همیشه به یُمن حضور متین و وزینش و تلالوی رخسار گشادهرویش، حال دلهایمان خوب میشد.
دنیای خشک و فرساینده اتاق خبر با برخاستن گاه و بیگاه غریو شادیش و لطافت طبع خوش مَشربش، رنگ و بوی طراوت و رفاقت میداد، همیشه با آمدنش، عطابخش صفا و صمیمت و بذال شادی و نشاط در دل همکاران ایرناییش بود.
نخستین باری که دیدمش، به غریبی آشنا میمانست که بعد از سفری دور و دراز بازآمده است تا طرحی نو از رفاقت و نجابت دراندازد، انگار یک عمرآزگار این مرد جوان دلارام و خوش مرام را میشناختم و خیلی زود نیز نهال حس اُنس و جوانه الُفتش در ژرفای وجودم ریشه دوانید.
بعضی آدمها منشا نشر حس خوب در دیگرانند، حتی اگر برای اولین بار در کنارت بوده باشند، که میداند، تو گویی آنها برای بهتر شدن حال دیگران آفریده شدهاند و امیر حسین اکبری نیز در سلک آنان بود.
او با نجابت ذاتی و خلق و خوی مهرورزش از تبار طلایهداران قافله خبر و نیکنامان وادی اخلاق و مهر بود که به یُمن تلاش ۱۳ ساله خستگی ناپذیرش در خبرگزاری ایرنا، نقشی ماندگار از خود برجا گذاشت اما خیلی زود غریبانه پر کشید و داغ پرشتاب هجرش را بر قلوب تفته رُفقایش گذاشت و گذشت.
وقتی خبر جانسوز پر کشیدنش را شنیدم، شوکه شدم، شنیدن خبر عروج نابهنگامش، باور نکردنیتر و غمبارتر از آن بود که حتی در دنیای وانفسای کرونایی این روزهای مرگرنگ قابل هضم باشد.
بیاختیار بلافاصله آن نگاه مهرورز با تبسم دلنشینش در پیش چشمان مبهوتم نقش بست، تراوش آنی تور اشک در رثای طراوت جاری گلخندهایش، رهاتر از آن بود که در جوشاب نگاه سوگوارم حلقه نبندد.
خیلی وقتها باید با اشکها، حرفها را زد و امروز از آن روزهاست که آتشفشان دلهای سوگوار ما در رثای مردی نیک سیرت و خوش مرام، واویلاست.
وای که همیشه چقدر زود دیر میشود اما مگر میتوان آن چهره آرام و نجیب با آذینِ لبخندِ ملیحش، سجیه لحنِ ملایمش، طبع رفق و رفاقتش و منش صدق و صفایش، از یاد آدم برود؟
تراژدی عروج نابهنگامش و ماندن آن همه خاطرههای خوبش و شکفتن گُلهای آتشین حسرتِ فقدش در دل داغدارمان، مگر به این زودیها از یاد رفتنی است؟
مگر عطرِ طراوتِ تبسمهای دوست داشتنیاش، عطیه حلاوتِ کلمههای خوشبویش، نثار بغل بغل شکوفههای فروتنی و ادبش، سخاوت قطره قطره دریای صفا و صمیمتش و صلابت ستبرآسای عزم و پشتکارش در کار، به این زودیها فراموشمان میشود؟
آه که چه سخت است باور هجرِ غمگنانه امیر عزیزمان، آنگاه که سر در گریبان تنهاییمان، منبعد باید جای خالیاش در اتاق خبر را با آه و حسرت و دریغ نظاره کنیم و با نوستالوزی خاطرات شیرینش، به تلخی گریه ساز کنیم.
خدا به دادمان برسد که از این پس با دیدن غبار جای خالیش، چگونه باید فواره بُغضهای مُعطلمان را وزن کنیم؟
مرام نیک نهاد انسانی امیر، تنها در روابط شخصیاش با دیگران خلاصه نمیشد بلکه سرشت خوشخو و مرام دلجوی او حتی با نوع سلیقه و ذوق کاریش نیز سازگار و همافزا بود.
دنیای پرشور و شوق ورزش، فضای حیاتبخش محیط زیست و تعهدش به "ژورنالیسم سبز" و حضور پررنگش در صحنه روحپرور نمایش و سینما، عرصههای کار خبری او را تشکیل میداد، عرصههایی خاص که با روح دلارام و سیرت لطیف او سرشته شده بود.
پوشش تمام و کمال رویدادهای ورزشی بخصوص مسابقههای دو تیم لیگ برتری اصفهان در ورزشگاههای فولادشهر و نصف جهان، پرداخت مُجدانه قلم صیانتبخشش از زیستبوم رنجور و رو به احتضارمان و بازتاب خستگی ناپذیر وقایع و رویدادهای هنر هفتم در دیار نصف جهان، جولانگاه حضور ذیجود رسانهای او بود که به برکت انرژی پایان ناپذیرش، بخوبی از عهده آنها برمیآمد.
خبرهاای امیر همیشه بوی خوب زندگی میداد، از دمیدن روح امید به کالبد رنجور محیط زیست بلاکش تا طلیعه شور و شوق جوانان در آوردگاههای ورزش و تراوش مُرکب قلم صیقل آسایش برای زودن زنگار از چهره هنر شهر گُنبدهای فیروزهای که انگار پیوندی ناگسستنی با تابش انوار زندگی از پنجره امید به فردا داشت و اینک چقدر سخت است که آخرین خبر زندگیش را در باره واقعه مرگ زودهنگامش بنویسیم،
وای به حالت اگر مجبور شوی با چشمی گریان کسی را از یاد ببری که طعم خندههایش را دوست داری.
به گزارش ایرنا، امیرحسین اکبری، خبرنگار جوان و پرتلاش خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مرکز اصفهان، بامداد روز ۳۰ آبان بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت و به دیدار حق شتافت.
مرحوم اکبری که در زمینههای مختلف ورزشی، فرهنگی، هنری، محیط زیست و اجتماعی فعال بود ، از سال ۸۷ همکاری خود را ایرنا آغاز کرد
این خبرنگار فقید همزمان با ایرنا بعنوان کارشناس روابط عمومی اداره کل محیط زیست استان اصفهان فعالیت میکرد و در این عرصه نیز خدمات ارزشمندی از خود به جای گذاشت.
وی همچنین در زمینه هنرهای نمایشی و سینمایی فعال بود اما در سالهای اخیر بیشتر بعنوان خبرنگار ورزشی در اصفهان شناخته میشد.
امیرحسین اکبری متولد سال ۱۳۶۰ بود و از او یک فرزند پسر سه ساله به یادگار مانده است.
یادش گرامی
نظر شما