سینما که در ابتدا با هدف سرگرمی شکل گرفت، در زمانی نه چندان طولانی پس از تولد کارکردهای دیگری یافت؛ شاید یکی از مهمترین این کارکردها در سینمایی به نام مستند تجلی پیدا کرد. جایی که جادوی تصویر با ارائه جلوهای از حقیقت به یکدیگر گره خوردند تا سینما ابزاری برای روشنگری و ارتقای کیفیت دانش و آگاهی جامعه گردد.
فیلمهای مستند یکی از قالبهای مهم سینمایی هستند که به دلیل داشتن ژانرهای متفاوت و حقایقی که مطرح می کنند از اهمیت بالایی در صنعت سینما برخوردار اند. اما آیا میتوان رسالت واحدی را برای فیلمساز مستند تعریف کرد؟
معین کریمالدینی کارگردان و مستندساز در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در پاسخ به این پرسش رسالت یک مستندساز در مقابل مسائل اجتماعی جاری ایران چیست و این رسالت تا چه اندازه در سینمای ایران برآورده شده است؟ بیان کرد: اساساً با رسالت تعریف کردن برای هنرمند و فیلمساز مشکل دارم؛ به دلیل اینکه وقتی رسالتی را برای فیلمساز تعریف میکنید، او را در چارچوبی قرار میدهید که ممکن است به آن تعلق نداشته باشد.
رسالت فیلمساز باید در جهانِ ذاتی او و در چارچوب وجودی و ذهنی او تعریف شده باشد نه در چارچوبی که برایش تعریف میشود یا مجبور است به آن تظاهر کند. طبق این تعریف، رسالتِ یک فیلمساز، نجاتِ حیاتِ وحشِ فریدونکنار تعریف میشود و رسالتِ فیلمساز دیگر بررسیِ حقوق کودکانِ کار و دیگری ثبت یک آئین در یک روستای دورافتاده.
وی ادامه داد: وقتی دنبال رسالت فیلمساز در مقابل مسائل اجتماعی میگردید، نتیجه اش این میشود که معضلات اجتماعی یا سیاسیِ روزِ جامعه تبدیل به چارچوب یا تابویی شود که مستندسازیِ اجتماعی را از سایر گونههای سینمای مستند مهمتر جلوه دهد و این تفکر پر رنگ شود که مستندسازهایی که در ژانرهای دیگر سینمای مستند کار میکنند، تعهد اجتماعی ندارند یا اینکه حواسشان به جامعه اطرافشان نیست. در نتیجه بهتر است پرداختن به مشکلات جامعه را بهعهده فیلمسازانی بگذاریم که مستند اجتماعی میسازند و در این گونه مستند فعال هستند.
چالشهای اجتماعی در اقبال مستندسازی اجتماعی نقش مهمی دارند
این مستندساز در ادامه و در توضیح چرایی این موضوع که عمده رویکرد مستندسازی در سینمای ایران، مستندهای اجتماعی است و اقبال نسبت به سوژه های سیاسی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی و موارد دیگر کم است، تصریح کرد: این موضوع دو دلیل دارد؛ یکی این که جامعه ما با چالشهای متعددی در حوزه اجتماعی مواجه است که قاعدتا ذهنِ بسیاری از مستندسازان را درگیر معضلات خود میکند و حاصل این درگیریِ ذهنی، به یک فیلم مستند تبدیل میشود.
اما بازهم تاکید میکنم اگر فیلمسازی ترغیب نمیشود که فیلم اجتماعی بسازد و بر موضوعات دیگری تمرکز میکند، دلیل بر این نیست که آن فیلمساز، فردی متعهد به جامعهاش نیست و دچار نوعی بی تفاوتی است.
وی تاکید کرد: دلیل دیگر این است که متأسفانه سالهاست بسیاری از جشنوارههای بینالمللی، به فیلمهای مستند اجتماعی ما (بهخصوص فیلمهایی که تمرکز آنان بر حقوق زنان و کودکان است) بیشتر توجه کرده اند.
این مستند ساز نظریه تاثیر جشنوارهها بر شکل دادن محتوای تولید مستندسازان را رد کرد و افزود: به نظرم جشنوارهها بارها و بارها باعث بالندگی و شکوفایی سینمای ایران شده اند. یادمان باشد بخش مهمی از سینمای مستند ما در همین جشنوارهها برای ایران افتخار واعتبار کسب کرده اند. جشنواره ها فقط یک رویداد هنری هستند که حضورشان به جریان رونده سینمای جهان کمک میکند. منظور من این نیست که جشنواره ها فقط به فیلم های اجتماعی توجه میکنند چون فیلم های غیر اجتماعی مهمی در سالهای مختلف در جشنواره های گوناگون خوش درخشیده اند. من معتقدم شانس فیلم های اجتماعی برای دیده شدن در جشنواره هایی که تعداشان کم هم نیست بیشتر است.
حالا اگر جشنوارهها فیلمهای اجتماعی ما را بیشتر میپسندند دلیل نمیشود که نتیجه بگیریم آنها برای ما تولید سلیقه میکنند. این همه فیلم های مهم و ماندگار در تاریخ سینمای مستند ایران ساخته شده که در هیچ جشنواره ای دیده نشدهاند. فیلمهایی که قسمتی از تاریخ فرهنگ این مملکت به حساب میآیند اما در هیچ جشنواره ای جایزه ای نگرفتند و هیچ جشنواره ای در تولید این فیلم ها تاثیرگذار نبوده است. اگر جشنوارهها قرار بود محتوای سینمای ما را شکل دهند این فیلم ها هیچ وقت ساخته نمیشدند.
کریمالدینی در پاسخ به این سوال که سینمای مستند امروز ایران و مستندسازان ایرانی چه جایگاهی در سینمای مستند جهان دارند، بیان کرد: سینمای مستند برای اعتلای فرهنگ ایران زمین بسیار موثر عمل کرده است. در بسیاری از نقاط جهان نام ایران را با فیلم های مستند سازان ایرانی، میشناسند.
سینمای مستند بارها و بارها پرچم ایران را در رویدادهای مهم فرهنگی جهان به اهتزاز درآورده است. از این موضوع که بگذریم مستندسازهای ما با فیلمهایی که ساخته اند حقیقتهای پنهانی از تاریخ، فرهنگ، اقوام، آئینها و جامعه معاصر ایران را برای دنیا روشن کردهاند.
سینماحقیقت یکی از مهم ترین رویدادهای فرهنگی ایران است
وی در ادامه در توضیح روند کیفی جشنواره سینما حقیقت از آغاز تا به امروز، گفت: اعلام نظر در مورد کیفیت جشنواره سینماحقیقت به بررسی دو موضوع نیازمند است: کیفیت اجرایی و اعتبار جهانیِ این جشنواره و دیگری فیلمهایی که در این فستیوال به رقابت میپردازند. باید به این موضوع توجه داشت که جشنواره سینما حقیقت بهتنهایی قابل نقد نیست و دستاوردهای تولیدی یک سالۀ سینمای مستند بهشدت روی کیفیت این رویداد فرهنگی تأثیر دارد.
این مستندساز توضیح داد: سینماحقیقت هم مانند هر رویداد دیگری در حوزه فرهنگ فرازو فرودهای زیادی داشتهاست. همچنان که میزبان مهمانان بزرگی چون ریچارد لیکاک (مستند ساز برجسته آمریکایی که از وی به عنوان پدر نوع سینمای مستند موسوم به سینما وریته (Cinéma vérité) یاد می شود) و محلِ اولین نمایش فیلم هایی مهم بوده است.
وی افزود: سال هایی بوده که این رویداد فرهنگی دچار افت شده و در سال هایی هم تبدیل به پل ارتباطی مهمی بین سینمای مستند ایران و سینمای مستند جهان شده است.
در نهایت باید گفت این جشنواره یکی از مهم ترین رویداد های فرهنگی ایران است که به صورت تخصصی، کار خود را میکند و پیش میرود. امیدوارم روزی برسد که در حاشیهی این رویداد، پیچینگ (هنر ارائه فیلمنامه برای جذب سرمایه) به صورت کاربردی اجرایی شود طوری که به ساختهشدن چند فیلم توسط تهیه کنندههای بین المللی منجر شود و شاهد تولید مشترک به صورت محسوس در این جشنواره باشیم.
مخاطب سینمای مستند لزوما مخاطب فرهیخته و خاص نیست
کریمالدینی در انتها و در توضیح این که سینمای مستند در چه شرایطی می تواند منشا اثر و جریانساز باشد یا در جامعه تغییرات ایجاد کند، اظهار داشت: یک جمله را بارها و بارها از افراد مختلف شنیده ام؛ اینکه«هیچ فیلمی، فیلم مستند نمیشود». این یعنی مخاطبِ معمولیِ جامعه، فیلم مستند را دوست دارد؛ برای فیلم مستند ارزش قائل است و حاضر است برای آن وقت بگذارد و بلیت بخرد.
اما در مورد این که چرا سینمای مستند هیچ وقت نتوانسته است وارد چرخه طبیعیِ اقتصاد شود و هزینه خود را دربیاورد و چرا سینمای مستند ایران به اندازه سینمای مستند دنیا وارد چرخه اقتصادی نشده است باید گفت که خیلی ها مخاطبِ سینمای مستند را مخاطب فرهیخته و خاص قلمداد میکنند.
وی یادآور شد: به نظرم این هدفگذاری برای انتخابِ مخاطبِ سینمای مستند اشتباه است و روندی که باید طی آن فیلم به دست مخاطب برسد، سالهاست اشتباه تعریفشده و گپی بزرگ بین تولید سینمای مستند و مخاطب آن افتاده که باعث شده چرخ اقتصادی این سینما نچرخد.
به نظرم یکی از مهم ترین اتفاق هایی که باعث میشود این سینما جریان ساز شود، پیوند سینمای مستند با طیف وسیعتری از مخاطب و راه افتادن چرخههای اقتصادی این سینماست.
معین کریم الدینی متولد سال ۱۳۵۸ در شهر سیرجان، فیلمنامه نویس، تهیه کننده، کارگردان و مستندساز ایرانی است.
وی فارغ التحصیل کارشناسی کارگردانی فیلم از دانشگاه صدا و سیماست و ساخت فیلم های مستند بلند وقتی ابرها پایین می آیند، آتلان و فیلم کوتاه داستانی خاکستری را در کارنامه خود دارد.
کریم الدینی برای فیلم آتلان موفق به دریافت جوایز بسیاری شده است که از آن میان می توان به سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند جشنواره فجر و جایزه بهترین فیلم بخش مسابقه بین الملل، جوایز بهترین کارگردانی، بهترین تصویربرداری و بهترین تدوین بخش مسابقه ملی جشنواره سینماحقیقت اشاره کرد.
نظر شما