گشایش هر برنامه گفتگو محور در تلویزیون یا تاک شوها را باید به فال نیک گرفت که وجود آنها منجر به گشودگی دید آدمها نسبت به هم و جهان پیرامونشان میشود. برنامه رخ به رخ اما فراتر از این منطق و کارکرد، قابل توجه است.
سویه نوآورانه و خلاقانه برنامه را باید در بازنمایی و صورتبندیِ تجربه گفتوگو دانست. به این معنا که در اینجا گفتوگوها در واقع بستر سازی برای مواجهه و رویارویی فرد با خود است. تجربهای که آدمها اغلب از آن گریزانند و نوعی ترس و هراس از مواجهه با خویش در آن وجود دارد که به گفتوگوی با خود تن نمیدهند اما رخ به رخ که ترجمه مضمونی آن رویارویی خود با خود است فرم و ساختاری را طراحی کرده تا در آن به میانجی مجری و پرسشهایش مهمانان برنامه که از طیفها و چهرههای متفاوت عرصههای گوناگون هستند با خودشان و جهان درونی خود روبرو شده و خویش در مقابل خویشتن قرار بگیرد و فرصتی برای مهمان فراهم شود تا به خوانش خویش دست بزند. از این حیث میتوان گفت رخ به رخ ماهیت و کارکردی روانکاوانه دارد که به واکاوی فرد به وسیله فرد می پردازد. به همین دلیل مخاطبی هم که این برنامه را تماشا می کند با سهیم شدن در این گفتوگو و همذات پنداری با مهمان، موقعیتی شبیه به یک جلسه روانکاوی را تجربه می کند و چه بسا به نوعی کاتارسیس و والایش درونی می رسد.
یک نوع آرامش روانی از طریق تماشای مجازی یک گفتگو. ضمن اینکه میتوان آن را نوعی تمرین خودیابی و حتی خودتوانگری دانست. به این معنا که شناخت از خویش مقدمه و لازمه رشد و خودشکوفایی است و حتی فراتر از این خودشناسی راهی به خدا شناسی است و براین مبنا میتوان سویههای روحانی و معنوی هم برای برنامه لحاظ کرد. مجموعه این ویژگیها و مولفههایی که برشمردیم در نهایت رخ به رخ را در مسیر فرهنگسازی در زمینه خودشناسی و خودسازی قرار میدهد و به مخاطب می آموزد گاهی با خودش به گفتگو بنشیند و خود را به آینهای برای تماشای خود بدل کند. نگاه مهمانان برنامه در آینه به خود که بخشی از فرم آیتمی برنامه است بازنمایی نمادین همین معنا و موقعیت است.
با توجه به ساختار و رویکرد برنامه رخ به رخ می توان آن را خودآگاهی به میانجی سرگرمی دانست. به این معنا که جنس گفتوگو و پرسش و پاسخی که بین مجری و مهمان برنامه صورت می گیرد مخاطب سرگرم آن شده و از لذت تماشای یک مصاحبت جذاب بهره می برد و نسبت به مهمانان که چهره های آشنایی هستند شناخت بیشتری پیدا می کند و با لایه های درونی تر و شخصی تر از فردیت آنها مواجه می شوند و هم از طریق بازتولید این گفتگوها در درون خود، مجالی برای گفتگوی آنها با خودشان در ذهن و خلوت فراهم می شود که می تواند به آنها کمک کند تا هم خود را بهتر بشاسند و با نقاط ضعف و قوت خود آشنا شوند و هم به ترمیم و اصلاح و بهبود فردی خود دست بزنند. آنچه در این برنامه رخ می دهد مصداقی از این سخن حافظ است که میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
این مواجهه بی نقاب با خود نه فقط در رویکرد و درونمایه برنامه که در فرم و شمایل ظاهری آن نشانه گذاری شده است، مثلا هیچ دیواری در دکور برنامه نمی بینیم که تداعی گر این بیت از شعر معروف حسین منزوی است که : من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته/ امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم.
در واقع رخ به رخ تلاش می کند دیوار بین مهمان با خودش را بشکند تا او بی هیچ حائلی به گفتگو و رویارویی با خود بنشیند. مجری در اینجا فقط هدایت گر این رویارویی است گرچه خودش روبروی مهمان می نشیند. امیر علی دانایی نه مثل یک مجری که به مثابه یک بازیگر که در یک سکانس به پارتنر مقابل خود فرصت تعامل با خود را می دهد تلاش می کند تا به جای آنکه مثل بسیاری از مجریان برنامه های تاک شویی تلاش می کنند تا کانون گفتگوها باشند مهمان برنامه را در مرکز گفتگو و توجه مخاطب قرار دهد و این امتیاز مهمی برای او و این برنامه است.
نه نتها فقدان دیوار در طراحی صحنه به ایجاد شفافیت در فضای گفتگو کمک می کند که اساسا پشت صحنه برنامه هم مقابل دوربین و جلوی چشم مخاطب است. به این معنا که حضور کارگردان برنامه و گریم مهمانان نیز در جلوی دوربین و در قاب برنامه نه پشت صحنه آن رخ می دهد که این تمهید فارغ از اینکه به ایجاد فضایی صمیمی تر برای مهمان و مخاطب جهت گفتگو کمک می کند که اعتماد مخاطب به برنامه را تقویت کرده و همدلی بیشتر او مسیر گفتگو را افزایش می دهد. شاید جالب ترین و نوآورانه ترین وجوه برنامه این است که بر اساس پاسخی که مهمان برنامه به سوالات مجری داده تیپولوژی شخصیتی او توسط روانشناس برنامه در یک پاکت به مهمان داده می شود تا او از منظر علمی نیز خود را بشناسد.
در واقع پایان برنامه رخ به رخ یک کارنامه ثبت شده از شخصیت شناسی علمی است که به عنوان هدیه به مهمان برنامه داده می شود. اگر علاقمند به شناخت خود در آینه دیگری هستید به تماشای رخ به رخ بنشیند.
نظر شما