در ادامه گزارش روزنامه ایران در یکم آذر میخوانیم: زنگ هشدار موبایل را روی ساعت امتحان فرزندش گذاشته؛ با صدای زنگ، کنار جاده توقف میکند و هول هولکی کتاب ادبیات سال هفتم را میگذارد روی پایش و آماده میشود. آخر پسرش امروز امتحان دارد و روی او حساب جدی باز کرده. دو نفری آنلاین میشوند تا یک امتحان خانوادگی را تجربه کنند.
این دو سال اتفاقهای عجیب و غریب زیادی افتاده. ویروسی آمد که شکل زندگی همهمان را عوض کرد. آموزش آنلاین یکی از اتفاقات تازه و نو این دوران است. اما همین آموزش در کنار خوبیهایش کلی مشکل هم ایجاد کرد. این بار اما نمیخواهم درباره مشکل قطع شدن اینترنت یا امثال آن حرف بزنم که شاید زیاد دربارهاش خواندهاید. میخواهم از رواج اتفاقی حرف بزنم که بعدها میتواند تبعات بدی برای فرزندان ما داشته باشد؛ مسألهای که خیلی از معلمها هم از آن گلایهمندند؛ رواج تقلب.
صدای پچ پچ مادرها و پدرها موقع پرسیدن درس، دستخط خرچنگ قورباغه دانشآموز در کلاس درس و ناگهان دست خط زیبایش موقع امتحان و... خیلی از معلمها را کلافه کرده و کار به جایی رسیده که معلمها دانشآموزانی را که مشکوک به تقلب هستند به مدرسه فرامیخوانند و از آنها امتحان میگیرند تا بفهمند سطح معلومات شان چقدر است و گاهی هم معلمها از والدین میخواهند از این کار دست بردارند.
«از دستخطها میفهمم نوشتن بعضی از برگههای امتحانات میانترم کار مادرها یا پدرهاست، ولی کاش این کار را نکنند. اگر بچه مشکل اضطراب یا تنبلی یا هرچیز دیگری دارد باید ریشهای حل شود. کاش به اسم کمک و همراهی، سرپوش گذاشتن و تقلب را یاد بچههایمان ندهیم.» این اظهارنظر یک معلم در یکی از شبکههای اجتماعی در همین باره است.
زهرا خماریان، معلم کلاس اول ابتدایی که تجربه دو سال تدریس آنلاین در دوره همهگیری کرونا را دارد در این باره بیشتر توضیح میدهد: «من متوجه شدهام خیلیها چیزی را که مینویسند و میفرستند با آنچه واقعاً آموختهاند، تفاوت دارد. این یکی از معضلات آموزش آنلاین است. من چند دانشآموز را اتفاقی انتخاب کردم و خواستم به مدرسه بیایند و آزمون بدهند و متوجه شدم تکالیف، کار خودشان نیست. با والدین بچهها تماس گرفتم و حرف زدم که البته مؤثر بود. همین طور متوجه شدهام بچههایی که برادر و خواهر بزرگتر از خودشان دارند و از یک گوشی مشترک استفاده میکنند معمولاً خواهر و برادر بزرگتر مشقهای بچه کوچکتر را هم مینویسد. چون برخی خانوادهها مسئولیت بچههای کوچکتر را به بچههای بزرگتر واگذار کردهاند و تکالیف این جوری انجام میشود؛ بدون اینکه بچه کوچکتر مفهوم دروس را بیاموزد. این معضلات را در پایه دوم هم دیدهام. مثلاً بچهای که هیچکدام از تکالیف ریاضیاش را خودش انجام نداده و از الان اضطراب بازگشت دوباره به مدرسه دارد و مدام به مادرش میگوید من که چیزی بلد نیستم.»
شاید شما هم دور و برتان دانشآموز یا دانشجویی را دیده باشید که چندان میلی به بازگشت دوباره به مدرسه و دانشگاه ندارد. یکی از دلایل این بیتمایلی همین موضوع است. چون در آموزش حضوری دستکم در موقع امتحان دادن یار و یاوری وجود ندارد.
خماریان ابراز امیدواری میکند: «امیدوارم هرچه زودتر مدارس باز شود و این مشکلات تمام شود. البته راهکارهایی هم برای حل این مشکل وجود دارد؛ مثلاً میتوان از بچهها آزمونهای متعدد گرفت یا در واتساپ تماس تصویری داشت تا مطمئن شویم خود دانشآموزان متنشان را میخوانند و مینویسند. من بارها در پس زمینه کار شنیدهام که مادر توی گوش بچه
درسش را میخواند اما در تماس تصویری اینها مشخص میشود.»
به عقیده او اگر نرم افزارهای تعاملی بیشتری ساخته شود و در اختیار مدارس قرار گیرد از این مسأله میتوان پیشگیری کرد. نرم افزارهای تعاملی تصویری راهکار مفیدی هستند. در حالی که الان فقط گفتوگوی صوتی در نرم افزار شاد وجود دارد که اصلاً کافی نیست. ارتقای نرمافزار شاد و تعاملیتر و سازندهتر شدن آن هم کار معلم و هم خانوادهها را راحتتر میکند و بچهها کمتر از زیر کار درمیروند و احساس مسئولیت بیشتری میکنند.
این معلم تأکید میکند: «به هر حال آموزش آنلاین آسیبهای خودش را دارد و اگر قرار باشد بچهها به مدرسه برگردند حتماً باید راهکارهایی برای جبران این کاستیها در سیستم آموزش و پرورش دیده شود. کمبود مهارتهای اجتماعی در بچهها میتواند به آنها لطمه بزند. گاهی از بچهها میخواهیم از خودشان فیلم بگیرند. در این ویدیوها مشخص است بچهها چقدر در صحبت کردن بیمهارت شدهاند. این بچهها پیش دبستان نرفتهاند و تعامل در خانوادهها هم به نسبت کم شده و بویژه در خانوادههای محرومتر بچهها از گفتن جملات ساده هم درمیمانند. فقدان مهارتهای زبانی را جدی میبینیم. وقتی مهارت حرف زدن بچهها تا این حد ضعیف باشد قطعاً روی مهارت خواندن و نوشتن هم اثر میگذارد.»
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس مسائل آموزشی و دبیر فیزیک در یکی از دبیرستانهای تهران هم میگوید: «من بارها متوجه تقلب شدهام. همین امسال در کلاسهای مجازی چندین بار صدای مادر را شنیدهام که با پسرش هنگام جواب دادن پرسشهایم صحبت میکند. گاهی یک تحقیق درباره موضوعی میدهم و میبینم چند ساعت بعد تحقیق حاضر است اما هنگام ارائه کار دانشآموز حتی نمیتواند ۳۰ تا ۴۰ درصد کلمات را درست بخواند. معلوم است اصلاً خودش کاری نکرده.»
او این مسأله را یک موضوع فرهنگی میداند که سیستم آموزشی به آن دامن زده است: «سیستم آموزشی ما نمره محور است و برای بیشتر خانوادهها حتی خانوادههای فرهنگی نمره مهم است. این خانوادهها قبلاً بچهها را تحت فشار زیاد قرار میدادند تا درس بخوانند و نمره بگیرند اما الان دیگر به جای فشار آوردن به بچه، حتی به جای او امتحان میدهند.»
او این موضوع را با توجه به فرهنگ آموزشی غالب در خانوادهها ارزیابی میکند: «بیشترخانوادهها موفقیت آموزشی فرزندشان را در نمره میبینند، این درحالی است که مهارتهایی که فرد باید در مدرسه یاد بگیرد مثلاً مهارتهای اجتماعی و زبانی نادیده گرفته میشود. نگاه کمی به آموزش موجب شده آموزش را در نمره و معدل و موفقیتهای کارنامهای ببینیم. برخی هم که دنبال سود اقتصادی هستند مدام به این مسأله دامن میزنند تا اضطراب ایجاد کنند و از این طریق پول دربیاورند. همه اینها دست به دست هم داده تا ما موفقیت آموزشی فرزندمان را در نمره ببینیم.»
این کارشناس مسائل آموزشی درباره راهکارهای بلندمدت و کوتاه مدت حل این مشکل میگوید: «استیلای مافیای آموزشی یکی از دلایل کمی شدن آموزش است. در تبلیغ کتابهای کمک درسی مختلف دائم میگویند معلم را به خانه ببرید. اگر کسی در جامعه دلسوز باشد با اینها مقابله میکند و دست این افراد را کوتاه میکند تا آنقدر نمره را مهم نکنند. اما در کوتاه مدت خانوادهها باید دراین باره آموزش جدی ببینند و بدانند تقلب یک شکل دزدی است و شاید سود مادی نداشته باشد اما در درازمدت آسیبهای جدی دارد که میتواند سرنوشت بچهها را عوض کند.
بسیاری از بچههای متوسط و ضعیف این روزها اصلاً تمایلی به بازگشت دوباره به مدرسه ندارند، چراکه طی دو سال بهراحتی نمره گرفتهاند که البته در سطح دانشگاه هم این مشکل دیده میشده. خانوادهها بدانند این کار یک نوع بیاخلاقی است و اگر دزدی را بیاخلاقی میدانیم باید تقلب را هم شامل آن بدانیم. ادامه این کار باعث میشود قبح دزدی و اختلاس ریخته شود و بچهها حریم اخلاقی جامعه را زیر پا بگذارند. همچنین درس و امتحان حضوری تنها جایی بود که بچهها مستقل از والدین کاری را انجام میدادند که این هم ظاهراً از دست رفته.»
یک پدر در این باره میگوید، پسرم امتحان عربی داشت به اتاقش رفتم و دیدم از کتاب کمک میگیرد به او گفتم صفر بگیری ارزشش بیشتر از بیست با تقلب است. روزهای همهگیری کرونا میگذرد و خیلی از این اتفاقات برایمان خاطره میشود، اما یادمان نرود گاهی اثر خاطرهها تا سالها باقی میماند.
نظر شما