باشیم
وی با طرح این سوال که چرا در صحرای کربلا فقط ۷۲ نفر در مقابل هزاران نفر ایستادند، اظهار داشت: امروز همه می دانند که امام حسین (ع) در جبهه حق بودند ولی در آن زمان فضا غبارآلود بود و امروز نیز ترس از تهدید دشمنان و علاقه دشمنان به تطمیع ما و فضاسازی رسانه هایی که حق را باطل جلوه می دهند، باعث می شود یک لشکر به هم بریزد و کسانی که مومن هستند، شک کنند و برخی به جبهه مقابل بروند و حتی سردار جبهه مقابل شوند. در کربلا حر بن یزید ریاحی در جبهه باطل بود و زمانی که حقیقت بر او آشکار شد و بصیرت به کمک او آمد، باعث شد تا ایمانش او را نجات دهد و به جبهه حق رو آورد.
این کارشناس مذهبی افزود: در روایتی از حضرت علی (ع) نقل شده که فضای غبارآلود زمانی به وجود می آید که از هواهای نفسانی پیروی میشود و در حکم های الهی بدعت گذاشته می شود. افراد با بصیرت در چنین فضایی تشخیص می دهند که دشمن در کجا دامی را گسترده است. نمونه آن در روضه ها خوانده می شود که در شب عاشورا وقتی امام حسین (ع) با یاران خود صحبت می کنند، نور خیمه را کم کرده و می فرماید هر کسی می تواند از این سرزمین برود و امام عهد و پیمان خود را برداشت اما اولین کسی که برخاست و سخن گفت حضرت ابوالفضل بود که گفت «ما برویم که بعد از تو بمانیم».
وی ادامه داد: حضرت ابوالفضل برای اصحاب امام حسین (ع) بیان می کند که سعادت ابدی به چه شکلی حاصل می شود و زمانی که امان نامه برای او می آید می فهمد که نقشه دشمن چیست و در صحنه عاشورا در خط امام حرکت می کند و تا آخرین سرباز که به میدان می رود در کنار امام است و زمانی که تنهایی امام حسین (ع) را می بیند به آن حضرت می گوید «دنیا برای من تنگ شده» و اجازه رفتن به میدان نبرد را از امام می خواهد.
فرازی از زیارتنامه حضرت ابوالفضل (ع)
در فرازی از زیارتنامه حضرت ابوالفضل (ع) که از امام معصوم نقل شده، اینگونه سلام می دهیم «السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمومنین و الحسن و الحسین». یعنی سلام بر تو ای بنده صالح خدا که اطاعت محض از خدا و رسول و امیرمومنان و امام حسن و حسین (علیهم السلام) داشتی.
حجت الاسلام مجتبی عباسلو با اشاره به این فراز از زیارتنامه گفت: عظمت شخصیت قمر بنی هاشم در اطاعت محض از امام زمانش نهفته است. چون قبل از سفری که امام حسین (ع) از ۲۸ رجب به سمت مکه آغاز و سپس به کوفه و کربلا عزیمت کنند، شخصیت های بزرگی مانند ابن عباس توصیه هایی به سیدالشهدا (ع) داشتند که از سر خیرخواهی نیز بوده ولی تنها کسی که هیچ سخنی در این زمینه بیان نکرده، حضرت عباس (ع) بوده است.
استاد حوزه علمیه مشکات افزود: در سیره حضرت علی (ع) نیز می بینیم که هیچ سخنی از آن حضرت در دوره پیامبر اکرم (ص) نقل نشده است و تمام احادیث آن حضرت که بسیاری از آن ها در نهج البلاغه آمده، بعد از حیات رسول اعظم (ع) بوده است. در واقع چنین ادبی نشانگر اطاعت محض امیرمومنان در مقابل امام خود یعنی رسول خداست و همین سیره در حضرت عباس نیز دیده می شود. امام سجاد (ع) نیز از حضرت ابوالفضل به «نافذ البصیره» یاد می کنند. یعنی آن حضرت دارای عمق فهم و بصیرت بود و با وجود این که یک شخصیت علمی پر فروغی داشت ولی در مقابل امام خود هیچ سخنی نمی گفت.
عباسلو ادامه داد: بزرگترین وصفی که می توان برای شخصیت نورانی عباس بیان کرد این است که تکیه گاه امام حسین (ع) بود. چون امام معصوم در زیارت جامعه کبیره به ما اینگونه آموزش داده که وی عبد صالح خداست و عبودیت وی در پیروی محض از خدا، پیامبر و امامان بوده و به همین دلیل تازمانی که زنده بود، هیچ امان نامه ای را از جبهه کفر دریافت نکرد و اینگونه به ما درس داد تا به گونه ای برخورد کنیم که جریان کفر نتواند در ما نفود کند و دشمن همواره از نفوذ و رخنه در ما ناامید باشد.
نظر شما