«راویان دفاع مقدس و روایت ناب جنگ» عنوان میزگردی است که گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا با حضور سه راوی و پژوهشگر باسابقه یعنی «مجید مختاری» راوی برخی فرماندهان همچون محسن رضایی و علی شمخانی، «نادر نوروزشاد» راوی همراه شهیدان حاج قاسم سلیمانی و حسین همدانی و «یدالله ایزدی» راوی شهید علی هاشمی و سردار فضلی برگزار کرد تا ضمن آشنایی با موضوع راویان جنگ تحمیلی، جایگاه، عملکرد، سابقه و نقشی را که این جریان در ارائه روایت درست و واقعی از جنگ داشته اند از زبان خود آنان بیان شود.
پیشتر بخش نخست این وبینار منتشر شد و بخش دوم آن پیش روی شما است؛
ایرنا: جریان راویان از نظر تعداد چه ابعادی داشت؟ این افراد در چه سطحی حضور داشتند؟ افرادی که می خواستند گزارش نویسی کنند، پیش زمینه لازم را برای نگارش با روشهای علمی داشتند؟ تحصیلات راویان چه میزان بود؟
ایزدی: شاید راوی گری به لحاظ مفهوم لغوی به این معنی است که حادثه یا رخدادی پیش آمده و شخصی که شاهد آن بوده، مطلب را برای شمار دیگری از افراد تعریف یا روایت میکند. ولی شان و جایگاه اصلی افرادی که این ماموریت را انجام میدادند، بیشتر ثبت، ضبط و جمعآوری اطلاعات مربوط به آن واقعه بود. یعنی در واقع آنان به عنوان شاهد ماجرا در صحنه حضور یافته و تا آنجا که شرایط اجازه می داد، این وقایع و ابعاد آن را ثبت و ضبط میکرد. همانطور که گفته شد برخی از قسمت هایی را که امکان ضبط شدنش نبود در دفاتر یادداشت میکردند؛ حتی موضوعاتی که توسط ضبط صوت جمعآوری میشد را نیز تعریف، تفسیر و تحلیل و ابعاد آن را بهتر واکاوی و تشریح میکردند؛ موضوعاتی همچون ایما و اشاره، سخنان درگوشی افراد، یا برخی از رفت و آمدها که شاهد آن بودند، اما در ضبط صوت ثبت نمی شد در این دفاتر می گنجاندند. در واقع این افراد آگاهانه، عامدانه، بر اساس یک طراحی قبلی و یک ماموریت مشخص در این صحنه حضور داشتند. آنان به صورت اتفاقی در این مکان قرار نگرفته بودند که شاهد یک حادثه خواسته یا ناخواسته باشند تا آن را برای دیگران تعریف کنند. آموزش ها نیز بر همین اساس صورت می گرفت تا آنان آگاه باشند به چه دلیلی در این صحنه حضور می یابند.
بررسی دلایل ناکامیها با اسناد راویان
بخشی از روایتگری با یک کارکرد مشخص در دل جنگ اتفاق افتاد. به عنوان مثال زمانی که عملیات بدر با ناکامی مواجه شد، فرماندهی و تصمیم سازان جنگ قاعدتاً باید می دانستند علی رغم همه تدابیر در لایه های زیرین این واقعه، چه ماجراها، موضوعات یا دلایلی در این ناکامی موثر بوده است. این امر چگونه قابل درک است؟ طبیعتاً مجموعه ای که در سازمان تحت عنوان نیروهای دفتر سیاسی پراکنده شدهاند همه این جزئیات را می دانند. زمانی که این اطلاعات تجمیع میشود، دستهبندی منسجم و مشخصی را در اختیار تصمیمگیرنده می گذارد که اولاً بداند این دلایل چگونه آغاز شد، چه روندی را طی کرد و بعضا برخی از راه حل های موجود برای آن چیست. فلسفه شکل گیری چنین تصمیم یا تدبیری بیشتر به توضیحات اولیه باز می گشت و آن هم جلوگیری از تحریف بود. جمع آوری اطلاعات به دو دلیل صورت گرفت: هم کارکردهایی که در دوره واقعه داشت و هم برای ثبت در تاریخ.
اوایل، برخی فرماندهان به ضبط اطلاعات طبقهبندی معترض بودند
بعد از عملیات طریق القدس وقتی فرایند ثبت داده ها در مراحل نخست خود قرار داشت، این اقدام مورد اعتراض برخی از فرماندهان جنگ قرار میگرفت که این اطلاعات طبقهبندی شده با چه منطق و توسط چه کسانی ثبت و ضبط می شود؟ این امر منجر به تشکیل جلسه ای در اهواز شد که در این جلسه تصمیم و تدبیر جلسه این بود که نمایندگان دفتر سیاسی بعد از عملیات به مناطق عملیاتی رفته و اسناد و مدارک را جمع کنند و گفت و گو ها و مصاحبه هایی انجام دهند اما ظاهرا «شهید حسن باقری» می گوید که این افراد اگر قابل اعتماد هستند، چرا بعد از عملیات وارد صحنه شوند؟ باید قبل از آن در عملیات حضور یابند.
منطق آنان این بود که جان مایه های آن حوادث و رخدادها احصا شود و یک مجموعه در معرض آن تصمیم سازی ها و هم چرایی ها و چگونگی های آن قرار بگیرد. این سوال مطرح شد که تا کی باید تاریخ را افرادی که مطالعات کتابخانه ای دارند بنویسند؟ به عنوان مثال در طول تاریخ معاصر کشور عمدتاً تاریخ را مستشرقین نوشته اند تا اینکه ایرانیان خودشان تاریخ برای خود بنویسند. این موضوع وجود داشت و اهمیت آن احساس میشد. بنابراین می بینیم که در طول واقعه جنگ مجموعهای از اسناد و مدارک فراهم شده که نمونه بدیلی ندارد. فارغ از جنبههای تحلیلی و تفسیری ماجرا، اصل واقعه در دل صحنه و در زمان و مکان حادثه توسط کسانی که مشخصاً ماموریت داشتند برای این امر مهم ثبت و جمع آوری شد.
ایرنا: جمع بندی گزارش ها در کجا انجام می شد؟
ایزدی: فرایند تجمیع ابتدا توسط دفتر سیاسی و سپس مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ صورت گرفت. این نهادها زمانی که با انباشتی از نوارهای صوتی، اسناد مکتوب، نقشه ها، مکاتبات و هر چیزی که در دسترس راویان قرار گرفته بود مواجه شد، به این نتیجه رسید که این مدارک به یک آرشیو منظم و مدل داری نیاز دارد که آنها را در جایگاه خود و در شرایط و محیط مناسبی قرار دهد.
در آن زمان فایل های صوتی در قالب کاست جمع آوری می شد، اما بعدها با ورود تکنولوژی های جدید به روز شدند. اینک نهادی به عنوان مرکز اسناد وجود دارد که اسناد مرتبط با جنگ را جمع آوری می کند و تا امروز جمع آوری اسناد و مدارک کماکان ادامه دارد. یعنی جنگ به یک معنا و مفهوم کلان و بزرگ در حوزه دیپلماسی جنگ، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بیشتر از نظر نظامی مورد بررسی قرار گرفته است.
راویان حتی زمان خواب، کنار فرماندهان بودند
مختاری: زمانی که فرماندهی این مسیر را برای راویان باز کرد، کار بسیار دشواری را انجام داد. برای یک فرمانده بسیار دشوار بود که فردی به صورت تمام وقت در کنار وی قرار داشته باشد. این موضوع در سطح فرماندهان لشکر سختتر بود زیرا خانواده آنان در منطقه حضور نداشتند و آنان در محیط قرارگاه استراحت میکردند. راویان حتی در زمان خواب در کنار فرماندهان بودند، تحمل این شرایط از نظر شخصیتی نیز برای فرمانده امری بسیار دشوار بود.
ایرنا: فرماندهان از این نمی ترسیدند که راویان گزینههای مناسبی برای جاسوسی یا لو دادن عملیات باشند؟
مختاری: در زمینه امکان جاسوسی راویان باید گفت نیروهای سپاه با گزینش انتخاب میشدند و اگر آنان در نظر داشتند که به مرکز مطالعات ملحق شوند، در آن زمان نیز گزینش مجدد صورت می گرفت تا تدابیر امنیتی مناسب اندیشیده شود. به این ترتیب افراد شناخته شده را انتخاب میکردند. بنابراین نظارت های لازم در این زمینه وجود داشت و جای نگرانی نبود. بیشتر سختی این بود که راویان به صورت تمام وقت در کنار فرماندهان بودند و تمام حرفها و سخنان و رفتار آنها را ثبت و ضبط میکردند.
ایرنا: گزارش ها جمعبندی هم میشد؟
مختاری: در جنگ به عنوان مثال تعداد ۲۰ فرمانده لشکر و چهار یا پنج فرمانده قرارگاه و غیره وجود داشت و راویان مختلف کنار هر کدام از آنها گزارش هایی را نوشته اند. بنابراین نیاز بود جمع بندی از این گزارش ها انجام شود تا بدانیم در عملیات متعدد صورت گرفته نقاط ضعف و نقاط قوت چه بوده و ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد. جمع بندی ها و تحلیل ها در جلسات به صورت شفاهی بیان میشد اما راویان آنها را به صورت مکتوب در می آوردند چون فرماندهی نیاز به گزارش هایی داشت.
بخشی در مرکز مطالعات وجود داشت که گزارش قرارگاه های تاکتیکی همچون قرارگاه کربلا، نجف، قدس و حمزه جمع شده و تحت نظر راوی قرارگاه خاتمالانبیاء که قرارگاه مرکزی بود، عمدتاً توسط آقای نخعی که خود او نیز در منطقه حضور داشت، این گزارش تجمیع و تنظیم شده و به فرماندهی ارائه میشد. بنابراین ماحصل کار راویان در دوران جنگ ارائه گزارش نیز بود و به این ترتیب، کار منسجم می شد.
چند تا از کتاب های مرکز مطالعات در همان زمان جنگ به چاپ رسید. کتاب هایی همچون دو سال جنگ، نبرد در شرق بصره و نبرد فاو همگی در زمان جنگ تحمیلی منتشر شد.
ایزدی: این تدبیر و تصمیم، یعنی حضور کسانی بیرون از سیستم فرماندهی در محیط، آن هم قبل از عملیات رده ای به کلی سری است و این امکان را به وجود میآورد که عملیات به نحوی حتی ناخواسته لو برود. از این رو توجیه راویان از درجه اهمیت بالایی برخوردار بود. راوی در جلسات طراحی عملیات قبل از اجرا حضور دارد و این اطلاعات قبل از عملیات به بهترین نحو کنترل می شد بنابراین انتخاب راوی بسیار مهم بود.
باید گفت سه دسته راوی وجود داشت؛ دسته نخست افرادی که جزو کادر رسمی سپاه بودند؛ بخشی از راویان بسیجی بودند اما نه از مجاری معمولی زمان جنگ، این افراد طبق رابطه انتخاب می شدند ولی جایگاه سازمانی رسمی نداشتند. برخی از این افراد نیز فارغ التحصیلان مدرسه مفید بودند که در رشته های فنی تحصیل کرده و بسیار باهوش بودند.
راویان تعلقات عاطفی با فرمانده را در گزارش کنار میگذاشتند
در موضوع گزارش نویسی، نقش هادی نخعی بسیار ویژه بود؛ کسی که در امر تاریخنگاری فعالیت می کرد. این موضوع اهمیت قابل توجهی داشت که راوی چقدر باید نگاه تاریخی یا تاریخ نگری داشته باشد. مبادی ورودی راویان حوزه فرماندهی بود اما تاکید می شد که ورود به ذهن و قلب فرمانده، هنر راویان است و آنان باید با فرماندهان ایجاد ارتباط کنند. چون اگر فرمانده به راویان اعتماد نکند آنان را در معرض پارهای از اطلاعات قرار نمیدهد. طبعا برای فرماندهان این که افرادی دائم در کنارشان باشند، تا حدی احساس مزاحمت ایجاد می کرد.
در مورد تاریخ نگاری بزرگان مرکز اعلام کردند که راویان کارنامه فرمانده را نمی نویسند، بلکه سوگیری ها و جهت گیری های راویان باید به گونهای باشد که استقلال خود را در تاریخ نگاری حفظ کنند یعنی با وجود اینکه این همزیستی یک نوع ارتباط عاطفی میان فرمانده و راویان ایجاد می کند، آن هم در یک حادثه بسیار بزرگ تاریخی که در آن رشادت، شهادت و حماسه آفرینی هست اما باید تعلقات عاطفی را کنار گذاشته و گزارشهایی بی طرفانه تنظیم کنند.
ایرنا: ممکن بود این گزارش ها انتقادی باشد؟
مختاری: بیطرفانه بود و ممکن بود انتقادی هم باشد یا اگر یگانی ضعفی مثلا در شناسایی داشت، در این گزارش ها منعکس می شد. اما تعلق عاطفی باعث کتمان رفتار فرمانده نمی شد.
ایزدی: امروزه وقتی در روایتهای پسینی واقعه جنگ قرار میگیرید، می بینید که حب و بغض ها، نوع نگاه های سیاسی یا تعلقات چه با منطق یا بی منطق بسیاری از دادههای تاریخی را تحت تاثیر قرار می دهد، گویی که حقایق برای فرد موضوع اصلی نیست. البته هر حقیقتی را نباید گفت اما این امر هم اصول و قواعد خود را دارد که باید آن را رعایت کرد. این موضوعی بود که در آن زمان نیز رعایت می شد. به خصوص که جنگ یک امر پیچیده است و گاه تصمیمات منجر به ناکامی می شد و شما باید ابعاد آنچه اتفاق افتاده را به دقت و با بیطرفی منعکس می کردید.
گزارش راویان جنبه حقوقی و قضایی نداشت
ایرنا: این روایتها چه خروجی هایی داشته و در همان مقطع جنگ، منجر به چه تصمیم گیری هایی شده است؟
نوروزشاد: زمانی که نوار یا نوشته های راوی در صحنه واقعه قبل از نبرد و جلسات تصمیم گیری تهیه می شد، برای اینکه این نوشته ها و نوارها جنبه سندیت پیدا کند و بعدها کم و زیاد یا گم نشود، راویان یک سیستم علمی گذاشته بودند. به این ترتیب که یک گروه همان موقع و هر چند روز یک بار مراجعه کرده و نوارها را جمع میکردند و نوارها باید در همان دفتری که راوی یادداشت های خود را می نوشت، ثبت می شد. یعنی راویان یادداشت می کردند که از چه ساعتی و چه تاریخی تا چه تاریخ و چه ساعتی نواری با شماره مشخص را استفاده کرده. این نوارها با تاریخ و خلاصه فهرست گونه ای از محورهای اصلی در دفتر نوشته می شد. سپس مسئولی وجود داشت که همان زمان این نوارها را جمع آوری و از دسترس راوی خارج میکرد. در صورت نیاز به نوارها برای پژوهش های بعدی، کپی آن نوار به راویان ارائه و اصل آن در بایگانی حفظ می شد. به مرور این نوارها پیادهسازی و تایپ و دفاتر نیز به مرور تایپ شد و همه آنها شماره مسلسل خورد؛ به گونهای که امروز هیچ کدام از آن اسناد قابل جعل و دستکاری نیست.
شاید بتوان گفت یکی از نقاط ضعف راویان این بود که به عکس و فیلم هیچ توجهی نشد، البته امکانات لازم نیز وجود نداشت. البته راوی نیز توان این کار را نداشت و باید فرد دیگری این عکسها و فیلمها را جمع آوری می کرد. گروه های عکاس، فیلمبردار و خبرنگار زیاد بود بنابراین به همان ها اتکا میشد و به راویان میگفتند کاری را انجام دهید که دیگران نمی کنند. به مرور اعتماد ایجاد شد و فرمانده می دانست حتی اگر راوی نقاط ضعف، اشکالات یگان وی و اشتباهات او را در زمینه تصمیم گیری می بیند، ثبت می کند و به فرمانده گزارش می دهد، این گزارش ها جنبه حقوقی، قضایی و کیفری نداشته و فقط و فقط جنبه افزایش تجربه و بالا بردن کیفیت تصمیم گیری در عملیات و نبرد بعدی دارد.
راویان گزارش هایی داشتند تحت طبقه بندی های «سری و به کلی سری» یا «خیلی محرمانه و محرمانه». این گزارش ها چند ماه بعد از هر نبرد تهیه و به فرماندهی ارسال میشد. فرماندهی با خواندن این گزارش متوجه می شد در نبرد گذشته خبر مهمی در یگانی وجود داشته که در این روند تاثیر گذاشته است.
راویان در نوشته ها به دفاع سازمانی از سپاه نمیپرداختند
این گزارش ها که در همان زمان استفاده می شد علاوه بر این جنبه مثبت که مورد استفاده فرمانده کل قرار می گرفت، مزیت دیگری نیز داشت و آن هم این که نویسنده گزارش به زمان وقوع حادثه نزدیک بود و ذهن آن چیزی را از دست نداده بود. بنابراین اگر لازم بود که در مصاحبه ها و یگان مجدداً سند جمعآوری کند، فرصت آن را داشت تا دوباره به محل بازگشته و سند را مجددا تهیه یا مصاحبه خود را دوباره انجام دهد. علاوه بر این ها یک سری کتاب در آن زمان تولید شد. ویژگی این کتابها آن بود که راویان نگاه بی طرفانه ای به موضوعات داشتند. درست است که راویان وابسته به سپاه بودند، اما هم خود فرمانده سپاه و هم راویان به هیچ عنوان در نوشته های خود به دفاع سازمانی نپرداختند؛ بلکه حقایق و وقایعی از جنگ را که شاهد آن بودند و آنچه قابل بیان بود به صورت مستند اظهار داشتند.
در این جنگ سپاه و ارتش با یکدیگر همکاری میکردند اما در ارتش چنین سیستمی که راویانی در کنار فرماندهان حضور داشته باشند، وجود نداشت. بنابراین آنان به اسناد مکتوب تکیه می کردند. اسناد مکتوب بیانگر همه وقایع نیست و به همین دلیل نیروهای ارتش در قرارگاه های مشترکی که با سپاه داشتند، راویان را شناخته و می پذیرفتند راوی سپاه در کنار آنان حضور داشته باشد و موضوعات قرارگاه را ضبط کند.
در همان دوران جنگ کتابهایی انتشار یافت که این واقعه را از همان دیدگاه و با توجه به محدودیت هایی که وجود داشت، تشریح می کرد. در این کتاب ها نقاط ضعف نیروهای خودی و نقاط قوت دشمن نیز گهگاه بنا به اقتضای بیطرفانه بودن نگاه راویان بیان می شد و ما راویان در همان زمان نقاط ضعف سپاه را نیز مینوشتیم. کتابی تحت عنوان «جنگ در سال ۶۵» در سال ۶۶ منتشر شد و این کتاب یکی از کتاب های بسیار قوی زمان جنگ با تکیه بر اسناد راویان بود اما با اعتراض برخی نیروهای ارتش مواجه و جمعآوری شد. آنان بر این باور بودند که این کتاب ارتش را ضعیف نشان می دهد، در حالیکه نیت راویان در حقیقت چنین چیزی نبود. همه این حرف ها مستند و مشابه همان حرف هایی بود که در مورد خود سپاه نیز زده می شد.
نظر شما