ماجرای دفن غریبه ها به زنگیمحله از چند ماه قبل آغاز شده و در ابتدا روستاییان مهاجرت کرده به شهرها برای خاکسپاری راهی بهشت فاطمه شدند اما آرام آرام اموات افراد غیربومی نیز به خاک این روستا سپرده شد.
احمد نجاتی به تازگی پدرش را از دست داده و آخرین فرد غیربومی است که پیکر فردی از خانواده اش را در روستای زنگی محله دفن می کند.
او گفت: ما اصالتا خانواده ای مهاجرت کرده از سمنان هستیم که سال ها در گرگان سکونت داریم. پس از فوت پدر وقتی برای دفن به امام زاده عبدالله گرگان رفتم با قیمت بسیار بالایی مواجه شدم که توان پرداخت آن را نداشتم. وقتی با خانواده مشورت کردم تصمیم گرفتیم پدر را در یکی از روستاهای اطراف که قیمت قبر بسیار کمتر از گرگان است دفن کنیم .
نجاتی ادامه داد: در شرایطی که قیمت یک قبر در تنها قبرستان گرگان حداقل ۱۵ و حداکثر حدود ۵۰ میلیون تومان است با وساطت یکی از آشنایان با پرداخت ۱۰۰ هزار تومان پدر را در زنگی محله به خاک سپردیم.
وی گفت: البته در برخی بخش های امامزاده عبدالله گرگان قبرهای سه و چهارطبقه با قیمت کم قابل خریداری است اما مکان نامناسب و احتمال مشاجره با خانواده اموات طبقات که روزهای پنجشنبه و جمعه زیاد مشاهده می شود، ما را مجبور به دفن پدر در روستا کرد.
فاصله کم زنگی محله تا گرگان باعث شده ساکنان این شهر که جایی برای دفن اموات خود ندارند و یا از تمکن مالی خرید قبرهای گران قیمت تنها آرامستان شهر برخوردار نیستند، این روستا و یا سکونت گاههای نزدیک دیگر مثل کریم آباد و قلعه حسن را برای به خاک سپردن اموات خود انتخاب کنند.
غم نان و بیم جان تا لحظه مرگ
بر خلاف باور و تصور که جامعه در انتظار مهاجرت معکوس زندهها به روستاها بود حالا در برخی مناطق گلستان این مهاجرت به اموات رسیده است. گویا غم نان و بیم جان برخی افراد را تا دم مرگ هم رها نمیکند و دغدغه مکان مناسب دفن تا لحظه عزیمت به سفر آخرت با آنان همراه است.
برخی افراد در محاورات روزمره به سبب زیادی دغدغه ها و چالش های زندگی، دل به آرامش و آسایش پس از مرگ می بندند اما پرشماری مشکلات شهرنشینی به ویژه در شهرهای بزرگ مانند گرگان چنان است که تحقق این آرزو پس از مرگ هم با تردید روبرو میشود.
گرگان با حدود ۳۵۰ هزار نفر جمعیت یک آرامستان در محوطه بقعه امامزاده عبدالله دارد که میزبان اهالی این شهر پس از مرگ است که بر اساس استانداردهای فنی ظرفیت آن سالهاست تکمیل شده و مدیران این آرامستان برای پذیرش اموات به راهکارهای موقتی مانند قبر چند طبقه و خرید زمین های مجاور روی آورده اند.
عکس العمل مردم به کمبود جای کافی برای دفن اموات و اقبال مردم به دفن اموات در روستاها نشان می دهد مردم در برخی موارد برای حل مشکلات منتظر تصمیم مدیران نمی مانند و با معیارهای ذهنی خود برای حل آن اقدام می کنند و به همین دلیل است که انتقال اموات و دفن آنها در آرامستان روستاهای نزدیک شهر گرگان نظیر اوزینه ، زنگیمحله، کریم آباد و امامزاده روشنآباد رو به افزایش است.
افزایش رغبت به دفن اموات در روستاها به دلیل گرانی قبر
دهیار روستای ایلوار کردکوی به ایرنا گفت: پس از شیوع کرونا گرایش برخی از ساکنان گرگان و کردکوی برای دفن اموات به این روستا افزایش یافته که برخی سختگیریهای بهداشتی مرتبط با کرونا و البته گرانی قبر در شهری مثل گرگان رغبت روستازادگان شهرنشین را برای انتقال اموات به روستا بیشتر کرد.
سمیه قاسمعلی اظهار داشت: هر چند روستاییان با انتقال اموات و دفن آنها مخالفتی ندارند اما باید به فکر محدودیت های روستا هم بود و با اتخاذ راهبردی مناسب علاوه بر پذیرش اموات زیرساخت آرامستان روستا را هم تکمیل کرد.
وی گفت : نمی توان به موضوع انتقال افراد شهری به روستاها فقط با عینک بدبینی نگاه کرد چرا که افزایش تعلق خاطر روستازادگان شهرنشین به زادگاه آبا و اجدادی با دفن یکی از بستگان نزدیک بیشتر می شود که این اتفاق، فرصت مناسبی برای کمک به رشد و توسعه روستا با استفاده از توان و دانش و تجربه نیروهای جدید است.
معاون زیربنایی و حمل و نقل و ترافیک شهرداری گرگان هم با اشاره به نیاز جدی و ضروری این شهر به فضای جدید برای دفن اموات گفت: شرایط حاد کرونا و افزایش مرگ و میر روزانه در پیک های دوم و سوم در گرگان سبب شد مدیران شهری در سال گذشته در اقدامی فوری به فکر ایجاد یک آرامستان جدید برای گرگان باشند.
تصمیم مردم مانع بروز چالش کمبود قبر
مرتضی فاضلیعارف افزود: همزمان با شیوع گسترده کرونا و افزایش مرگ ناشی از این ویروس اگر مردم اموات خود را در مزارهای حاشیه شهر گرگان مانند بادو، قله حسن ، روشن آباد و قرن آباد دفن نمی کردند، ظرفیت آرامستان امامزاده عبدالله گرگان کفاف اموات را نمی داد و چالشی بزرگ ایجاد می شد.
وی ادامه داد: هنگامی که مرگ و میر روزانه کرونا و بیماری های مشابه در گرگان به رقمی در حدود ۱۵ تا ۲۰ فوتی رسیده بود و سرانجام دوره پایان این بیماران نامشخص بود، با قید فوریت زمینی در شمال گرگان برای مکان جدید آرامستان خریداری شد.
معاون زیربنایی و حمل و نقل و ترافیک شهرداری گرگان افزود: از مجموع مساحت ۹ هکتاری مکان جدید، ۲ هکتار آن بدون معارض است و به همین دلیل مقدمات حفر حدود ۸۰۰ قبر در آن فراهم شده و پس از تکمیل ظرفیت به حدود ۲ هزار و ۵۰۰ قبر خواهد رسید.
بگفته وی فاز نخست آرامستان جدید که حداکثر قبرهای آن ۲ طبقه است در نیمه اول سال آینده به بهرهبرداری خواهد رسید و تا آن زمان هم تلاش می کنیم زمینهای پیرامونی امامزاده عبدالله برای دفن اموات آماده شود .
رییس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر گرگان هم به خبرنگار ایرنا گفت : در دوره قبلی زمینی به وسعت تقریبی ۹ هکتار در شمال گرگان انتخاب شد که جانمایی مناسبی ندارد و حدود هفت هکتار آن هم با مشکل معارض مواجه است.
حجت مقسم بیان کرد: قرار است در جلسه آینده خدمات شهری در خصوص منطقه مذکور تصمیم گیری شود تا در صورت موافقت اعضا، عملیات تجهیز و احداث زیر ساخت های آرامستان جدید سرعت بیشتری بگیرد و یا در صورت برقرار بودن مشکل، مکان دیگری برای دفن اموات انتخاب شود.
آرامستان جدید گرگان معارض ندارد
مهران کاظمنژاد یکی دیگر از اعضای شورای شهر گرگان به خبرنگار ایرنا گفت : زمین انتخاب شده برای آرامستان معارض ندارد بلکه بین طرفین معامله قبل از فروش زمین به شهرداری اختلافاتی ایجادشده که باید بین آنها برطرف شود و از نظر قانونی زمین توسط شهرداری خریداری و بزودی نیز سند آن به نام شهرداری صادر می شود.
وی گفت : وضعیت توپوگرافی گرگان به نحوی است که در غرب و شرق گرگان امکان پیش بینی زمین وجود ندارد و در بخش جنوبی و حاشیه جنگل هم عرصه ای برای این کار در اختیار نیست و به همین دلیل چارهای جز ایجاد آرامستان در شمال گرگان باقی نمانده بود.
کاظم نژاد با اشاره به برخی انتقادها مبنی بر نزدیک بودن آرامستان جدید به مناطق پرتردد شهری گفت :بجز منطقه یاد شده امکان انتخاب و خرید زمین دیگری وجود نداشت.
مشهدی ملوک مشاهده برف و قله های دوردست را تمام کرده و برای آماده کردن عصرانه همسرش سماور را روشن می کند. کربلایی صادقعلی از مشایعت جنازه برگشته و در انتهای خیابان خلوت، آهسته به سمت خانه حرکت می کند اما با آن عصا و کلاه مخصوصش از روی سکو هم قابل تشخیص است.
همیشه عادت دارد جنازه را حتی اگر نشناسد تا آرامستان همراهی کند. نزدیکی خانه اش با بهشت فاطمه هم در ایجاد این عادت بی تاثیر نیست.
نفس نفس زنان از پله های چوبی خانه بالا می رود و در ایستگاه آخر کلوش (نوعی کفش محلی) را از پایش در می آورد و به همسرش می گوید: این را هم نشناختم. مثل دیروزی!
تفاوت قائل شدن میان اموات و دستچین کردن دارا و ندار هنوز در این روستا و کربلایی صادقعلی جایی ندارد. فقط بداند جنازه ای در حال تشیع است می رود و تا زمان دفن همراهیاش می کند. این عادت را از جوانی در سر دارد . همان زمانی که تا خبری از مرگ یک هم محله ای میشنید بیل و کلنگش را می گرفت و به مزار می رفت تا قبر متناسب با قد و قامتش تازه درگذشته را برایش حفر کند.
ماه شب چهارده با نور متفاوتش، سکوی خانه کربلایی صادقعلی و مشهدی ملوک را اندکی روشن کرده است . روستا عجب آرامشی دارد.
نظر شما