خشکسالی یکی از پدیدههای طبیعی است که تاثیر آن بر تمام ابعاد زندگی انسانی مشخص و محرز است. در واقع میتوان گفت خشکسالی حالتی نرمال و مستمر از اقلیم است و پدیدهای است که به صورت اتفاقی تقریبا در تمامی مناطق اقلیمی رخ میدهد. این وضعیت یکی از پدیدههای آب وهوایی و از جمله رخدادهای مخاطرهآمیز است که هر ساله خسارتهای اقتصادی و اجتماعی زیادی به جوامع انسانی وارد میسازد.
مخاطرات طبیعی از جمله خشکسالی همواره باعث از بین رفتن پوشش گیاهی، کاهش سطح مراتع، به هم خوردن چهره توپوگرافی منطقه، مهاجرت گونههای جانوری شده و تاثیر مستقیم بر گردشگری منطقه میگذارد و در دراز مدت میتواند تاثیر منفی بر جذب گردشگر داشته باشد.
خشکسالی همواره باعث از بین رفتن پوشش گیاهی، کاهش سطح مراتع، به هم خوردن چهره توپوگرافی منطقه، مهاجرت گونههای جانوری شده و تاثیر مستقیم بر گردشگری منطقه میگذارد و در دراز مدت میتواند تاثیر منفی بر جذب گردشگر داشته باشد
خشکسالی و گردشگری
خشکسالی یکی از پیچیدهترین و آرامترین مخاطرات طبیعی است که با پیامدهای گسترده و دراز مدت خود، بر تمام جوانب زندگی انسان اثر میگذارد که این تاثیر بر جوامع روستایی بسیار بیشتر است. جوامع روستایی به دلیل نزدیکی بیشتر با طبیعت و اقتصاد مبتنی بر کشاورزی، در مواجهه با خشکسالی آسیبپذیرترند.
خشکسالی مسبب پیامدهای زیست محیطی و اقتصادی فراوانی در محیط روستا میباشد که این عوامل در دراز مدت بر فعالیت گردشگری روستایی که مرتبط با سرمایههای جغرافیایی و کیفیت مناظر طبیعی روستاهاست، اثر میگذارد.
این پدیده از یک طرف با کاهش منابع آب، کاهش فعالیتهای کشاورزی و از بین رفتن پوشش گیاهی باعث تغییر در ساخت مناظر طبیعی روستا میشود. از طرف دیگر با کاهش تولیدات زراعی و دامی، مشکلات اقتصادی فراوانی را در محیط روستا سبب میشود که در نتیجه آن روستاییان توانایی مالی لازم برای انجام فعالیتهای خدماتی مرتبط با گردشگری روستایی به عنوان یکی از مهمترین صنایع دارای پتانسیل لازم برای کمک به توسعه فعالیتهای اقتصادی جوامع محلی، تاثیر منفی خواهد داشت.
گردشگری روستایی به نوعی در پاسخ به مخاطرات زندگی پراسترس شهری و در سالهای ۱۹۵۰ میلادی به بعد در غرب و طی دو دهه اخیر در ایران گسترش یافته است. البته این رویکرد در ایران علاوه بر گسترش ناشی از استرسهای زندگی شهری، بیشتر به دلیل ناکارآمدی سیاستهای توسعه روستایی بنیان یافته و به عنوان یکی از مهمترین صنایع برخوردار از پتانسیلهای لازم برای کمک به جوامع محلی در راستای توسعه فعالیتهای اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است.
در زمینه توسعه گردشگری روستایی ۸ جاذبه مهم برای گردشگر وجود دارد که مهمترین آنها «گشت و گذار»، «فعالیت آبی»، «فعالیت ورزشی»، «فعالیتهای مربوط به سلامتی»، «گیاهان خاص و دارویی»، «صنایع محلی و دستی»، «حیوانات بومی» و «جاذبههای اقتصادی» هستند که همه این موارد بدون هیچ تردیدی با مساله خشکسالی در ارتباط است.(۱)
۷۰ درصد از خساراتی که بر اثر بلایای طبیعی به کشور وارد شده ناشی از خشکسالی و سیل بوده است. همچنین مطابق با برآوردهای سازمان جهانی گردشگری، ایران از نظر جاذبههای گردشگری در بین ۱۰ کشور برتر جهان قرار دارد اما به لحاظ کسب درآمد ناشی از این صنعت بزرگ در رتبه ۷۰ جهان قرار دارد
به عبارتی افزایش خشکسالی موجب کاهش منابع آب، کاهش سطح زیرکشت و تولید محصولات کشاورزی و به تبع آن کاهش جمعیت دامی، افزایش قیمت مواد غذایی، بیکاری و نهایتا مهاجرت گسترده از روستاها به شهرهاست که به نوبه خود مشکلات بسیار بزرگتری را هم موجب میشود. نمونه بارز این مهم خالی شدن روستاهای منطقه سیستان و زابل از سال ۱۳۷۷ به بعد و بر اثر خشک شدن رود هیرمند و تالاب هامون بود.
طبق برخی گزارش ها در مدت ۲۵ سال گذشته بیش از ۱۰ هزار روستا بر اثر خشکسالی در منطقه جنوبشرق خالی از سکنه شده است. (۲)
همچنین نتایج برخی تحقیقات و پژوهشهای صورت گرفته در کشور نشان میدهد ۷۰ درصد از خساراتی که بر اثر بلایای طبیعی به کشور وارد شده ناشی از خشکسالی و سیل بوده است.
مطابق برآوردهای سازمان جهانی گردشگری، ایران از نظر جاذبههای گردشگری در بین ۱۰ کشور برتر جهان قرار دارد اما به لحاظ کسب درآمد ناشی از این صنعت بزرگ در رتبه ۷۰ جهان قرار دارد.(۳)
در دوسال گذشته در ایران دو عامل «کرونا» و «خشکسالی» موجب افت شدید گردشگری و درآمدهای حاصل از آن بود که مورد نخست به دلیل گسترش علم و خلاقیت بشر به میزان زیادی کنترل شد اما مورد دوم به دلیل تغییرات آرام و طولانی مدتی که داشته، اثرات مخرب طولانیتری به بار آورده است.
اقلیم چهار فصلی که رو به خشکی میرود
اقلیم ایران به دلیل تنوع چهار فصل و داشتن جاذبههای تاریخی و طبیعی همواره در بین کشورهای پرطرفدار توریستی هم به لحاظ گردشگر داخلی و هم به لحاظ گردشگری خارجی بوده است. به عبارتی در کمتر نقطهای از جهان میتوان شاهد عبور رودخانههای آب شیرین از بین دشتها و کویرهای گرم و خشک بود اما در کشور ما در کنار هم قرار گرفتن دو عامل متناقض اما جذاب در کنار هم سبب شکلگیری تمدنهای بزرگی در منطقه فلات مرکزی ایران شده که جاذبه گردشگری آن را دو برابر کرده است.
به عبارتی عبور رودخانهای مانند «زاینده رود» از میان دشتهای مرکز ایران و ورود آن به تالاب بزرگ و مهمی چون تالاب «گاوخونی» تنها موجب اشتغال و گسترش کشاورزی در منطقه نیست، چرا که با وجود این تالاب در منطقه گرم بیابان مرکزی ایران، تنوع گسترده و بسیار زیبایی از حیات وحش جانوری شکل گرفته که همین امر به نوبه خود موجب افزایش جاذبه گردشگری میشد.
موضوعی که متاسفانه در دو دهه اخیر و به دلیل برداشت بیرویه آب در بالادست رودخانه، بهطور کامل به فراموشی سپرده شده و تالاب گاوخونی تنها به صورت فصلی و در برخی از سالهای پرآب رمق ناچیزی میگیرد.
جریان رودخانه زاینده رود در شهر اصفهان علاوه بر تلطیف هوا وتعدیل دما در فصول گرم وسرد به عنوان یک جاذبه طبیعی نقش مهمی در جذب گردشگری این شهر دارد.
همچنین این رودخانه علاوه بر جلوگیری از پیش روی کویر به سوی شهر، از ایجاد غبار به سبب بادهای کویری کم میکند. مضاف بر این جریان این رودخانه باعث افزایش نشاط اجتماعی وسلامت روانی و اجتماعی شهروندان هم هست تا جاییکه به گفته کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان، خشک شدن رودخانه زایندهرود موجب شده تا ورود گردشگر به این استان نسبت به قبل ۳۰ درصد کاهش داشته که این مساله اثرات منفی بر اقتصاد شهر اصفهان بر جای گذاشته است.
خشک شدن رودخانه زایندهرود موجب شده تا ورود گردشگر به این استان نسبت به قبل ۳۰ درصد کاهش داشته و این کاهش گردشگر اثرات منفی بر اقتصاد شهر اصفهان بر جای گذاشته است
این موضوع به حدی از اهمیت برخوردار است که اخیرا کارشناسان در بررسی آثار خشکسالی زایندهرود بر صنعت گردشگری داخلی علاوه بر برآورد متغییرهایی همچون میزان تقاضای گردشگری اصفهان، تاثیر عواملی از جمله قیمت بنزین، متوسط هزینه یک شب اقامت در شهر اصفهان، میزان درآمد سالانه یک خانوار شهری وروستایی و تعداد روزهای تعطیل در سال، موضوع «جریان داشتن آب در رودخانه زایندهرود» را در برای جذب گردشگر مطرح میکنند.
رودخانهای که سالهـا طـراوت و شـادابی را برای اصفهان به دنبال داشته اما در حال حاضر با خشک شدن این رودخانه تبعات منفی روحی و روانی را بـرای مـردم بـه دنبال داشته است. حوزه رودخانه زایندهرود ۴۱ هزار و۵۰۰ کیلومتر مربع است (۴) که بخش اعظم آن هماکنون کاملا خشکیده و حتی به خود اصفهان هم نمیرسد. این وضعیت به حدی است که مسئولان اصفهان نیز از این رودخانه به عنوان یک رودخانه فصلی نام میبرند(۵ و۶).
چنین وضعیتی بهطور مشابه برای دریاچه ارومیه نیز رخ داده و در بسیاری دیگر از نقاط کشور از جمله، «دریاچه پریشان» بزرگترین دریاچه آبشیرین ایران، تالاب هامون در سیستان و بلوچستان، جازموریان در جنوب استان کرمان و بسیاری از تالابهای کشور پدید آمده است.
نکته حائز اهمیت این است که تاکنون شیوههای استفاده درست از منابع آبی برای بسیاری از کشاورزان و مردم نواحی روستایی آموزش داده نشده و همین امر در خشک شدن بسیاری از قنوات و چشمهها موثر بوده، اما باید توجه داشت که ایجاد چنین وضعیتی بیش از هر چیز ناشی از سیاستگذاریهای غلط در بخش توسعه است.
طبق برخی گزارش های رسانهای؛ تاکنون بیش از ۲۰ کارخانه تولید فولاد و ذوب آهن در استان اصفهان تاسیس شده که حداکثر استفاده از منابع آبی را به خود اختصاص داده و با گسترش کشاورزی غیر اصولی نه تنها اراضی پایین دست زایندهرود خشکیده، بلکه یکی از متنوعترین جاذبههای گردشگری در کشور نیز دستخوش زوال و چالش جدی شده است.
منابع
۱. صادقی، کبری و خسرویپور،بهمن،تاثیر خشکسالی بر فعالیتهای گردشگری روستایی، دومین همایش ملی گردشگری و طبیعتگردی ایران زمین.
۲. https://www.dana.ir/news/۱۰۰۶۸۲۷
۳. قاسمی، مریم،تاثیر خشکسالی بر روند توسعه گردشگری(مطالعه مورد بررسی وضعیت زاینده رود ودریاچه ارومیه)، اولین کنفرانس ملی اندیشهها و فناوریهای نوین در علوم جغرافیایی.
۴. Zayandeh River Basin Short Profile" International Water Management Institute, Sri Lanka
۵. «رودخانه فصلی زایندهرود به رودخانه دائمی تبدیل میشود». تسنیم. ۱۳ بهمن ۱۳۹۲.
۶. «رجایی» آقای وزیر! رودخانه زاینده رود به یک رودخانه فصلی و زنده رود به مرده تبدیل شد». خبرگزاری فارس. ۵ خرداد ۱۴۰۰.
نظر شما