در ادامه گزارش ۲۹ دی ۱۴۰۰ روزنامه جامجم آمده است: ما ۱۵ همسایه داریم که بزرگترین آنها روسیه است و البته روابط ما با این کشور در طول تاریخ فرازونشیبهایی داشتهاست. زمانی با روسیه تزاری همسایه بودیم که بخشهایی از کشور ما را جدا کرد و پس از آن با شوروی هم مرز شدیم که کل صفحات شمالی را در اختیار داشت. زمانی هم با فدراتیو روسیه همسایه بودیم که گرچه طول مرزهای آن با ایران کم شد اما نکته مهم این بود کشورهای جداشده از روسیه که همسایه ایران بودند به لحاظ تاریخی،جغرافیایی و سیاسی همیشه تحت تاثیر این کشور قرار داشتند. بنابراین روابط با روسیه برای ما خیلی مهم است. نوع روابط ایران در دوره پهلوی از حالت استعماری دوران روسیه تزاری خارج شد و با آنکه محمدرضا شاه در اردوگاه غرب قرار داشت ولی تصمیم بر این بود ما روابط اقتصادی محکمی با روسیه داشتهباشیم.
به عنوان نمونه، ذوبآهن همواره مساله میان ایران و غرب بود و در زمان رضاخان، آلمان هیتلری ماشینهای ذوب آهن را برای ایران فرستاد که با ورود متفقین توسط آنها به غارت رفت. در دوره محمدرضا پهلوی هم که هر گاه ایران درخواست ایجاد کارخانه ذوبآهن داشت، غربیها نسبت به این درخواست بیاعتنا بودند. با توافقهای صورت گرفته، شوروی بعد از دریافت گاز از سوی ایران، ذوبآهن را در اختیار ما گذاشت و بعدها ذوبآهن اصفهان به عنوان یکی از پایههای صنعت کشور مطرح شد. تعاملات ایران و شوروی در دوران بعد از انقلاب عمدتا به دلیل حضور روسها در افغانستان و نارضایتی ایران، دچار تغییر و تحول شد اما با این وصف در سالهای آخر قبل از فروپاشی شوروی با سفری که آقای هاشمیرفسنجانی به این کشور داشت، قراردادهای نظامی و اقتصادی مهمی با شوروی بسته شد. این تفاهمات در قالب خرید زیردریایی، هواپیما و دیگر تجهیزات و همچنین ساخت نیروگاه هستهای بود.
پس از فروپاشی شوروی، به دلیل گرایشهای غربی یلتسین، او ضمن اینکه اهمیت ایران را میفهمید اما با توجه به تبلیغات ایران هراسی تلاش میکرد سیاست خود در قبال کشورمان را با نگاه غربیها همخوان کند. در دوره پوتین، فصل جدیدی در روابط دو کشور پدید آمد. شاید یکی از مهمترین تعاملات ایران و روسیه مربوط به ساخت نیروگاه هستهای بود که به رغم فشارهای غرب، روسها پای آن ایستادند. روسیه در دوره پوتین با جنگ روانی غربیها در معرض تبلیغات روسهراسی قرار گرفت و بعد از افزایش تحرکات غرب بهویژه با راهاندازی انقلابهای رنگی در جمهوریهای جدا شده از روسیه، پوتین متوجه شد غربیها در جبههای نیستند که او بتواند مدل همزیستی مسالمتآمیز با آنها را بهراحتی ادامه دهد.
این قضیه در ماجرای قشونکشی ناتو به سمت اوکراین وارد مرحله جدیدی شد. ایران با توجه به این سابقه در دوران مختلف در مواجهه با روسیه نقش متغیری داشته اما در حال حاضر ما به عنوان جمهوری اسلامی، تنش جدی با غرب داریم که بهانه آن هستهای است؛ در حالی که اصل قضیه این است که غرب با وجود پدیدهای به نام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارد. روسها در موضوعات فکری با ایران چندان مساله ندارند. برخلاف دوره پهلوی هم نگرانی امنیتی از مرزهای جنوبی خود ندارند؛ چون ما در اردوگاه آمریکا نیستیم.
از سوی دیگر بعد از فروپاشی شوروی، چهار کشور تازه استقلالیافته مثل قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان با ما مرزهای آبی و خاکی دارند و بعد از گذشت این همه سال، روسها به این یقین رسیدهاند که ایران همواره در پی آرامش در این منطقه است و این همان چیزی است که روسها میخواهند. ایران حتی نقش میانجی هم در تنشهای آذربایجان و ارمنستان و اختلافات میان گروههای اپوزیسیون در تاجیکستان و دولت این کشور داشتهاست. از سویی دیگر آرایش قدرتها در جهان تغییر کرده و الان آمریکا در یک طرف است و چین و روسیه هر کدام با ظرفیتهای متفاوت در طرف دیگر قراردارند. پایه سیاست خارجی پوتین هویت روسیه است و از نظر او ابقای هویت روسی با گسترش روابط تعریف شده و عمیق با کشورهای گوناگون بهخصوص کشورهای مستقل و احترام متقابل نسبت به امنیت منطقه بهدست میآید. در حال حاضر در فهرست دشمنان اصلی آمریکا سه کشور روسیه، چین و ایران قرار دارند و این مساله هم به صراحت از سوی مقامات آمریکایی عنوان شدهاست. بنابراین ما الان در فصلی جدید از روابط با روسیه قرار داریم و این مساله را هم با توجه به روی کارآمدن دولت سیزدهم ارزیابی میکنیم.
ما دولتی داریم که از ابتدای شروع به کار و حتی در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، علنا اعلام میکرد سیاست خارجی گسترش روابط سیاسی با شرق و آسیاست. از سوی دیگر سیاست این دولت مثل دولت پیشین این گونه نیست که راهکار حل همه مشکلات خود را در بسط روابط با غرب ببیند. روسیه هم با اولویتهای ایران آشناست و در عین حال نقاط مشترکی هم در روابط دو کشور در حوزه منطقهای مثلا در سوریه، عراق و افغانستان هم شکل گرفت و باعث هم نظری دو کشور در عرصه سیاست خارجی شد. به عبارت دیگر در طول تاریخ هیچ گاه به این صورت ما و روسیه منافع نزدیک نداشتهایم. معتقدم سفر آقای رئیسی به روسیه موقعیت بسیار خوبی را فراهم میکند تا ضمن افزایش اعتماد هرچه بیشتر میان دو کشور، دیوار مقاومتی در برابر سلطه آمریکا ایجاد شود.
نظر شما