«سیطره طالبان در افغانستان و نقش ایران و کشورهای منطقه» عنوان وبیناری بود که با حضور «محسن روحی صفت» مسوول پیشین ستاد پشتیبانی افغانستان در وزارت خارجه و «عبدالمحمد طاهری» کاردار و رایزن فرهنگی پیشین ایران در افغانستان برگزار شد؛ وبیناری که بخش نخست آن انتشار یافت و بخش دوم آن در ادامه می آید؛
ایرنا: سوالی که در ذهن خیلی ها نقش بسته، تفاوت عملکرد اشرف غنی و عبدالله عبدالله است. اشرف غنی با اینکه به عنوان رئیس جمهور افغانستان فرد شماره یک این کشور به شمار می رفت از افغانستان گریخت، اما عبدالله عبدالله به عنوان چهره دوم کشور در افغانستان ماند و مردم را به آرامش فراخواند. این دو مقام ارشد سیاسی چه تفاوتی از نگاه طالبان دارند که یکی گریخت و دیگری ماند؟
طاهری: در ۵۰ سال گذشته هیچ گاه مردم افغانستان حکومت خودشان را انتخاب نکرده اند؛ در غیر این صورت رئیس جمهورشان باید می ماند. امان الله خان، ظاهرشاه، داوود خان، ربانی و حتی ملاعمر و غنی هیچ کدام به پایان خط نرسیدند؛ تنها کسی که به پایان خط رسید کرزی بود؛ کرزی که من از نزدیک با او آشنا بودم، یک چهره مردمی دست پاک با مهارت ادراکی بالاست و اکثر مردم او را قبول دارند. وی با تمام وجود به دنبال رشد و آگاهی رسیدن مردم افغانستان بود همچنین عبدالله و البته حکمتیار هم تا حدی هم این طور بود. عبدالله فردی مصلح است که قصد جلوگیری از افزایش آشوب و ناامنی بیشتر را در افغانستان دارد.
ایرنا: پیشتر زمزمه هایی در مورد فساد در مورد کرزی هم شنیده می شد. فسادی که فرمودید در کل حکومت افغانستان ریشه دوانیده، در مورد این افراد کمتر است؟
طاهری: قطعا. بنده در گزارشی که در پایان ماموریتم برای وزارت امور خارجه تهیه کردم به خیلی از مسائل به شکل محرمانه اشاره کردم. متاسفانه باید عرض کنم فساد کل ساختار افغانستان را فرا گرفته است. اگر از دیدگاه فرهنگی به این موضوع بپردازیم، دو ویژگی و مولفه مهم وجود دارد: متاسفانه برخی افغانستانیها گیرنده های خوبی هستند، به عنوان نمونه از جمهوری اسلامی انتظار تامین گاز، برق، نفت، امکانات، بودجه و ... دارند و بعد از این همه خدمات ایران، باز هم ناراضی و طلبکار بودند. ویژگی دوم آنها نیز این است که هرگز حاضر به پذیرش تقصیر و کوتاهی خود نیستند. همواره تاکید داشتند که نمی گذارند ما به اقتدار و استقلال برسیم و... بنابراین مقصر را دیگران معرفی و همواره تاکید می کردند که ما ۴۰ سال است در حال جنگیم اما هرگز پاسخگوی عملکرد خود در ایجاد شرایط جنگی نبودند.
وقتی طالبان میگویند آزادی زنان، یعنی زنان زنده بمانند، نه اینکه در مناصب باشند
ایرنا:در گفتگویی که مدتی پیش با شما داشتیم، شما خیلی جدی گفتید که طالبان عوض نشده است. در روزهای اخیر طالبان از یک سو با موضع گیری های متفاوت، مثلا مدعی احترام به حقوق زنان و اقلیت ها شده اند اما اخباری از برخی رفتارها همچون خشونت با طیف ها و ماموران افغانستان و یا مواجهه با زنان و دختران افغان پخش می شود که جامعه افغانستان را در هالهای از ابهام قرار داده است. به نظر شما طالبان جدید چه تفاوت هایی با طالبان قدیم دارند و این ویژگی های طالبان جدید در ماندگاری یا عدم ماندگاری نظام آنها چه نقشی دارد؟
روحی صفت: گروه و حکومت الزامات متفاوتی دارند و طالبان از الان مجبور به اعمال برخی تغییرات هستند اما فاصله جامعه مدنی افغانستان با آنچه طالبان می گوید بسیار زیاد است. طالبان هم مجبور است از این پس رعایتهایی بکند. البته وقتی میگویند آزادی زنان را قبول داریم، یعنی زنان زنده بمانند ولی اینکه در مناصب باشند، قبول ندارند. برداشت آنها از حقوق زنان متفاوت است. با توجه به اینکه افغانستان جامعه ای چند قومی و چند نژادی است، وفاداری ها زود عوض میشود. تا دولت فراگیر و آن کشور نباشد و تا رهبران همه اقوام سهمی در قدرت نداشته باشند، ثبات دراز مدت ایجاد نمی شود.
مشکلات طالبان تازه از امروز شروع شده است
ایرنا: شما تصور می کنید این اتفاق خواهد افتاد و طالبان به تقسیم وظایف و مناصب بین آحاد مختلف مردم تن خواهند داد؟
روحی صفت: طالبان خود از چند جناح تشکیل شده اند؛ جناح دوحه، جناح کویته و جناح پیشاور. جمعیت علما و افراد مذهبی پاکستان که ذی نفوذند، بر این جهت گیری ها اثرگذارند. مشکلات طالبان تازه از امروز شروع شده است دشمن مشترک تا دیروز اختلافات بخشهای مختلف این جنبش را تحت الشعاع قرار داده بود ولی از امروز چالش اصلی بین خودشان شروع میشود، ضمن اینکه مسئولیت اداره کشور را دارند و باید مسائل مردم را حل کنند در زمستان باید نگران مشکلاتی نظیر قحطی، کمبود سوخت و گرما باشند لذا کار آسانی نخواهند داشت.
طاهری: عملکرد طالبان با انتظاراتی که از آن می رود همخوانی ندارد. سیستم آنها عریضه ای است، نوع تصرف آنها با هیچ یک از نظامهایی که کشوری را فتح کرده اند، همخوانی ندارد. انتظار دموکراسی و انتخابات از آنها نمی توان داشت. با هنر تئاتر و این موارد بیگانه هستند فقط تاکتیکهای طالبان عوض شده است اما مبانی فکری آنها تغییر نکرده است. سخت ترین شرایط پیش روی مردم افغانستان خواهد بود و به بهانه مدیریت کشور، اقتدار مرکزی خشن حاکم خواهد شد.
ایرنا: آقای طاهری یک مدل که در ذهن خیلی ها وجود دارد، مدل سیاسی لبنان است که در آن هر کدام از از مسیحی ها، شیعیان، اهل تسنن و دروزی ها سهم مشخصی از حکومت دارند؛ مدلی که نوع دیگر آن در عراق حاکم است و طیف های مختلف این کشور را اداره میکنند. آیا می توان انتظار چنین حکومت مشترکی را در مورد افغانستان داشت؟
طاهری: قیاس دولت لبنان با طالبان مع الفارق است، چرا که این دو نظام کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. دولت لبنان به دیدگاههای دولت فرانسه تن می دهد اما دولت طالبان دولتی نیست که بتوان به تمکین آن امیدوار بود. اینکه طالبان به یک حکومت و دولت ملی تن بدهد که هر یک از گروهها سهمی در قدرت داشته باشند، از نگاه من بعید است. یک دلیلش هم آن است که وقتی طالبان با اقتدار یک کشور را فتح کردند به چه دلیل باید به یک حکومت ملی با حضور دیگر گروه ها تن بدهند؟ ضمن اینکه حکومت ملی با باورها و ایدئولوژی آن ها همخوانی ندارد. گروهی که در افغانستان سهم میخواهند گروه تکنوکرات ها هستند که این گروه با طالبان در دو طرف کامل متفاوت قرار گرفته اند. بنابراین این دو طیف نمی توانند یکدیگر را هضم کنند.
ایرنا: چند سالی است که اخباری از مذاکرات طالبان با آمریکایی ها شنیده می شود. این مذاکرات چه نقش و تاثیری در وضعیت کنونی داشته است؟ آیا شما اطلاعاتی در این زمینه دارید و از قول و قرارهایی که طالبان به آمریکا داده اند، مطلعید؟ نکته دیگر اینکه تا چه حد طالبان به وعدههای خود پشت میز مذاکرات پایبند خواهند بود؟
روحی صفت: وضع آمریکا در افغانستان همانند فرورفتن در باتلاق بود. یعنی هر وقت از آن می خواهید بیرون بیایید بیشتر در آن فرو می روید. ولی آمریکا از ۱۰ سال قبل متوجه گیر افتادن خود در باتلاق شد. آنها نشانه ها و گزارش ها را هم بررسی کردند، اما راه حلی برای رهایی از این وضع نداشتند. این اوباما بود که ۸۰ هزار نیرو را خارج کرد. آمریکا از همان اول در پی ایجاد یک هژمونی کامل در افغانستان بود تا از این کشور به عنوان پایگاهی برای ناامن سازی منطقه بهره گیرد و از آن برای توسعه نفوذ خود در برابر ایران، روسیه، چین، هند و پاکستان استفاده کند.
وضعیت کنونی افغانستان برآیند سیاستهای غلط آمریکاست
اما آمریکا که خودش در افغانستان ناموفق بود، اینک حداقل در فکر آن است که با خروج نیروهایش از این کشور، افغانستان به محلی برای استفاده بقیه کشورها تبدیل نشود. بیتردید افغانستانی که در آن توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی شکل گرفته باشد، به نفع ایران چین روسیه و دیگر همسایگان است. من همواره از «قرارداد خلیلزاد» نام می برم؛ شخصی که باعث شد طالبان و پشتون ها حاکمیت مطلق بر افغانستان پیدا کنند. افغان ها به رغم برخی اختلافات داخلی، به شدت ملی گرا هستند. از این رو به نظر من، افغانستان هرگز تجزیه نخواهد شد و ذات ملی گرایانه در این کشور از بین نخواهد رفت. بنابراین آقای خلیل زاد از ذات ملی گرایی پشتونی استفاده کرد و وضعیت طالبان را به اینجا کشانده است که حاکمیت مطلق بر افغانستان پیدا کنند. در واقع وضعیت کنونی افغانستان برآیند سیاستهای غلط آمریکاست. اگر این جمله ۵ سال پیش گفته میشد دیگران با ابهام به آن نگاه می کردند ولی اینک همگان به ان اذعان دارند.
نیروهای شوروی با التماس یک حزب چپ افغان وارد افغانستان شدند
در پیوند با مذاکراتی که تاکنون صورت گرفته و وعده هایی که در این میان مطرح شده باید گفت افغانها و طالبان معمولاً به وعده هایی که به مولای خود میدهند، وفادار نیستند. من با تحقیقاتی که در گذشته پیرامون این موضوع داشتهام معتقدم نیروهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان بودند که اتحاد جماهیر شوروی را به ورود به افغانستان وادار کردند. بنده اسناد موجود در وزارت امور خارجه در مورد ایران و روسیه را مطالعه کردهام. اتحاد جماهیر شوروی تمایلی به حضور در افغانستان نداشت و این التماس رهبران کمونیست بود که روس ها را به افغانستان کشاند و بعد از ۸ سال مجبور شدند با آن همه تلفات از افغانستان خارج شوند؛ موضوعی که در مورد آمریکا و حتی بیشتر در مورد انگلیس صدق می کرد.
طالبان به عهد خود با آمریکا وفادار نماند
امروز پاکستان پشت این جریان قرار دارد و وارد سیاست افغانستان شده است که از نظر من این نیز از بین خواهد رفت و افغان ها به پاکستان نیز وفادار نخواهند ماند. در مجموع مذاکراتی که آمریکا با طالبان داشتهاند با آنچه که اکنون اتفاق افتاده احتمالا متفاوت باشد. ظاهراً طالبان به آمریکا وعده داده بودند که دولتی مشارکتی تشکیل خواهند داد ولی اینک یک دولت کاملاً یکپارچه طالبانی در حال ایجاد شدن است.
طاهری: افغانها جایگاه بالایی در بیگانه ستیزی دارند، اما بعضا بین منافع ملی و فردی، منافع فردی را ارجح میدانند. وقتی حقوق زنان مطرح شد، خلیلزاد گفت «چرا سرباز امریکایی کشته شود تا زنان در افغانستان به حقوق خود برسند؟!» یک نکته در معاهده صلح نیست که با سمت حقوق مردم افغانستان باشد، همه به دنبال منافع فردی هستند. کریستیفر مسئول آمریکا در جنوب شرق افغانستان چندی پیش گفت اولین دلیل فروپاشی دولت افغانستان، فساد گسترده و مرجح دانستن منافع فردی بوده است. آنها به شدت به آمریکاییها وابسته اند به طوری که هیچ یک از آنها را نمی توان «دولتمرد» نامید. آنها تا لحظه آخر وابسته بودند و از منافع کشورشان دفاع نخواهند کرد.
قطعا نیروهای آمریکایی به فرماندهان ارتش گفته بودند مقاومت نکنید
هفده ماهی که افغانستان به سمت پروسه صلح رفت، من از آن به عنوان دوره فترت ارتش و دولت مرکزی نام می برم، چون حتی در صدد ایجاد پایگاههایی برای مردم برنیامدند. قطعا نیروهای آمریکایی به فرماندهان ارتش گفته بودند مقاومت نکنید. در آمار موضوع «تجانس مولفهها» اهمیت بالایی دارد، به این معنی که وقتی عامل یا رویدادی به تکرار رخ می دهد، قابل اتکا و معنی دار است. وقتی ۳۳ ولایت افغانستان همه مثل هم سقوط می کند یعنی همه از یک فرمول تبعیت میکنند اگر طالبان در سال ۱۳۷۵ با توپ و تانک پاکستان، افغانستان را گرفتند، این بار با دوچرخه این کشور را فتح کردند.
نظر شما