بیش از دو دهه است که نیمۀ شعبان برای بسیاری از مردم ایران، افزون بر چراغانیها و طاق نصرتهای زیبا و رنگانگی که در کوچه و خیابانهای شهر و روستاها برپا میشود و همچنین نغمهها و آهنگهای پیچیده در بوی اسفند و گلاب و طعم شیرینی و شربت، با یک ملودی خاص نیز همراه است: «یارا یارا گاهی، دلِ ما را، به چراغ نگاهی روشن کن...».
امسال نیمۀ شعبان مصادف شده است با بیست و هفتم اسفند؛ و فردای آن روز، یعنی ۲۸ اسفند، نخستین سالگرد سفرِ بیبازگشتِ آهنگسازِ همین تصنیف «یارا یارا...» (در هوای تو) است: استاد عباس خوشدل (۱۳۱۰ تا ۱۳۹۹). البته که این تقارن، یاد آن آهنگسازِ نامدارِ غریبرفته را در خاطر دوستداران موسیقی ایرانی و همۀ آنان که با آهنگهای عباس خوشدل خاطره دارند، بیشتر زنده میکند.
استاد عباس خوشدل ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ درحالیکه همۀ مردم در تکاپوی کارهای شبِ عید بودند، آرام و درسکوت راهی دیار جاویدانان شد و خبرِ غمدارِ رفتنِ غریبانهاش در لابهلای خبرهای شادیآفرینِ نوروزی محو شد تا آهنگسازی که بیتردید یکی از برترین نواسازان تاریخ موسیقی ایرانی بوده است، بیهیچ آداب و ترتیب و تشریفاتِ مرسومی راهی خانۀ آخرت شود.
حال، گرچه به چشمبرهمزدنی یک سال از سالروز وفات استاد عباس خوشدل گذشته است، اما غمِ فراقِ آن هنرمند بیجانشین همواره بر دل دوستدارانش سنگینی میکند.
چرا آهنگهای عباس خوشدل خاص است؟
موسیقی ایرانی نوازندگان بزرگ و برجسته، فراوان داشته است؛ اما درمیان این سازنوازان هنرمند، تعداد اندکی بودهاند که رنگ و لحنِ نوازندگیشان بهتمامی شاخص و منحصربهفرد باشد، بهگونهای که بهمحض اینکه صدای سازشان پخش شود، شنونده بتواند تشخیص دهد که این، بهمَثَل صدای ویلونِ پرویز یاحقی است، یا سنتور فضلالله توکل است، یا تار جلیل شهناز است، یا ویلون اسدالله ملک است، یا سنتور مجید نجاحی است، یا ضرب حسین تهرانی است یا اینکه سنتور فرامرز پایور است.
در میان آهنگسازان اما خاصبودنِ رنگ و لحنِ آهنگسازی و ارکستراسیون، انگشتشمارتر است. به بیان دیگر بسیار اندک بودهاند، آهنگسازانی که وقتی بخشی از آهنگِ آنان به گوش میرسد، شنونده بهسرعت بتواند تشخیص دهد که این کار، اثرِ کدام آهنگساز است. اگر بخواهیم از آهنگسازانی که ارکستراسیونشان رنگ و لحنی ویژه دارد نام ببریم، میتوان از استادانِ خلدآشیان، علی تجویدی، اسدالله ملک، همایون خرّم، فرامرز پایور و پرویز مشکاتیان نام برد و البته در کنار این بزرگان، بیتردید میبایست نام روانشاد استاد عباس خوشدل را نیز ثبت کرد.
اگر بخواهیم از آهنگسازانی که ارکستراسیونشان رنگ و لحنی ویژه دارد نام ببریم، میتوان از استادانِ خلدآشیان، علی تجویدی، اسدالله ملک، همایون خرّم، فرامرز پایور و پرویز مشکاتیان نام برد؛ و البته در کنار این بزرگان، بیتردید میبایست نام روانشاد استاد عباس خوشدل را نیز ثبت کرد.
سازبندیِ آهنگهای عباس خوشدل، طرزی ممتاز و متمایز از کارهای دیگران دارد؛ در ارکستراسیونِ او در کنار گروه سازهای زهی - آرشهای، همواره چند ساز مضرابی و گاه ساز نی نیز حضور دارد. اما یکی از چاشنیهایی که جزو ویژگیهای خاص کارهای عباس خوشدل شده، استفاده از سازهای بادی همچون فلوت و کلارینت در ترکیب ارکستراسیون آثار وی است. این بدان معنا نیست که سازهای بادیِ اینچنینی در سازبندی آثارِ دیگر آهنگسازانِ ایرانی استفاده نشده؛ بلکه منظور این است که این سازها در سازبندی آثار استاد خوشدل، بهنحوی بهکار گرفته شدهاند که دارای شخصیتی ویژه هستند و به قولِ خودِ استاد، در ارکستر ارج و قربی خاص دارند. البته، این میزان از علاقه در بهکارگیری سازهای بادی به دلیل دلبستگی و شناختی بوده که استاد خوشدل نسبت به این سازها داشته است و این شناخت و علاقه نیز به این دلیل بوده که ساز تخصصیِ وی، فلوت بوده و سالها در ارکسترهای گوناگون نوازنده و تکنواز فلوت بوده است.
نکتۀ دیگری که در سازبندی آثار استاد خوشدل برجسته است، نقش و کارکرد ساز «سهتار» است. در بسیاری از قطعههایی که عباس خوشدل ساخته است، «سهتار» حضور و نمودی آشکار دارد و در بخشهایی از آهنگها، تکنوازی و سلوی کار برعهدۀ این ساز نهاده شده است. افزون براین، همانگونه که در برخی از جوابها، فلوت یا کلارینت، جایگزین صدای ارکستر شده است، استاد خوشدل در برخی از آثارِ خویش همین نقش را به سهتار داده است. البته سهتاری که در آهنگهای عباس خوشدل شنیده میشود، در عین اینکه لطافتِ ذاتی این ساز را به شنونده منتقل میکند، دارای وقار است. برای درک بهتر این نکته، میتوان به چگونگی حضورِ شریف و شکوهمند «سهتار» در تصنیف «در حریم قدس» از آلبوم «رازگشا» یا نقشآفرینیِ شورانگیز این ساز در تصنیف «عطر نرگس» از آلبوم «نیلوفرانۀ ۲» توجه کرد. این، درحالی است که در برخی از کارهای موسیقی ایرانی یا تلفیقی که در دهههای اخیر ساخته شده، نوعِ کاربردِ این ساز بهگونهای است که لحنی مبتذل و حتی گاه هرزه بدان دادهاند.
استاد خوشدل، معتقد بود که حضورِ چشمگیر سهتار در آثارش، نوعی واکنش است به عشق سالهای جوانی او نسبت به این ساز؛ عشقی که البته وی به سبب انتخاب ساز تخصصی فلوت، نتوانسته بود بهطور حرفهای و در قامت یک نوازندۀ سهتار بدان بپردازد. [۱] به همین دلیل وی میکوشید تا همواره خاطرۀ آن علاقهمندی به سهتار را در آهنگسازیهای خویش برجسته کند.
از دیگر ویژگیهای ارکستراسیون آهنگهای استاد خوشدل، اهمیتدادن به صدای بم یا باسِ ارکستر است. خود استاد در گفتوگویی تلویزیونی دراینباره تأکید کرده که بیش از صدای زیر، به صدای باس ارکستر توجه داشته است؛ و به همیندلیل در ارکستراسیون به آلتو و ویلونسل توجه بسیاری نشان میداده است. [۲]
اُوِرتورهای بلند و مفصّل نیز یکی دیگر از ویژگیهای ساختههای باکلامِ عباس خوشدل است. اورتور، همان بخشِ آغازین و بیکلامِ تصنیف یا ترانه است و در ساختههای استاد خوشدل، اورتورها اغلب بلند است. بهمَثَل در تصنیفِ «یار دردمندان» (آلبوم رازگشا) که ۶:۵۷ است، ۲ دقیقه و ۲۵ ثانیۀ آن به اورتور اختصاص دارد. همچنین در تصنیفهای «دیوار بیکسی» (۸:۲۸) از آلبوم «صدایم کن»، «بهار بیخزان» (۵:۵۵) از آلبوم «شبان عاشق» و «کوی بینشان» (۶:۱۷) از آلبوم «نیلوفرانه»، مدت زمانِ اورتورها بهترتیب عبارت است از ۲:۵۳، ۲:۱۱، ۲:۹. این اورتورهای بلند گرچه با فضای باکلامِ تصنیف در هماهنگیِ کامل است، اما از دید ملودی و تنظیم آنچنان غنی است که میتوان ملودی آنها را همچون اثری مستقل گوش داد و به یاد سپرد.
استاد عباس خوشدل تصنیفهای بسیاری ساخته است. وی در سالهای پیش از انقلاب برای خوانندگانی چون مرحومان خاطره پروانه و نادر گلچین و نیز فاطمه واعظی (پریسا) تصنیفهایی ساخته بود و پس از انقلاب هرآنچه آلبوم موسیقی منتشر کرد، همه با صدای علیرضا افتخاری بود. [۳] اما در میان همۀ آثاری که استاد ساخته است، مجموعۀ «نیلوفرانه» بهطرزی خدادادی از چنان جایگاهِ ویژه و خاطرهانگیزی برخوردار شده که بسیاری از مخاطبان موسیقی آهنگساز نیلوفرانه و حتی خوانندهاش (علیرضا افتخاری) را با این آلبوم میشناسند. بنابر همین شهرتِ کمنظیرِ «نیلوفرانه»، در این نوشته از توضیح دربارۀ این اثر صرفنظر شده است و برای آنکه خاطرۀ آثار استاد خوشدل در دل دوستداران موسیقی تازه شود، در ادامۀ این سطرها به معرفی و مرور چند تصنیفِ دیگر از ساختههای آهنگسازِ «نیلوفرانه» پرداخته شده است.
«نوای کاروان»؛ به یاد مردی که سبب شد عباس خوشدل آهنگساز شود
نوای کاروان امشب زَنَد آتش به جانم
خدایا برملا شد، برملا رازِ نهانم
مران محمل مران، ای ساربان، آهستهتر رو
که من دلخستهای وامانده از این کاروانم...
این مصراعها، بخشِ آغازین تصنیف «نوای کاروان» است؛ اثری در مایۀ دشتی که مرحوم استاد نادرگلچین آن را براساس کلام مرحوم ابراهیم صفایی خوانده است. «نوای کاروان» تصنیفی است که نوعی غم را روایت میکند. وقتی آدمی به این «دشتیِ» زیبا گوش میسپارد، گویی کاروانی از غم، از دلِ آهنگساز و شاعر و خواننده راهی روح و جانِ شنونده میشود؛ غمی آنچنان دلنشین که آدمی دوست دارد دوباره و سه باره و چندباره آن را بشنود و با شنیدنش چشمانِ خود را تر سازد.
وقتی آدمی به این «دشتیِ» زیبا گوش میسپارد، گویی کاروانی از غم، از دلِ آهنگساز و شاعر و خواننده راهی روح و جانِ شنونده میشود؛ غمی آنچنان دلنشین که آدمی دوست دارد دوباره و سه باره و چندباره آن را بشنود و با شنیدنش چشمانِ خود را تر سازد.
و همصدا با نادر گلچین زیر لب زمزمه کند:
کجا رفتی، ای کبوترِ زیبا، که دل ز فراقت، اسیر جنون شد
خبر نداری، که از غم عشقت، فسانه شدم من، وفای تو چون شد؟
استاد عباس خوشدل در گفتوگویی مفصّل با این بنده که درواقع آخرین گفتوگوی ایشان نیز بهشمار میآید، ماجرای چگونگی ساختهشدن این تصنیف را شرح داده است. انگیزۀ ساخت این تصنیف، مرگِ مردی است که استعداد آهنگسازی عباس خوشدلِ جوان را کشف کرد و با حمایتهای خود از وی، سبب شد آهنگسازی بزرگ به موسیقی ایران معرفی شود؛ مردی به نام نصرتالله گلپایگانی، رهبر ارکستر شمارۀ هشت فرهنگ و هنر.
استاد خوشدل دربارۀ ساخت «نوای کاروان» چنین گفته است که «متاسفانه نصرتالله گلپایگانی گواتر شدیدی داشت، به گونهای که تلویزیون تصویر او را زیاد نشان نمیداد. به همین علت او مجبور شد گواترش را عمل کند که متأسفانه زیر تیغ جراحی از دست رفت. بعدها که من صاحب ارکستر شدم، خواستم دین خودم را به نصرتالله گلپایگانی ادا کرده باشم. برای این کار، قطعۀ نوای کاروان را به یاد او ساختم. آن موقع ارکستر کوچکی داشتم که بعدها به ارکستر بزرگ تبدیل شد. وقتی ارکستر را به تلویزیون ثابت پاسال بردیم برای اجرا، نادر گلچین با صدای زیبای خود نوای کاروان را میخواند و همۀ ما نوازندهها هم در همان حال که این قطعه را میزدیم، به یاد نصرتالله گلپایگانی گریه میکردیم و این تصاویر از تلویزیون پخش شد». [۴]
«سرمستان»؛ شکایتی که به دوستی تبدیل شد
در میان آلبومهای پُرشماری که علیرضا افتخاری تاکنون به موسیقی ایران تقدیم کرده، آلبومی وجود دارد به نام «سرمستان». این آلبوم با حضور استادان نامداری چون مرحوم سهیل ایوانی، مرحوم جلال ذوالفنون، مرحوم هابیل علیاف و فریدون شهبازیان، در سال ۱۳۷۳ سامان گرفته است. در این اثر، به جز چند قطعۀ آوازی و بیکلام، چهار تصنیف نیز اجرا شده، که یکی از آنها تصنیفی است در مایۀ ابوعطا، به نام «سرمستان»:
ای ساقی ما سرمستان، جامی بده جانم بستان،
ز همه گریزان، نالهخیزان، بر تو رو کردم...
این تصنیف را استاد عباس خوشدل در سال ۱۳۵۰ ساخته که در آن زمان با نام «باغ رؤیا» (تنها تو بمان)، با شعری از لعبت والا و با صدای فاطمه واعظی (پریسا) منتشر شده است. مطلعِ این تصنیف، چنین است:
ای چشمِ توام پیمانه، همسنگِ دوصد خُمخانه
همه شورِ عشق و مستیام از، یک نگاه تو...
این تصنیف در سال ۱۳۷۳ بدون اطلاع آهنگساز، در قالب آلبوم «سرمستان» با شعری از محمدعلی چاوشی و ساعد باقری، بازخوانی شد. وقتی هم که آلبوم منتشر میشود، در جلد آلبوم، دربرابر نامِ آهنگسازِ این تصنیف، عبارت «آهنگ قدیمی» درج شده بوده است. اما وقتی عباس خوشدل از ماجرا آگاه میشود، اعتراض خود را اعلام میکند. استاد دراینباره چنین توضیح داده است:
«یک آقایی از نوازندگانِ گذشته به من گفت آقای خوشدل، ابوعطایی که شما با صدای خانم پریسا ساخته بودید، رادیو دارد با صدای آقای افتخاری با عنوان «سرمستان» پخش میکند. من با آقای [علی]مرادخانی که آن موقع، در اواسط دهۀ هفتاد سرپرست موسیقی وزارت ارشاد بود، صحبت کردم و گفتم این آهنگ از آنِ من است، اما روی جلد کاست درج شده «آهنگِ قدیمی». آهنگ قدیمی هم معنایش این است که آهنگساز یا مرده است یا گذاشته رفته! بههرترتیب، جلد کاست تغییر کرد و همین اتفاق موجب دوستی با آقای چاوشی، ناشرِ آلبوم سرمستان، شد. آنجا آقای چاوشی به من گفت من آهنگی از شما شنیدهام به نام «نوای کاروان» که بسیار آن را دوست دارم. بیایید شروع کنیم از کارهای گذشتۀ شما در وزارت فرهنگ و هنر یک آلبوم تهیه کنیم. «نیلوفرانه» با آن تیراژ بیست میلیونی و شهرت جهانیاش بدین ترتیب پدید آمد...». [۵]
نکتۀ مهمی که میباید دربارۀ اجرای تصنیف سرمستان اشاره کرد، این است که این تصنیف براساس همان تنظیم اولیه که برای صدای یک خوانندۀ زن درنظر گرفته شده بود، بازخوانی شده است. علیرضا افتخاری تصنیف را در اوج و درست در همان جایی که گام صدایی یک خوانندۀ خانم بوده آغاز کرده، نه گام صدایی خود؛ و الحق که این کار را به بهترین شکل ممکن به انجام رسانده است.
به بیان دیگر علیرضا افتخاری تصنیف را در اوج و درست در همان جایی که گام صدایی یک خوانندۀ خانم بوده آغاز کرده، نه گام صدایی خود؛ و الحق که این کار را به بهترین شکل ممکن به انجام رسانده است.
همین توانمندی افتخاری در اجرای سرمستان، رضایت کامل استاد خوشدل را نیز به همراه داشت، تاجایی که وی را بر آن داشت که پس از سرمستان، پنج آلبوم از قطعههای خویش را براساس صدای علیرضا افتخاری آهنگسازی یا بازتنظیم کند.
«شبان عاشق»؛ آخرین حضور قیصر امینپور
آلبوم «نیلوفرانه» افزون بر اینکه توانست در میان آلبومهای موسیقی سنتی، فضای تازهای پدید آورد، مثلث هنری درخشانی را نیز به همگان معرفی کرد: عباس خوشدل، قیصر امینپور و علیرضا افتخاری. این سه پس از «نیلوفرانه» در آلبومهای «نیلوفرانۀ ۲» و «شبان عاشق» نیز با یکدیگر همکاری کردند که شبان عاشق، آخرین بخش از این سهگانۀ موفق بود.
استاد خوشدل همواره توفیق یک تصنیف و ترانه را در پدیدآمدن ارتباط دلی قوی و هماهنگی عاطفی بین سه ضلع تولید یک قطعه، یعنی آهنگساز، شاعر و خواننده، میدانست و همکاری او و قیصر و افتخاری، نماد و نمودی از همین ارتباط دلی عمیق بود که حاصلش تصنیفهای ماندگاری است چون «در هوای تو»، «نیلوفرانه» (خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن...)، «از اوج آسمانها» و «جام نگاه» (جانا من از جام نگاهت سرمستم، سرمستم...).
تصنیفِ «شبان عاشق» نیز یکی دیگر از ثمرههای این همکاری درخشان است. اثری که با این مصراعها آغاز میشود:
وای از دل دیوانهام، زین دشمنِ همخانهام
همسایه و بیگانهام، ویرانتر از ویرانهام
زین پس درونِ خانهام، یا جای دل یا جای من
ای وایِ دل، ای وایِ دل، ای وایِ من، ای وایِ من...
این تصنیف که در مایۀ بیات اصفهان ساخته شده، همچنانکه خودِ استاد خوشدل تأکید داشت، از دید رنگآمیزی سازهای بادی و مضرابی و تکنیک هارمونی، در میان آثار وی، نمونه بود تا جایی که استادِ آهنگساز، ساختِ آن را مایۀ افتخارِ خویش میدانست.
در این تصنیف با صدای بمِ علیرضا افتخاری مواجهیم؛ چراکه آهنگساز بهعمد میخواست در این کار قدرتِ صدای بمِ افتخاری را نیز به گوش مخاطب برساند. استاد خوشدل دربارۀ شعر قیصر امینپور نیز میگفت که در این تصنیف «کلام فاخر قیصر امین پور بسیار زیبا ملودی من را بغل کرده است. وقتی این شعر را شما میخوانید، به یاد موسی و شبانِ مولانا میافتید. آنقدر این قطعه عالی و شاخص بود که نامِ آلبوم را هم به نام همین قطعه نهادیم». [۶]
«در حریم قدس»؛ عرض ارادت به شاه خراسان در آخرین آلبوم
مرحوم استاد رهی معیّری، غزلسرا و ترانهسرای نامدار همروزگارمان که به بیماری مبتلا شده بود، به آستانِ شفابخش حضرت امام رضا (ع) پناه میبَرَد و مثنوی زیبایی را با نام «شبی در حرم قدس» در سال ۱۳۴۷، در ستایش سلطان خراسان میسراید. این مثنوی چنین آغاز میشود:
دیده فروبستهام از خاکیان
تا نگرم جلوۀ افلاکیان
شاید از این پرده ندایی دهند
یک نفسم راه به جایی دهند...
استاد عباس خوشدل گزیدهای از بیتهای این مثنوی را دستمایۀ ساخت تصنیفی در مایۀ سهگاه قرار داد که در سال ۱۳۸۶ با عنوان «در حریم قدس» در قالب آلبوم «رازگشا» منتشر شده است. «رازگشا»، آخرین همکاری زوج هنری موفق «عباس خوشدل و علیرضا افتخاری» است و البته آخرین آلبوم منتشرشده از استاد عباس خوشدل نیز بهشمار میآید.
«رازگشا»، آخرین همکاری زوج هنری موفق «عباس خوشدل و علیرضا افتخاری» است و البته آخرین آلبوم منتشرشده از استاد عباس خوشدل نیز بهشمار میآید.
پس از آنکه آلبوم «نیلوفرانه» در میانۀ دهۀ هفتاد منتشر و با تیراژ چند میلیونیاش، پُرفروشترین آلبوم تاریخ موسیقی ایران لقب گرفت و تصنیفهایش بر زبان بسیاری از مردم زمزمه شد، مداحان و نوحهخوانانِ بسیاری نیز ملودیهای این آلبوم را در مرثیهخوانیهای خویش به کار گرفتند. براساس همین کارکردِ تازۀ نیلوفرانه، استاد عباس خوشدل در نیمۀ نخست دهۀ هشتاد، تصمیم گرفت تا تصنیفهایی را با حال و هوای مناجاتِ حق و نیز ستایش حضرات آل الله (ع) منتشر سازد تا بتواند از دید موسیقایی منبع الهام و اقتباس نوحهخوانان بهشمار آید.
با این نگاه بود که عباس خوشدل هشت تصنیفِ تازه ساخت و آنها را با صدای علیرضا افتخاری ضبط کرد که مجموعۀ این تصنیفها در سال ۱۳۸۶ در قالب آلبوم «رازگشا» منتشر شد.
بهراستی چرا؟...
این چند تصنیف، نمونههایی است از آثار ماندگار آهنگسازی که تا آخرین روزهای عمر خویش از تلاش موسیقایی دست نکشید. استاد پس از آلبوم رازگشا نیز همچنان به نوشتن و ساختنِ آثار تازه اهتمام داشت و با همین همت، حدود بیست قطعۀ تازه ساخته بود؛ قطعههایی براساس صدای علیرضا افتخاری. ایشان چند بار در گفتوگو با این بنده به ساختِ این قطعهها و آمادگی برای ضبط آنها اشاره کرده بود. اما دریغ و درد که در میان دغدغههای ریز و درشتِ همۀ آنان که دست در کار تولید موسیقی دارند، از مدیران و مسؤولان دولتی گرفته تا شرکتهای خصوصی و نیز هنرمندان، دغدغۀ تولیدِ آثارِ درخشانِ خالق «نیلوفرانه» جایی نداشت. این بیتوجهی آنقدر ادامه یافت که عاقبت عباس خوشدل بار سفر بربست و چشم بر دنیا و آنچه در آن است، فروبست و رفت... .
این بنده بر این واقف است که بازار موسیقی چگونه زیرورو شده و با گسترش و نفوذ اینترنت و رعایتنشدنِ حق مؤلف و ناشر، شرکتهای قدیمی و ریشهدارِ تولید آلبومهای موسیقی یکییکی به خاک سیاه نشستهاند؛ این را نیز میداند که پدیدۀ ارزشمند و ماندگارِ «آلبوم موسیقی» بهتقریب جای خود را به «تکقطعه»های باریبههرجهت و بیرنگ و بو و تبلیغاتی داده است؛ اما به این نیز ایمان دارد که خداوند تنها یک «عباس خوشدل» آفریده است، همچنانکه تنها یک فرامرز پایور، یک پرویز یاحقی، یک فضلالله توکل (حفظه الله تعالی)، یک اسدالله ملک، یک علی تجویدی، یک محمدرضا لطفی و یک پرویز مشکاتیان آفرید. اینان، هنرمندانِ بیجانشین بودهاند و هنوز که هنوز است، ساختههای آنان و دیگر همطرازانشان، اعتبار موسیقی ایرانی بهشمار میآید.
حال این پرسش تلخ پیش میآید که چرا آهنگسازِ بزرگی چون عباس خوشدل آهنگهای گرانقدری میسازد، اما شرایط ساخت آنها فراهم نمیشود؟ بهراستی صداوسیما که برای دیدگانِ مردم میلیاردها تومان هزینه میکند، نمیتواند برای گوشهای همین مردم نیز اندکی هزینه کند تا در این وانفسایی که هرکه هرچه بخواهد میسازد و میخواند و به خوردِ گوشِ چهارطاقبازِ خلقالله میدهد، شماری از مردمِ علاقهمند به «موسیقی» نیز آثاری بابِ دلشان گوش دهند و لذت ببرند؟
بهراستی صداوسیما که برای دیدگانِ مردم میلیاردها تومان هزینه میکند، نمیتواند برای گوشهای همین مردم نیز اندکی هزینه کند تا در این وانفسایی که هرکه هرچه بخواهد میسازد و میخواند و به خوردِ گوشِ چهارطاقبازِ خلقالله میدهد، شماری از مردمِ علاقهمند به «موسیقی» نیز آثاری بابِ دلشان گوش دهند و لذت ببرند؟
چرا حوزۀ هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری و دیگر سازمانهای اینچنینی که برای تولید آثار موسیقاییِ بهدردبخور از بیتالمال بودجه میگیرند، چشم خود را بر خوشدل و خوشدلها بستهاند؟ مگر صداوسیما و همین سازمانها و نهادها در همۀ این سالها در مناسبتهای مختلف، از موسیقیهای ماندگارِ ساختۀ عباس خوشدل کم بهره بردهاند؟
بههرحال، واقعیتِ تلخ این است که ما امروز، آهنگساز بزرگی چون عباس خوشدل را از دست دادهایم؛ و این دریغی است بزرگ و ابدی. اما ایکاش همۀ آنان که میتوانستند قدمی بردارند و از این مهم غفلت ورزیدند، دستکم اهتمام بورزند تا آثارِ ساختهنشدۀ استاد، پیش از آنکه در زیرِ گرد و خاکِ گذشتِ زمان به فراموشی سپرده شود، ضبط شود و در گنجینۀ خاطرههای موسیقی ایرانی محفوظ و ماندگار بماند.
ارجاعها:
۱. برنامۀ تلویزیونی «نغمهها»؛ قسمت ۲۳؛ پخششده از شبکۀ چهارم سیما؛ سال ۱۳۹۶.
۲. همان.
۳. استاد در سالهای پایانی عمر خویش تکقطعهای نیز با نام «انتظار» برای صدای خوانندۀ جوان، عزیز قاسمزاده، ساخته بود. این تصنیف براساس شعر استاد امیرهوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) شکل گرفته است.
۴. «با استاد عباس خوشدل؛ از نیلبک تا نوای کاروان و نیلوفرانه»؛ گفتوگوی امیرحسین دولتشاهی با استاد عباس خوشدل؛ خبرگزاری ایرنا؛ منتشرشده در ششم مهرماه ۱۳۹۸.
۵. همان.
۶. برنامۀ تلویزیونی «نغمهها»؛ قسمت ۲۳؛ پخششده از شبکۀ چهارم سیما؛ سال ۱۳۹۶.
نظر شما