به گزارش ایرنا، جشنواره فیلم فجر از صبح دوشنبه ۱۱ بهمن ماه به چهلمین سال خود وارد و در قد و قامت جوانی پرتجربه میزبان علاقه مندان به سینما شد. اگر اکران فیلم ها و حواشی مربوط به این فستیوال بزرگ ملی سینما را فاکتور بگیریم، یکی از مهمترین بخش های این جشنواره، نقدهای منتقدان و کارشناسان به این جشنواره است که حال و هوای متفاوتی به این رویداد می دهد.
در ادامه به چند نقدی که در دومین روز جشنواره نگاشته شد، می پردازیم.
دیدن این فیلم جُرم نیست
نخستین اثر سینمایی کاظم دانشی با عنوان علف زار در چهلمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد. شاید از دور بارها طنین مبهم و ناخوش پروندههای قتل، جنایت و دیگر بزهکاریهای اجتماعی به گوشمان خورده باشد اما شنیدن صدای رسای آن از نزدیک و قرار گرفتن در میان زیر و بمِ کلاف در هم تنیده یک یا چند ماجرای قضایی به این راحتیها نیست.
راه رفتن در میان راهروهای پر از درگیری و نزاع که هر کدام داستانهای مجزا و عجیب و غریب دارند؛ شنیدن فریادهای مادری که برای نجات فرزندانش از اعدام روی پای اولیای دم افتاده است یا شناسنامه گرفتن برای دختر ۱۰ سالهای که به دلیل بی مبالاتی ۲ نفر، سه سال از تحصیل محروم شده است، همه در علف زار نمایش داده شد.
هرچند داستان، محتوایی تلخ و دیوانهکننده دارد، اما کارگردان سعی میکند، ضمن بیان بخشهای غیر قابلباور پروندهها آن را طوری که بیش از اندازه آزار دهنده نباشد، موشکافی کند. هر جا که تلخی داستان آزار دهنده میشود و شاید مخاطب را غُصهناک میکند، طنزهای موقعیت کمی فضا را تلطیف میکند. البته که این اتفاق مسیر فیلم را تغییر نمیدهد. جرمهای در هم تنیده شده فیلم، قاضی پرونده را هم به چالش میکشد و زندگی شخصی او را که به دلیل کارش، با مشکل مواجه کرده، به دردسری جدید فرا میخواند.
زندگی افراد مختلف داستان و سرنوشتشان به نوعی به هم گره خورده و کار به حدی پیچیده شده که برای نجات افراد بیتقصیر، زندگی چندین نفر به تباهی کشیده میشود.
آن طور که پژمان جمشیدی بازیگر نقش اصلی علفزار در نشست خبری فیلم گفت، او به همراه سارا بهرامی دیگر بازیگر فیلم، بارها در جلسات مختلف دادگاه حضور پیدا کرده و با فضای جلسات قضایی آشنا شده بودند. آشنایی که در بازی بازیگران نمود فراوانی داشت. به این ترتیب سازندگان و عوامل فیلم بهخوبی شرایط دادگاه و بررسی پرونده را میشناختند و با مناسبات بررسی یک پرونده قضایی آشنا بودند.
مرد بازنده؛ همان آش و همان کاسه
مرد بازنده همان عناصر ساختاری، به خصوص از منظر کارگردانی سریال متأخر مهدویان یعنی «زخم کاری» را دارد. همان آش است و همان کاسه که البته داستان زخم کاری سینماییتر از مرد بازنده است.
مهدویان در مرد بازنده به سمت درام کارآگاهی/پلیسی رفته است همراه با شخصیت ویژهای که میخواهد خلق کند اما موفق به پرداخت آن نمیشود، زیرا داستان پرکشش و جذاب نیست و به طبع شخصیت ویژه در داستانی لاغر نمیتواند جای رشد و نمو داشته باشد.
یک داستان کارگاهی بیشک نیروی منفی قوی و قدرتمندی را در درام میخواهد و مرد بازنده از همین مسأله لطمه میخورد. قطب منفی در فیلم مهدویان هولدینگی است که تبهکار پرورش میدهد و کلاهبرداری میکند، اما هویت آن و کاری که میکند در ابهام و لفافه بیان میشود. اگر «مخمصه» مایکل مان را به عنوان یک معیار بیاد آوریم، متوجه میشویم که در درام پلیسی/کارآگاهی قطب منفی یک داستان باید قدرتمند و حداقل همپای قطب مثبت اثر حرکت کند و پیش برود. اما مرد بازنده قطب منفی ناپیدایی دارد.
شخصیت و قطب منفی اثر غایب است و این غیاب جدای از ساخت مضمون و پاتکسی ویژه از قطب منفی است. گاهی غیاب امر منفی خود پاتکسی سیاسی ایجاد میکند اما در مرد بازنده فیلم و فیلمساز به سمت سیاست نمیرود و اصلاً وارد امر سیاسی نمیشود. مسأله اصلی که مرد بازنده را از رمق میاندازد نبود کشمکش است. کارآگاه تنها و پیر و گاه دچار پارانویای ما، هیچ رقیب رودرروی قدرتمندی ندارد، پس چرا باید تماشاگر قهرمان را در شرایطی خطرناک بیابد؟! و آن را دنبال کند؟!
باید دقت داشت که فیلم مهدویان با داشتن مثلث قتل، کارگاه، زن، یک «نوآر» را یادآوری میکند که از این منظر نیز میتوان یک معیار نوآر کلاسیک را برای ارزیابی فیلم ترسیم کرد اما به عقیده نگارنده، نوآر و تحققش در چنین جغرافیایی، اثربخشی آن را کاریکاتوریزه میکند و قواعد نوآر با بافت فرهنگی اینجایی دچار تعارض و تناقضی عجیب است.
جواد عزتی قابلیت پیدا و پنهان دارد
جواد عزتی یکی از معدود بازیگران حال حاضر سینمای ایران است که قابلیت های پیدا و پنهان بسیاری در ارائه نقش های کمیک و جدی دارد. بازیگری که فعالیت هنری خود را از دهه ۷۰ با تئاترهای خیابانی آغاز و سپس با بسط این فعالیت ها در مدیوم تلویزیون، خود را به جامعه هنری کشور معرفی کرد. این معرفی البته شکلی تحمیلی به خود گرفت. او در دوره ای به اندازه ای شاخصه های جدید در اِشل بازیگری ایران بروز داد که خود را به ناوگان بازیگری سینما و تلویزیون کشور تحمیل کرد. قابلیت های بسیار عزتی در ارائه شاخصه های زیستی نوین با نقش و انتخاب های درست او سبب شد تا در دهه ۹۰ انتخاب اول بسیاری از کارگردانان سینما و شبکه نمایش خانگی باشد.
این حجم از اقبال نسبت به بازی های او سبب شد تا حضور وی در هر اثری به اتفاق مهم آن پروژه و هر حضور او در فیلمی، تهدیدی جدی برای رقبایش در جهت کسب سیمرغ باشد. عزتی امسال با مرد بازنده، شمایل دیگری از بازی خود را به منصه ظهور گذاشت. او با یک گریم سنگین، به شیمی خوبی از یک کارآگاه زبرک رسید و توانست تا حدود زیادی بر فن بیان خود که میرفت به پاشنه آشیل نقش آفرینی هایش تبدیل شود، مسلط باشد.
قواعد سختگیرانه در ژانر پلیسی
محمد حسین مهدویان، فیلمساز جوان و البته پرکار سینمای ایران در هفتمین ساخته خود به سراغ یکی از گونه های تقریبا نایاب در سینمای ایران رفته: ژانر پلیسی. برخی منابع در تعریف این ژانر نوشته اند: ژانر محبوب پلیسی از فراگیرترین و قدیمیترین گونههای سینمایی است. چرا که در این گونه، فرهنگ اجتماع و فرهنگ عمومی به خوبی قابل مشاهده است. پیش از این در یک مجموعهی وسیع، سینمای جنایی را دارای زیر مجموعههایی مانند ژانر پلیسی میدانستند. اما از سال ۱۹۴۵ به بعد با فراگیر شدن ساخت و سازهای سینمایی و سپس ساخت سریالهای تلویزیونی در سال های دهه ۵۰، تقریبا میتوان گونه پلیسی را یک ژانر مستقل دانست.
چرا مرد بازنده کشش نداشت
در این ژانر قواعد، بسیار شاخص اما سختگیرانه است. در سینمای پلیسی یک طرف ماجرا یک پلیس است و آدمهای دیگر داستان شخصیتهایی هستند که به نحوی مشخص با پلیس قصه سرو کار پیدا میکنند.
همین روند و شاخصهها باعث میشود ژانر پلیسی بسیار به ملودرام اجتماعی نزدیک باشد. با این تفاوت که در ملودرام صرف اجتماعی، شخصیتهای منفی، تاریک و بد ذات قصه از اول مشخص هستند و به موازات آن قهرمان ماجرا نیز معرفی شده است.
بیرو، روزگار سخت بیرانوند
بیرو سومین ساخته مرتضی علی عباس میرزایی، کارگردان جوان سینمای ایران است که برنامه افتتاحیه چهلمین جشنواره فیلم فجر را با اکران خود در خانه جشنواره رقم زد. بیرو همانگونه که از نامش مشخص است ماجرای زندگی علیرضا بیرانوند دروازه بان پر آوازه تیم ملی فوتبال ایران است که جزییات مسیر موفقیت او در دروازهبانی را بهتصویر میکشد. فیلم با لحظه اعلام پنالتی علیه تیم ملی فوتبال در جریان مسابقه ایران و پرتغال در چارچوب مسابقات جام جهانی ۲۰۱۸ آغاز می شود.
همان پنالتی معروفی که چند ماه قبل تر، بیرانوند در یک ویدئوی کوتاه جمله معروف چطوری کریس را بر زبان آورد و به نوعی برای کریس رونالدو کری خوانی کرد و دست سرنوشت اتفاقا چند ماه بعد او را در مقابل رونالدو در سخت ترین آزمون زندگیش قرار داد. از آنجا به بعد وارد فلاش بک می شویم و زندگی و روزگار سخت این گلر تیم ملی و عشق فوتبال را از زمان نوجوانی و مدرسه تاکنون مرور می کنیم و در پایان اثر هم دوباره به ابتدای کار بر می گردیم و مهار پنالتی رونالدو توسط بیرانوند را شاهدیم و تمام!
بیرو در ساختار تماشاگر را جذب نکرد
یکی از مشکلات امروز سینمای ایران عدم وجود تنوع ژانر در سبد اکران و تولید سینمای ایران است. بسیاری از ژانرها در فهرست یا منوی سینمای ایران قرار ندارند و شاید همین عدم تنوع سبب می شود تا سینمای کشورمان نتواند آن گونه که باید در جذب مخاطب، موفق عمل کند. یکی از همین ژانرها هم همین ژانر فیلم بیوگرافی (فیلم زندگینامه ای) است که در دنیا طرفداران زیادی دارد و آثار بسیار خوبی هم در این ژانر به سینما دوستان ارائه شده که از آن جمله می توان به گاو خشمگین، سخنرانی پادشاه، لارنس عربستان، پیانیست، ذهن زیبا، شبکه اجتماعی، مردی برای تمام فصول و امثال آن اشاره کنم.
فیلم های ورزشی یکی از گونه های جذاب سینمایی است که مورد توجه مخاطبان در دنیا قرار می گیرد. این گونه سینمایی به دلیل پرداختن به وقایع و اتفاقات مهم ورزشی یا قهرمانان رشته های ورزشی به خودی خود از جذابیت های بالقوه ای برخوردار است.
چاشنی درام، آمیخته با وقایع مستند زندگی اسطوره های ورزشی نیز خود دلیلی است تا بیش از پیش این گونه از فیلم ها مورد توجه قرار گیرد. بیرو با پرداختن به وقایع زندگی علیرضا بیرانوند دروازه بان ملی فوتبال ایران و تلاش او برای رسیدن به یک جایگاه ارزشمند در سطح ملی و بین المللی فیلمی قابل توجه است.
تصویر ارزشمند از یک نوجوان سخت کوش
مهمترین نکته در فیلم بیرو پرداختن به مقطعی از زندگی این فوتبالیست حرفه ای است که هنوز به پله های شهرت نرسیده است و کارگردان توانست تصویری ارزشمند از تلاش یک نوجوان سخت کوش برای رسیدن به آرزوهایش ارائه دهد. اگرچه در ساخت فیلم های ورزشی به لحاظ ایجاد بار دراماتیک با غُلوهایی روبرو هستیم تا کاراکتر اصلی فیلم را محبوب تر از آنچه که هست به مخاطب نشان دهیم، اما این غُلوها در فیلم بیرو گاهی بیش از اندازه بیرون می زند و غیر واقعی به نظر می رسد، به ویژه در نماهای بسته از عکس العمل تماشاگران از پرتاب های با دست بیرانوند که با میمیک های اگزجره و بسیار تصنعی روبرو هستیم.
بیرو در جلوه های ویژه و پرداخت صحنه های ورزشی نیز اگرچه تلاشی قابل توجه به خرج داده است اما انگار جنسش به سینما نزدیک نمی شود و در اندازه یک تله فیلم باقی می ماند، شاید آنچه که مرتضی علی عباس میرزایی کارگردان اثر نتوانست به خوبی از پس آن برآید، رسیدن به یک اتمسفر سینمایی است و فیلم در یک پردازش عامه پسندانه بیش از حد درگیر جلوه های ویژه فوتبالی مانده است.
یکی از مهمترین ویژگی های فیلمساز اجتماعی یا افرادی که میخواهند رویدادهای ساده زندگی و اتفاق های ریز و درشت پیرامون خود را به صورت رئال با هنر سینما در آمیخته کنند و ماحصل کار در قالب یک اثر سینمایی سر و شکل بگیرد، این است که درک درست، نگاه عمیق و منصفانه ای نسبت به جامعه داشته باشند.
به گزارش ایرنا، چهلمین جشنواره فیلم فجر با حضور ۲۲ فیلم در بخش «سودای سیمرغ»، ۱۰ فیلم در بخش «فیلم کوتاه» و هشت فیلم در بخش «مستند» از ۱۱ تا ۲۲ بهمن به دبیری مسعود نقاشزاده در برج میلاد به عنوان خانه جشنواره، برگزار میشود. فیلمهای این دوره از جشنواره در سینماهای ۳۱ استان در سراسر کشور اکران خواهد شد.
چراغ جشنواره فیلم فجر در روز نخست با ۲ فیلم بیرو و مرد بازنده روشن شد و در روز دوم نیز فیلم های علفزار و شادروان به نمایش درآمدند.
نظر شما