به گزارش روز یکشنبه ایرنا، روزنامه "ماینیچی" ژاپن در این یادداشت به قلم "بیل ایموت" مشاور امور بینالمللی آورده است: همهگیری جهانی ویروس کرونا و تغییرات آب و هوایی بحرانهایی نزدیک یکدیگر هستند بطوری جمعیت و فشارهای اقتصادی موجب شده که جهش ویروس آسانتر شود و از سوی دیگر ضعیف شدن اقتصاد کشورها بر اثر همهگیری کرونا موجب شده که تمایل کشورها برای اجرای اقدامات قاطعانه به منظور مقابله با گرمایش زمین کاهش یابد.
در این شرایط برگزاری اجلاس آب و هوایی COP۲۶ در گلاسکو اسکاتلند موجب ناامیدی شد. اگر هدف این اجلاس را توافق بینالمللی درباره راه حلهایی به منظور کاهش انتشار گازهای گلخانهای و محدود کردن روند افزایش دمای زمین بدانیم، در این صورت این اجلاس یک شکست کامل بود. تنها نکته مثبت این بود که این اجلاس در مسیر درست بود و ممکن است سکویی برای توافقهایی در آینده باشد.
با این حال نباید چنین پیشرفت حتی اندکی را نیز خیلی کم اهمیت بدانیم و رد کنیم. به هر روی بخشی از پیشرفت بهتر از هیچ پیشرفتی است. در اینجا بهتر است در این زمینه تامل کنیم که چرا پیشرفت در زمینه آب و هوا و بطور کلی همکاریهای جهانی تا این حد دشوار است.
دو توضیح عمده برای این مساله وجود دارد. اول اینکه برای کشورها سیاست داخلی در اولویت نخست قرار دارد. مثلا کشور ژاپن از تعهد به از میان برداشتن نیروگاههای با سوخت زغال سنگ خودداری کرده است. اگر ژاپن تمایلی به از رده خارج کردن مصرف زغال سنگ ندارد در این صورت برای مبارزه با تغییرات اقلیمی جدی نیست. به همین علت است که کل ایده این مذاکرات مهم بینالمللی تا حدی توهم است. روسای دولتها درصدد سپردن تعهداتی هستند که مربوط به آینده باشد و مجبور نباشند که سیاستهای خود را بطور فوری تغییر دهند.
تنها در صورتی شرایط بطور عمده متفاوت خواهد بود که دو ابرقدرت جهان به توافق برسند؛ توافقی که بخت اجبار برای تبعیت از سوی کشورهای دیگر را نیز داشته باشد. مورد دوم اینکه متاسفانه روابط بین آمریکا و چین به سردی بیشتری گراییده و حتی خصمانه شده است. البته نشانههای کوچکی وجود دارد که این شکاف بین آمریکا و چین ممکن است کاهش یابد هر چند بطور کامل از بین نرود. نمایندگان آمریکا و چین در مذاکرات گلاسکو در بیانیه مشترکی وعده همکاری بیشتر درباره موضوع آب و هوا در آینده را دادند. در روزهای بعد از اجلاس هم بایدن و شی روسای جمهوری دو کشور اجلاسی مجازی برگزار کردند و شاید مثبتترین نتیجه آن این بود که سران دو کشور ممکن است توافق کرده باشند که درباره زرادخانههای سلاح هستهای خود بحث کنند اما معلوم نیست که این امر واقعا روی خواهد داد.
به هر روی به گفته وینستون چرچیل، حرف زدن بهتر از جنگیدن است. وظیفه مهم در حال حاضر ایجاد یک گفت وگوی معمول و ایجاد دستورکاری از مسائل مورد علاقه دو طرف برای همکاری است.
رقابت بین آمریکا و چین تا زمانی که ادامه داشته باشد، گستره هدفهای قابل تحقق در نهادها و اجلاسهای سازمان ملل را محدود خواهد کرد. اما به این معنی نیست که نمیتوان کاری انجام داد. بزرگترین پتانسیل برای پیشرفت در این زمینه توافقهایی بین آمریکا و چین است که شاید دوستان و متحدان آنها بتوانند دو کشور را به این کار ترغیب نمایند. بعلاوه، گروههای کوچکتر از کشورها هم میتوانند در کنار هم جمع شوند و توافقهای خود را ایجاد نمایند و اقدام جمعی حتی در زمینه آب و هوا انجام دهند.
نظر شما