به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، ادبیات پایداری بخش مهمی از ادبیات هر ملتی است که نشان از ایثارگریها، از خودگذشتیها و ارزشهایی دارد که باید برای یادآوری نسل حاضر و آگاهی نسل بعد حفظ، ثبت و ضبط شوند.
در حقیقت ادبیات پایداری نوعی از ادبیات است که از دل شرایط خاص ایجاد میشود و در قالب آثار منظوم و منثور جامعه مخاطب را به ایستادگی در برابر ظلم و بیان کردن ستمها ترغیب میکند. این ادبیات را نمیتوان به دوره زمانی مشخصی محدود یا در جغرافیایی خاص محصور کرد.
آنچه در ادامه میآید گفت وگوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با سردار سید محمود خیرالامور، فرمانده دوران دفاع مقدس و از رزمندگان حاضر در نبرد آزادسازی خرمشهر است.
ادبیات پایداری از چه لحاظ حائز اهمیت است و چرا باید به آن پرداخته شود؟
وقتی صحبت از ادبیات می شود با توجه به نقش تعیین کنندهای که در فرهنگ یک جامعه و کشور دارد، شأنی برای آن قائل هستیم و عقیده داریم که باید تاثیرگذاری خودش را برعهده گرفته و به مرحله عمل گذارد.
صحبت از ادبیات انقلاب، ادبیات دفاع مقدس و ادبیات اسلامی و بسیج یعنی، پیروی از قاعده کلی کردن. یعنی انتظار بر این است که ادبیات پایداری و مقاومت بتواند پاسخگوی انتظارات ما باشد و انتظاراتی که در سایه یک اقتدار، حماسه، عاطفه و ایثار رخ داده است را به تصویر بکشیم. در حقیقت نقش ماندگاری را به ادبیات میدهیم که در قالب نظم و نثر و... در قالب یک متن اشکال گوناگون این هویت را منتقل کند.
به همین دلیل عقیده داریم که ادبیات باید اهمیت داشته باشد و مهم تلقی شود چه در قالب نوشتار و تاریخ شفاهی و... اینها رکنی است که میتواند فرهنگ جامعه را در مقاطع مختلف زمانی پاسخگو بوده و اقناع کند و فرازهای غیرت، حمایت، عاطفه، اقتدار و ... را پوشش بدهد.
ادبیات پایداری در ایران چه مولفه هایی دارد و بیشتر از چه منظری به آن توجه شده است؟ خلاها و کاستی هایی که در ادبیات پایداری ایران وجود دارد چیست؟ (به چه حوزه هایی در این ادبیات کمتر پرداخته شده و دلیل آن چه چیزی است).
اگر اجزای ادبیات را بررسی کنیم و ترکیبی که آن را تشکیل داده (جدای از ساختار نظم و نثر و ... در بعد فنی و اختصاصی) یعنی ارکانی که توانستهاند این ادبیات را بارور کنند به این نکته میرسیم که در ادبیات پایداری به مبحث «خاطره» به خوبی توجه کردهایم و در زمینههای مختلف توانستهایم خاطرات خوبی را در مورد رزمندگان و آزادگان جمع آوری کنیم.
ولی در بحث انتقال و ثبت این خاطرات به صورت قوی کار نشده است یعنی چهارچوبی را قائل شدهایم و خواستیم در قالب خاطره مطالبی را از این عزیزان شهید استخراج و بر روی آنها کار کنیم. میدانیم که زحمتهای زیادی در این راستا کشیده شده است و ما نمیخواهیم که منکر زحمتهای این عزیزان باشیم اما موضوع این است که باید تکاملی را در کارمان در این چهل سال رقم بزنیم.
مثلا یکی از نواقص ما این است که در حوزه ترجمه کمتر کار کرده ایم یعنی شاید یک دهم آثار ادبی ما در این حوزه متاثر از ترجمه بوده و از سوی دیگر به یادداشتهای شخصی کمتر توجه شده است. در بحث کودک و نوجوان قوی کار نکردهایم؛ البته چند کار داشتهایم که شاخص هم بوده و رو به جلوه کرده است اما تا به این اندازه که نقش و سهم این عزیزان را که در دفاع مقدس نقشی چشمگیر هم بوده است، نشان نداده ایم.
بخش زنان هم به همین شکل بوده است که گرچه زنان در امور درمانی و بهداشتی و پشتیبانی بوده اند اما آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته اند. درصورتی که اگر این عزیزان در پشت خاکریز و سنگر از رزمندگان حمایت نمیکردند سربازان از آن آرامش و بالندگی که داشتند، برخوردار نمیشدند.
آنها زمانی به جبهه می رفتند که همسرانشان خانه و خانواده را اداره می کردند و این موضوع نقش بسزایی در تقویت روحیه رزمندگان داشت. از سوی دیگر از تمام شهرهای مختلف ایران برای این رزمندگان دستکش، مربا و چیزهایی گوناگون ارسال می شد که این موضوع برای رزمندگان در حکم این موضوع بود که مردم به یاد ما هستند؛ این تقویت روحیه ها، این کارها و همه این موارد باید در ادبیات پایداری منظور شوند که این افراد تا چه اندازه صبر داشتند و صمیمانه و مخلصانه کار کردند.
جهادسازندگی هم به همین گونه بود و قبل از عملیات، حین عملیات و بعد از عملیات نقش داشتند؛ اینها موضوعاتی هستند که کمتر به آنان پرداخته شده که امیدواریم نسبت به این کمبودها و بیان آنها و نقاط و فرازهایی که حقشان هست و لیاقت طرح دارند انشالله در ادبیات پایداری توجه شود.
عنصر خلاقیت در خلق ادبیات پایداری تا چه اندازه موثراست؟
خلاقیت همانگونه که در اسمش نهفته است به نوعی از شکوفایی، نکته سنجی و دقتی نظری که عزیزان می توانند روی این قضایا داشته باشند بازمی گردد.
شما در زمینه فعالیت های نظامی و صنعتی واژه ای تحت عنوان خودکفایی دارید یعنی «ما می توانیم» و اینها چیزهایی است که بچه ها به سراغش رفته اند که پیش از این نبوده و امروز احساس کرده اند باید روی پای خودشان بیاستند؛ برای این که بتوانند استقلال و غیرت خودشان را نشان دهند و گفته اند ما می توانیم و همیشه نباید دست به طرف دشمن دراز کنیم و یا همیشه لنگ خارج باشیم. در زمینه ادبیات پایداری هم برخی از دوستان آمدند و هشت جلد کتاب تحت عنوان ادبیات جبهه منتشر شد.
در مثالی دیگر تحت عنوان فرهنگ آزادگان سبک زندگی ای که عزیزان رزمنده ما در اردوگاه ها داشتند، به صورت خاطره جمع و طبقه بندی و منتشر کردند و اینها نشان دهنده خلاقیت در ادبیات پایداری است. یا دوست دیگری شوخی ها و زمینه های طنزی که در جبهه بوده است را استخراج و منتقل کرد؛ دوستانمان در زمینه تفحص وقتی دیدند که در ارتباط با کشف پیکرهای مطهر شهدایمان استقبال خوبی می شود و زحمت هایی که کشیده شده است در گرمای بالای ۵۰و ۶۰ درجه در عمق هفت، هشت متر زیر خاک شهید استخراج کرده اند این را به عنوان یک کار خلاقانه به جامعه معرفی کنیم. فیلم و عکس بگیریم، یادواره بگذاریم و به آن بپردازیم در نتیجه به صورت خلاقانه در این زمینه ها کار شده است. خوشبختانه در اینجا باید تاکیدی را داشته باشیم که این موارد دور از ظاهرسازی و تحریف بوده است یعنی بچه های ما روی مستندها کار کرده اند و زحمت کشیده اند. فرهنگ آزادگان ما، فرهنگ جبهه ما و عزیزان تفحص همه مستند کار کرده اند و این است که برای ما ارزشمند هست.
هیچ تحریفی در این موارد نبوده و کاملا مستند و حقیقی به آنها پرداخته شده است؛ اگرچه قطره ای از اقیانوس بوده است اما امیدواریم که پس از این به آن بهتر پرداخته شود.
رسالت هنرمندان در پرداختن به ادبیات پایداری چیست؟
رسالت هنرمندان یعنی آنان وظیفه ای دارند، هنرمندان صادق ما و هنرمندان علاقمند به این فرهنگ و انقلاب و آب و خاک وقتی کار کرده اند، خوب مورد استقبال قرار گرفته است یعنی اگر از خودشان یک صداقت و اخلاص و نگرش درست نشان دهند اطمینان داشته باشند که جامعه قدرشان را می داند.
پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران متعلق به فرهنگ پایداری و فرهنگ مقاومت و دفاع مقدس ما هستند؛ کتابهایمان هم به همین صورت. تئاترهای بسیار قوی و اثرگذاری در عرصه نمایش تاریخ هنریمان داشته ایم که اسم آثار و کارگردانانشان ماندگار شده است.
چهره های شاخصی داریم که چهره های معمولی رادیو تلویزیون بوده اند اما وقتی یک کار شاخص پایداری و مقاومتی از خود نشان داده اند (البته این فرهنگ پایداری مختص فرهنگ دفاع مقدس نیست بلکه حتی فرهنگ صدر اسلام هم فرهنگ پایداری است که از آن درس و الگو گرفته ایم) ماندگاری خودشان را حفظ کرده اند. بنابراین هنرمند می تواند و قابلیت تاثیرگذاری را دارد و این قابلیت تاثیرگذاری و نقش را جامعه به او داده است به شرطی که از آن استفاده کند.
شاعران و نویسندگان دفاع مقدس در مقایسه با فیلم سازان این حوزه کمتر شناخته شده اند، دلیل این موضوع را در چه می بینید؟
این موضوع بیشتر به رویکرد جامعه بازمیگردد یعنی اگر شما این موضوع را از قشر معلمین و دانشجویان و طیف خاصی از جامعه بررسی کنید در رویکرد کل جامعه تقریبا توازنی را می بینید به صورتی که به هرحال هنر یک جنبه تفریحی هم در کنار خودش دارد و مطالعه و شعر و این که در کتابخانه به دنبال کتابی بگردند از یک شاعری و شعر خاصی استخراج شود کار تمام جامعه نیست.
یعنی نباید انتظار این موضوع را داشته باشیم کمااینکه شهید آوینی تعبیر جالبی دارند که در امور معنوی، ملکوتی و تاثیرگذار از نظر روانی و اعتقادی تصور بالارفتن از کوه را داشته باشید اما در امور تفریحی ، و ... انگار در راه سرازیری می روید و این مورد دوم جاذبه دارد.
کسی که می خواهد رشد داشته باشد باید برای کسب کمالات و چیزهایی که به درد باروری جامعه میخورد زحمت بکشد، پول خرج کند، در صف بایستد، محدودیت هایش را تحمل کند و بالندگی و اثر خودش را به دست بیاورد.
اقتباس در آثار سینمایی دفاع مقدس تا چه اندازه کابردی است؟
اقتباس قطعا کاربردی است اما به شرط این که به درستی بتواند مورد بهره برداری قرار گرفته و تلفیق شود. چندین فیلم از روی کتاب های بینوایان و اولیور توییست و یا دیگر آثار ماندگار ادبیات جهان ساخته شده است اما مگر چقدر اینها توانسته اند بازگوکننده محتوا باشند؟ منتقدی میگوید من کتاب را خوانده ام و فیلم را هم دیده اما ۶۰ درصد توانسته ام ارتباط برقرار کنم.
چرا مخاطبان بارها درخواست می کنند که صداوسیما سریال حضرت یوسف (ع) را پخش کند؟ چون احساس می کنند بالای ۵۰ درصد با اعتقادات و باورها همخوان است و درک می کنند که برای ساخت آن زحمت کشیده شده است. در نتیجه این انطباق بین اثری که از آن اقتباس صورت می گیرد با خروجی کار بسیار مهم است. هرچه بتوانند کار هنری را به اثری که از آن گرفته شده است نزدیک کنند تاثیرگذاری و ماندگاری و معروفیت آن بالاتر خواهد رفت.
نظر شما