به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا نویسنده کتاب کربلا به روایتی دیگر در مقدمه این کتاب نوشت: ماجرای کربلا فقط ماجرای یک نیم روز نیست. ماجرای کربلا را می توان از هزار زاویه تماشا کرد و از هر زاویه، عمقی تازه و درسی نو از آن یافت. در این کتاب تلاش شده تا واقعه کربلا از سه منظر تازه و کمتر دیده شده روایت شود.
خودمان را در لشکر عمر سعد پیدا کنیم عنوان منظر اول است که جوان آراسته در توضیح این منظر نوشت: همه ما عاشقانه، امام و یارانش را دوست داریم. در روضه هایمان یا لیتنا کنا معک (ای کاش با تو بودیم) می گوییم و گاهی خودمان را در کنار اصحاب امام می بینیم که پیشمرگ امام زمانشان هستند. تماشای ماجرای کربلا از زاویه دوست داران امام که تنهایش گذاشتند و آن ها که بیعت کردند و بعدتر علیه امام شمشیر کشیدند، یادمان می اندازد که چیزی بیشتر از علاقه به جبهه حق نیاز است، چیزی از جنس معرفت، چیزی از جنس باور.
در این بخش از کتاب نویسنده به زندگی برخی افراد همچون حجار بن ابجر، محمد بن عمیر، کعب بن جابر، شبث بن ربعی، یزید بن حارث، محمد بن اشعث، قره بن قیس حنظلی، کثیر بن عبدالله، خزیمه کوفی، حر بن یزید و عمرو بن حجاج پرداخت و نوشت: کربلا در جان ما جاری است. ما صحنه رزم دو سپاهیم. عمر سعد وجودمان، یک سمت ایستاده و لشکریانش همه هلهله می کنند، امام وجودمان سمت دیگری است و برای هدایت ما خطبه می خواند. کاش هر روز در کربلای جان مان، خزیمه و حر باشیم و لبخند رضایت و امید امام زمانمان را هدیه بگیریم.
وی از ماجرای یک گفت و گو به عنوان دومین منظر یاد کرد و نوشت: کربلا پر از گفتوگوست، گفتوگوهایی بین سپاهیان امام، گفتوگوهایی بین لشکریان عمر سعد و گفتوگوهایی بین کسانی از لشکر امام و ناکسانی از لشکر عمر سعد. بسیاری از این گفتوگو، گفتوگوهایی است که از دلشان آدم ها را بهتر می شود شناخت، انگیزه ها را دقیق تر می شود یافت و اندیشه ها را بهتر می شود کشف کرد. این جا چند نمونه از این گفت و گوها روایت شده است.
در این بخش هفت گفت و گو آمده که شامل عمرو بن قیس با امام حسین(ع)، عمر سعد و امام، حر و عمر سعد، عمرو بن حجاج با عمر سعد، حبیب بن مظاهر با مسلم بن عوسجه و علی اکبر با سیدالشهدا(ع) است.
مقتل به روایتی دیگر عنوانی است که نویسنده برای منظر سوم برگزیده و نوشته است: ماجرای کربلا در کربلا تمام نمی شود، این را همه می دانیم. سفر اسیران کربلا و لحظه لحظه زندگی چهل روزه اهل بیت از عاشورا تا اربعین، گوشه کمتر دیده شده ماجرای کربلاست. فاجعه هایی که در این مسیر رخ می دهد، کمتر از فجایع عاشورا و رشادت هایی که در این روزها نمایان می شود، کمتر از رشادت های جوانان بنی هاشم در میدان کربلا نیست. مقتل به روایتی دیگر، ماجرای سفر اهل بیت (ع) است از کربلا تا کربلا.
محمدرضا جوان آراسته در این بخش روایت کاروان اسیران کربلا و اهل بیت (ع) را به ترتیب روزهای یازدهم تا سی و پنجم روایت کرده است که در روز سیزدهم می خوانیم: تاریخ، روز سیزدهم را با دست های بسته به مجلس ابن زیاد آمده، خواسته تا سکینه و رقیه را جایی بنشاند که سر شهدا را نبینند اما نتوانسته، خواسته چوب از دست ابن زیاد بگیرد اما نتوانسته، خواسته طناب از دستان سجاد باز کند اما باز نتوانسته، خواسته پارچه ای بر سر زینب بیاندازد اما نتوانسته. همان طور که گوشه ای به اسارت افتاده بود گوش تیز کرده و تک تک کلمه های زینب را چنان به یاد سپرده که توانسته سال های سال بعد، همان کلمات و همان آهنگ را در گوش هر نوزاد شیعه ای که به دنیا می آید، لالایی کند.
کتاب کربلا به روایتی دیگر در هزار و ۲۵۰ نسخه و در ۱۱۶ صفحه از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
نظر شما