با ورود نیروهای طالبان به کابل، درگیریهای گسترده در افغانستان به نوعی پایان یافت. به عبارتی بحران نظامی- سیاسی در افغانستان با کنترل تمام عیار طالبان در ژئوپلیتیک این کشور وارد صحنه جدیدی شد.
امروز دیگر موضوع اولویت دار در سپهر سیاسی افغانستان، تقسیم بندی قدرت در این کشور و نحوه کنش ورزی طالبانی ها است؛ اینکه این گروه آیا به دوران گذشته بازخواهد گشت یا روش و منش جدید سیاسی اتخاذ خواهد کرد.
آنچه به گوش میرسد و در رسانهها مطرح است بخش مهمی از جامعه افغانستان هراس و نگرانی شدید نسبت به آینده سیاسی کشورشان تحت زعامت طالبان دارند. این مساله در کشورهای منطقه از جمله ایران هم تا حدی مطرح است.
در گفت و گو با «جلال میرزایی» استاد دانشگاه و نماینده دوره دهم مجلس شورای اسلامی این مساله را مورد پرسش قرار داده ایم که جمهوری اسلامی ایران با چه سیاست و راهبردی باید به سمت تامین منافع ملی در ارتباط با تحولات افغانستان حرکت کند که این سیاست بتواند تداوم وجاهت کشورمان نزد افکار عمومی مردم افغانستان را هم تامین سازد.
شرح این گفت و گو در ادامه آمده است؛
ایرنا: بحران سیاسی در افغانستان چه شرایطی را تجربه می کند و این بحران چه تاثیری روی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟
تحولات در افغانستان بنا به دلیل ارتباطات همسایگی و برخورداری دو کشور از مرز مشترک بیش از ۸۰۰ کیلومتری خواسته و ناخواسته بر جغرافیای مرزی کشورمان تاثیر می گذارد. برای همین باید دقت بالایی هم در تحلیل درست و دقیق تحولات افغانستان و هم تصمیم گیری اصولی نسبت به تحولات این کشور داشته باشیم.
امروز در داخل کشور دو رویه و دیدگاه نسبت به موضوع طالبان و افغانستان وجود دارد. دیدگاه اول روی این دیدگاه تمرکز دارد که طالبان گروهی با ریشه و پیشینه تروریستی است و برای همین حمله به سیاست خارجی و دستگاه وزارت خارجه را در دستور کار قرار داده اند و تلاش دارند رویکرد واقع بینانه کشورمان را در عرصه تحولات افغانستان زیر سوال قرار دهند.
در برابر، طیف مهمی از تحلیلگران و سکانداران دستگاه وزارت خارجه این باور را دارند که طالبان بخش مهمی از واقعیت سیاسی- اجتماعی افغانستان است و برای حفظ منافع ملی کشورمان ناگزیر به تعامل و گفت وگو با این گروه هم هستیم. کما اینکه باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر تلاش هدفمندی در سمت و سو دادن طالبان به گفت و گو و دوری از خشونتگرایی داشته است و اینکه این گروه با ایفای نقشی مسئولانه در برقراری ثبات و امنیت کلی افغانستان کمک کند.
ایرنا: عمده ترین دلایل برخی مخالفتهای داخلی با گفت وگو با طالبان چیست؟
مخالفان تعامل با طالبان مثال های متعددی نظیر سابقه مواجهه طالبان با حقوق زنان، دانش آموزان دختر و مهم تر از همه حمله این گروه به دیپلمات های ایرانی در مزار شریف را یادآور می شوند.
با استناد به این مسائل تاکید می کنند که طالبان گروهی ضد شیعی است و نباید با این گروه وارد بازی سیاسی شد.
در پاسخ به این موضوع باید گفت گرچه شک و تردیدی نسبت به جنایت طالبان در مزار شریف در سال ۱۹۹۸ نیست و این گروه همچنین رهبر شیعیان افغانستان را هم به شهادت رسانده است اما این اتفاقات مربوط به دورانی است که طالبان آشکار رفتارهای ضد حقوق بشری انجام می داد و ابایی هم از رفتارش نداشت و توجیه دینی هم می آورد.
امروز تغییر نسل مدیریتی مهمی در گروه طالبان رخ داده است و این گروه تلاش دارد وجهه سیاسی جدیدی از خودش نزد افکار عمومی داخل و بیرون از افغانستان به نمایش گذارد. گذشت زمان، تحولات داخلی و بیرونی بر اندیشه و مسلک سیاسی هر گروهی تاثیر می گذارد. برای همین نباید با پیش فرض گذشته به تحلیل رفتار طالبان بپردازیم و طالبان را به گروهی سنتی و ضد شیعه تقلیل دهیم و متناسب با این امر سیاست خارجی کشور را به سمت تجدید نظر و تنش با طالبان سوق دهیم که به دور از عقل استراتژیک و منافع ملی کشور است. ضمن توجه به گذشته باید محیط شناسی درستی از وضعیت سیاسی در افغانستان داشته باشیم و متعاقب با تغییر و تحولات در این کشور تصمیم گیری کنیم.
ایرنا: رفتار طالبان را در همین یک ماه اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟ این موضوع که طالبان سعی کرد با کمترین خشونت شهرها را به کنترل خود در بیاورد، چه میزان صحت دارد؟
این موضوع قابل کتمان نیست که بسیاری از شهرهای افغانستان بدون کمترین مقاومت و در مرحله بعدی خشونت به کنترل طالبان در آمد. نباید از نظر دور داشت که طالبان رویه خشونت آمیز هم در تصرفات اخیر در پیش نگرفت و تلاش داشت که شهرها با همراهی مردم به کنترل در بیاید. شهر سنی نشینی مثل قندهار به راحتی به کنترل طالبان در آمد و البته کشتار و تلفات انسانی خاصی هم صورت نگرفت. حتی شهر کابل که نگرانی بزرگی نسبت به وقوع خشونت های انسانی و درگیری های مستقیم و رو در رو پیش بینی می شد، شاهد بودیم که شهر بدون خشونت به کنترل طالبان در آمد.
این وضعیت باعث شد که وزرای خارجه آمریکا و آلمان اعتراف کنند که پیش بینی شان از سقوط شهر کابل با توجه به عدم وقوع هر گونه درگیری درست نبوده است. همه این واقعیت ها این موضوع را روشن می سازد که امروز افرادی کادر رهبری طالبان را در دست دارند که متفاوت تر از گذشته فکر می کنند و برای همین باید طالبان را به عنوان بازیگر اصلی و قدرتمند مورد توجه قرار دهیم. گرچه مفهوم این حرف این نیست که صد درصد و بدون توجه به رفتار این گروه بپذیریم. بلکه با شناخت درست روی چهره های اصلی این گروه، گام به گام رابطه مان را تعریف و جلو ببریم.
ایرنا: با توجه به وضعیت کنونی چه رویکردی را باید در قبال همسایه شرقی در پیش گرفت؟
همان طور که رئیس جمهوری محترم کشور به درستی بر رویکرد ثبات بخش ایران در تحولات افغانستان تاکید کرده است باید این موضوع را مورد توجه قرار دهیم که در افغانستان با خیل عظیمی از کشورها نظیر پاکستان، هند و روسیه منافع مشترک داریم.
ثبات و امنیت افغانستان خواسته همه این کشورها است. بی ثباتی در افغانستان چالش آوارگان افغانستانی را در پی دارد و این خواسته هیچ کدام از کشورها نیست. برای همین باید با برجسته سازی منافع مشترک، همگرایی با این کشورها را در دستور کار سیاست خارجی قرار دهیم.
در مرحله نهایی باید توجه کنیم که امروز سقوط دولت مرکزی در افغانستان بیشتر از همه برای کشور آمریکا که طی دو دهه، ۲ تریلیون دلار هزینه نظامی کرده و نزدیک به دو هزار و پانصد نظامیاش (طبق آمار رسمی) در این کشور کشته شده اند، موضوعیت دارد و در میان دو جناح بزرگ سیاسی آمریکا این مساله مطرح است که چه کسی افغانستان را از دست داد. طبیعی هم هست که روی این موضوعات با توجه به هزینه هایی که کرده اند؛ صحبت کنند. در برابر، طرح موضوعاتی از این دست در داخل کشورمان موضوعیت ندارد و نباید سقوط قدرت در افغانستان زمینه ای برای انتقاد از وزارت خارجه باشد.
نظر شما