به گزارش روز شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، طاق نصرت (Arc de Triomphe) یکی از معروفترین بناهای پاریس پایتخت فرانسه است که به افتخار آنهایی که در جریان جنگهای انقلاب فرانسه یا جنگهای ناپلئونی در راه فرانسه جنگیدند و جان خود را از دست دادند، ساخته شد. کریستو ولادیمیرف یاواچف و همسرش، ژان کلود دنات د گویلبون، زوج هنرمندی بودند که از دیرباز آرزوی بستهبندی کردن این بنا را در پارچه داشتند.
این زوج اولین بار نقشه چنین کاری را در سال ۱۹۶۲ کشیدند. آنها برای شروع یک اتاق کوچک در نزدیکی طاق نصرت کرایه کردند و یک عکس کلاژ از نمای احتمالی این بنا پس از بستهبندی تهیه کردند اما به خیال این که گرفتن مجوز برای این کار غیرممکن خواهد بود، هیچگاه طرح خود را ارائه ندادند.
ژان کلود در سال ۲۰۰۹ درگذشت و کریستو ۹ سال بعد به طور اتفاقی اجازه اجرایی کردن پروژه قدیمی خود برای بستهبندی طاق نصرت را به دست آورد، پروژهای که قرار شد در سال ۲۰۲۰ کلید بخورد. اما شیوع کرونا اجرای این پروژه را متوقف کرد تا این که خود کریستو نیز مه سال گذشته (خرداد ۹۹) درگذشت. اما این رویای قدیمی پس از سالها تحقق یافت.
این بنای مشهور تاریخی که در میدان شارل دو گل پاریس واقع شده طی پروژهای از روز ۱۲ سپتامبر (یکشنبه، ۲۱ شهریور) در ۲۵ متر مربع پارچه پلی پروپیلن و طناب قرمز قابل بازیافت پیچیده شد و تا روز ۳ اکتبر (۱۱ مهر) در این حالت باقی خواهد ماند.
معمولا در مورد آثار هنری روال بر این است که مردم خودشان اثر را کشف کنند اما بسته بندی طاق نصرت یک اعلامیه هنری برجسته است. کریستو در آخرین مصاحبه خود که با مجله موزه هنرهای معاصر «ژرژ پمپیدو» انجام داد، درباره منطق پشت این پروژه گفت: این کار را باید در قالب ابراز آزادی تام دید، رها از هر منطقی. تصمیم گرفتم کاری کاملا غیرضروری انجام دهم، شبیه کاری که یک نقاش با بوم خالی میکند؛ کسی نمیپرسد چرا رنگ آبی، سیاه یا قرمز روی بومش میزند، او این کار را از روی غریزه انجام میدهد.
کریستو و ژان کلود که هر دو مهاجر بودند هیچگاه آزادی را به عنوان یک مفهوم نظری نمیدیدند بلکه آزادی برایشان چیزی بود که باید برایش جنگید و فعالیت کرد. از همین رو بودجه تمام پروژههای بزرگ مقیاسشان را خودشان تامین میکردند تا مسئولان نتوانند به آنها به چشم منبعی برای کسب درآمد نگاه کنند.
کریستو درباره آثار خود و همسرش میگوید: هیچکس نمیتواند آنها را بخرد یا مالکشان شود. هیچکس نمیتواند برای بازدید از آنها بلیت بفروشد، هیچکس نمیتواند از آنها پول درآورد.
بنابر همین طرز فکر، آنها وقتی در حال بسته بندی رایشتاگ یا ساختمان پارلمان آلمان در برلین بودند نه تنها این ساختمان بلکه دورتادور آن را هم کرایه کردند تا مطمئن شوند هیچ شرکت و ارگانی نمیتواند در دورانی که این پروژه هنوز پابرجاست، از آن برای اهداف تجاری استفاده کند.
کریستو، این هنرمند با اصالت بلغاری رویکرد هنری خود را در مورد بستهبندی یک بنای عمومی چنین شرح داده است: در سال ۱۹۵۸ تجربه بستهبندی اشیای کوچک مثل کفش یا تلفن را از سر گذرانده بودم. در زمان زندگی در پاریس پیش خود تصاویر اشیا و عناصر اطراف را در حالتی غیر از آنچه میبینیم، مجسم میکردم. این نحوهی دیدن، دریافتی تازه از حس مکان و زمان به من میداد. آن سال یک فوتومونتاژ از ساختمانی بستهبندی شده تهیه کردم. اشیای بستهبندی شده؛ وجهی دوگانه پیدا میکنند. یک وجه نادیدنی و پنهان و یک وجه عیان و پیدا. کسی که مقابل یک شیء بستهبندی شده قرار میگیرد، از یک سو مجذوب ظاهر آن میشود و از سوی دیگر کنجکاو نسبت به اینکه درون این فضای بستهبندی شده چه چیزی هست؟
در واقع ابژه و شیئی که بستهبندی میشود هویت تازهای نسبت به قبل پیدا میکند. این احساس ریشهاش به جوانیام برمیگردد؛ به زمانی که در چک با سیستم ایزوله (جداسازی) فرهنگی روبه رو بودیم. از جانب دیگر بعد از مهاجرت از صوفیه و پراگ به کشورهای دیگر، برای چندین سال مدام با تنهایی، بیخانمانی و حس از دست دادن دست و پنجه نرم میکردم. فکر میکنم همه اینها در رسیدن به ایدهی تغییر در اشیا بیتاثیر نبود. روزی که ایدهی بستهبندی کردن اشیا را با ژان کلود در میان گذاشتم ابتدا تعجب زده من را نگاه کرد؛ با این حال بعد از شنیدن توضیحاتم به سرعت با من همراه شد و این همراهی تا پایان زندگیاش ادامه یافت.
هیچ دو هنرمندی به اندازه این زوج به دنبال این نبود که هنر عمومی را عمومی نگه دارند، بنابراین بسته بندی طاق نصرت پاریس ادای دینی ارزشمند به نبوغ این زوج خواهد بود.
نظر شما