کاخ الیزه اواخر بهمنماه سال گذشته، خروج نیروهای نظامی خود و دیگر سربازان کشورهای غربی را که به عنوان حافظ صلح به جمهوری مالی اعزام شده بودند، اعلام کرد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی، خروج فرانسه از این کشور آفریقایی را با فرار سربازان آمریکایی از کابل مشابه دانسته و شکست رویکردهای پاریس و واشنگتن در برابر مردم این کشورها و ناتوانی از پیشبرد اهداف را دلیل اصلی ناکامی و خروج میدانند.
فرانسه در گذشتهها کشورهای آفریقایی به ویژه بخشهای شمالی و ساحل را جز مستعمرات خود میدانست و در آنها حضو پررنگی داشت. جمهوری مالی در سال ۱۹۶۰ استقلال خود از پاریس را اعلام کرد اما از آنجا که هر از چندگاهی در این کشور ناآرامی یا کودتاهایی رخ میداد، در آنها مداخله مستقیم میکرد.
از حدود ۱۰ سال پیش، این کشور بار دیگر دستخوش آشوبهایی شد که سپس به قدرتگیری القاعده و اسلامگرایان جداییطلب شمال انجامید و حکومتی به شیوه طالبان افغانستان در این بخشها به اجرا درآمد. اندکی بعد از این تحولات، فرانسه و برخی کشورهای متحد آن، نیروهای نظامی را با هدف جلوگیری از پیشرفت بیشتر این گروه و سیطره بر کل مالی اعزام کردند. اکنون دولتمردان فرانسه از پایان ماموریت هزاران نظامی اعزام شده به آفریقا سخن میگویند.
کاخ الیزه نامحبوب در ساحل آفریقا
ناتوانی در کسب نتایج مورد نظر کاخ الیزه موجب شد تا «امانوئل مکرون» رئیسجمهوری فرانسه اواخر بهمنماه ۱۴۰۰ با انتقاد از حکومت مالی به دلیل بیتوجهی به ضرورت مبارزه با اسلامگرایان تندرو، اعلام کند در چنین شرایطی خروج نیروهای فرانسوی یک تصمیم منطقی است.
تحلیلهای گوناگونی از این تصمیم پاریس بیان شده است. تارنمای شبکه خبری «الجزیره» در این زمینه که آیا ماموریت فرانسه در مالی شکست خورد، نوشت: با خروج هزاران سرباز فرانسوی، میراث نظامی کاخ الیزه در این کشور غرب آفریقا بحث برانگیز شد این در حالی است که مکرون از پذیرش شکست کامل خودداری میکند.
در فوریه سال ۲۰۱۳ (بهمن-اسفند ۱۳۹۱)هزاران نفر با قدردانی از دخالت نیروهای فرانسوی علیه گروههای مسلحی که بخشهایی از مالی را تصرف کرده بودند، شعار زنده باید فرانسه سر میدادند؛ اما اکنون فریادهای کر کنندهای در مالی برای خروج فرانسه شنیده میشود. سرانجام رئیسجمهوری فرانسه هم به صورت رسمی خروج ارتش کشورش و نیروهای اروپایی تحت رهبری پاریس را پس از نزدیک به یک دهه اعلام کرد.
وی گفت که پایگاههای نظامی در شهرهای مختلف این کشور در چهار تا ۶ ماه آینده به صورت منظم تعطیل خواهند شد.
تا پیش از این، بیش از ۵ هزار سرباز فرانسه در مالی، بورکینافاسو، نیجر و چاد مستقر بودند. این عملیات که به اصطلاح با نام ماموریت ضدتروریسم صورت میگرفت، طولانیترین عملیات نظامی فرانسه در خارج این کشور از زمان پایان جنگ الجزایر تبدیل شد.
همچون حکایت افغانستان و عراق، باوجود حضور دهها هزار نیروی خارجی، گروههای مسلح مختلف مرتبط با القاعده و داعش به صورت قارچگونه در مالی رشد کردندطبق گزارش این شبکه خبری، همچون حکایت افغانستان و عراق، باوجود حضور دهها هزار نیروی خارجی، گروههای مسلح مختلف مرتبط با القاعده و داعش به صورت قارچگونه در مالی رشد کردند و از نارضایتی محلی و کمبودهای امنیتی در مناطق مختلف این کشور برای اهداف خود استفاده میکنند.
این گروههای مسلح فقط در سال ۲۰۲۱ بیش از ۸۰۰ حمله مرگبار انجام دادند. هزاران نفر کشته و حداقل ۲.۵ میلیون نفر آواره شدهاند.
عملیات ضدتروریسم با وجود مشارکت ۱۳ کشور اروپایی دیگر، بدون هیچ پایانی به چند کشور دیگر هم سرایت کرد اما به بار سنگینی برای فرانسه تبدیل شده است.
الجزیره به نقل از آژانس بشردوستانه سازمان ملل متحد (OCHA) اعلام کرد، هنوز حدود ۸۰ درصد این کشور گرفتار ناامنی است و ۷.۵ میلیون شهروند مالی به کمک نیاز دارند. «بوباکار دیوارا» استاد علوم سیاسی در دانشگاه سوربن پاریس نیز تصریح دارد افکار عمومی در ایالتهای ساحل به طور فزایندهای علیه نیروهای نظامی بینالمللی شدهاند.
«فاهیرامان رودریگ کونه» تحلیلگر ارشد مؤسسه مطالعات امنیتی ساحل، مستقر در باماکو نیز اعتقاد دارد خروج نیروهای خارجی از این کشور ممکن است به طور خودکار به وخامت امنیت داخلی منجر نشود زیرا باوجود حضور ۹ ساله نیروهای غربی، وضعیت امنیتی در مالی بهبود یافته است. با اینحال خروج فرانسه همچنین میتواند درهای بیشتری را به روی فرصت مهار خشونت از جمله گفتوگو با گروههای مسلح باز کند.
همانندیهای افغانستان و مالی
برخی تحلیلگران تلاش میکنند خروج از مالی را بهعنوان فروپاشی قدرت فرانسه تفسیر کنند حال آنکه همانندی مسائل در افغانستان و مالی نشان میدهد دیدگاه کشورهای غربی به جنگ با تروریسم یا ایجاد امنیت اشتباه است.
با اینحال اندیشکده «موسسه امریکن اینترپرایز» آورده: این اتفاق تنها در مالی رخ نمیدهد بلکه نفوذ فرانسه در کل آفریقا در حال فروپاشی است. با اینکه یک دهه پیش، فرانسه نفوذ زیادی در آفریقا داشت اما امروز پاریس دیگر قدرت جهانی محسوب نمیشود.
اگرچه این اندیشکده آمریکایی تلاش دارد فرانسه را کمتوان تبلیغ کند اما شاید بتوان خروج فرانسه از کشورهای آفریقایی را مشابه خروج آمریکا از افغانستان و تاحدودی عراق دانست که تنها با هدف تغییر تاکتیک و کم کردن از بار تعهدهای سیاسی و اقتصادی انجام شده است.
امریکن اینترپرایز در تحلیل خود نوشت: امروزه بسیاری از آفریقاییها، حضور فرانسه در کشورهای سنتی آن را غیرقابل پذیرش و فرانسویها را افرادی ناخوشایند میبینند. در اوایل فوریه(بهمن-اسفند) هزاران نفر از مردم مالی در پایتخت باماکو، اخراج سفیر فرانسه را جشن گرفتند. هنگامی که «ژان ایو لودریان» وزیر امور خارجه فرانسه، حکومت نظامی منتخب را «غیر مشروع» و «خارج از کنترل» خواند، رهبران نظامی مالی به سفیر فرانسه دستور دادند کشور را ترک کند.
خروج فرانسه از کشورهای آفریقایی را میتوان مشابه خروج آمریکا از افغانستان و تاحدودی عراق دانست که تنها با هدف تغییر تاکتیک و کم کردن از بار تعهدهای سیاسی و اقتصادی انجام شده استناامیدی از باماکو به طور پیوسته افزایش یافته است. نیروهای فرانسوی در ژانویه(دیماه) ۲۰۱۳ برای مبارزه با شورشیان طوارق که یک گروه وابسته به القاعده بودند، به این کشور غرب آفریقا اعزام شدند.
این تحولات در حالی رخ داد که مالی زمانی یکی از دموکراتیکترین کشورهای آفریقا بود اما اکنون به یک باتلاق با حکومتی ضعیف و شورشهای پیدرپی تبدیل شده است. به تازگی حکومت مالی امنیت را به گروه شبهنظامی واگنر روسیه واگذار کرد. در همین حال، نیروهای فرانسوی هم در حال خروج از این کشور هستند.
طبق تحلیل این اندیشکده، جدایی فرانسه از مالی به طور فزایندهای به یک قاعده تبدیل شده تا استثنا. با وجود ظاهرسازیهای دولت الیزه، سیطره دیپلماتیک بیش از یک قرن فرانسه در آفریقا در حال محو شدن است.
به عنوان نمونه، در جمهوری آفریقای مرکزی، یک سال پیش، شورشیان مستعمره سابق فرانسه و غنی از منابع، بانگوی را تهدید به غارت کردند. نیروی حافظ صلح سازمان ملل و فرانسویها کنار ایستادند. رواندا، با یک پنجم جمعیت فرانسه و ارتشی کمتر از یک دهم فرانسه، در نهایت به کمک این کشور آمد و پیشروی شورشیان را متوقف کرد و اسلامگراها را به عقب راند. از دیدگاه محلیها، بیعملی فرانسویها خیانت را تشدید کرد.
بیتمایلی و حتی خطمشیهای کاخ الیزه هم در تائید رقابت منطقهای نیز در وقوع این شرایط تاثیر داشته است. برای مثال، جیبوتی تا یک دهه پیش پشتوانه استراتژیک فرانسه و محل استقرار تیپ ۱۳ نیمه لژیون خارجی آن بود. سپس موقعیت به امارات متحده عربی منتقل شد و بعد از آن به فرانسه بازگشت.
در همین حال، چین نیز به دنبال نفوذ غالب در مستعمره سابق فرانسه است. البته چین هم تنها نیست و ترکیه نیز از لفاظیهای ضد فرانسوی و ضد استعماری برای ایجاد جای پا در سراسر آفریقا استفاده میکند. در بدترین شکل، سفیر ترکیه در چاد، القاعده در مغرب اسلامی را ستود و نیروهای فرانسوی را تروریست واقعی نامید و غربیها را متهم کرد که با القاعده میجنگند.
فرانسه و آمریکا، نماد شکست رویکردهای لیبرال
به نوشته اندیشکده امریکن اینترپرایز، برای واشنگتن، اکنون دو پرسش مطرح میشود. نخستین مورد این است که چرا فرانسه علائم هشداردهنده را نادیده گرفت و اینکه آیا چنین اتفاقی ممکن است برای نفوذ ایالات متحده هم رخ دهد یا خیر.
اگرچه ایالات متحده میراث استعماری در آفریقا ندارد اما سابقه حمایت از نقض حقوق بشر در دوران جنگ سرد و جنگ علیه ترور را دارد. شاید واشنگتن فراموش کرده باشد اما مردم محلی کشورهای مختلف فراموش نکردهاند.
پرسش دیگر برای سیاستگذاران آمریکایی این است که آیا آنها با چین، ایران و ترکیه که خلاء فرانسه را پر میکنند کنار میآینده یا خیر. اگرچه کاخ سفید و وزارت امور خارجه ممکن است آشکارا تاثیرات را تکذیب کنند اما به نظر میرسد هر دو نهاد برای انجام اقدامی جهت جلوگیری از نتایج ناخوشایند تمایلی ندارند.
جنگ یکسویه علیه تروریسم نمیتواند هدف سیاسی درازمدت و قابل دوامی برای یک قدرت خارجی باشددر همین ارتباط تارنمای پایگاه پژوهشی «میدلایستآی» نیز نوشت: همزمان با خروج فرانسه، بخشی از مردم مالی، فرانسه را نه یک نیروی آزادیبخش بلکه به عنوان نیرویی اشغالگر میبینند. بنابراین، چهره و اعتبار مخدوش فرانسه در مالی به صورت مستقیم از شکست این کشور در کسب پیروزیهای سیاسی در ساحل غربی و به دلیل ماهیت نامتناسب اهداف این کشور ناشی میشود.
جالب اینجاست که بسیاری از شاخصها و دلایل فرار فرانسه از مالی مشابه توجیههای آمریکا برای افغانستان بوده است.
طبق این تحلیل، فرانسه در مدت ۱۰ سال حضور در مالی، در باتلاق جنگهای ضدشورش گیر افتاد و هر چه منابع بیشتری را در این درگیری صرف میکرد تهدید بزرگتر میشد و بیشتر از پیش در آن گرفتار میشد؛ پاریس اما به این نکته توجه نداشت که در مالی راهحل قبل از هر چیز سیاسی است. تا زمانی که راهحلی بلندمدت برای بحران دولت پیدا نشود، بیثباتی و ناامنی ادامه خواهد داشت.
جنگ یکسویه علیه تروریسم نمیتواند هدف سیاسی درازمدت و قابل دوامی برای یک قدرت خارجی مانند فرانسه باشد. قدرتهای نظامی متعارف مانند فرانسه قدرت خود را در عملیاتهای سریع و با شدت بالا با اهداف نظامی دقیق مییابند.
منابع:
https://www.aei.org/op-eds/its-not-just-mali-french-influence-in-africa-is-collapsing
https://allafrica.com/stories/۲۰۲۲۰۲۲۱۰۰۸۹.html
https://www.middleeasteye.net/opinion/france-mali-rift-security-sahel-affect-how
https://www.aljazeera.com/features/۲۰۲۲/۲/۱۸/despite-macrons-denials-did-the-french-mission-in-mali-fail
نظر شما