زمانی که اولین زبانههای جنگ در اوکراین شعلهور شد، برخی از بدبینترین تحلیلگران از تسری یافتن آتش این بحران به تمامی ابعاد نظم پیشین جهانی به خصوص در حوزه اقتصاد سخن میگفتند. حالا با گذشت نزدیک به سه ماه از آغاز جنگ به نظر میرسد که این بار بدبینها حق داشتند.
وزیر امورخارجه روسیه حالا به صراحت از جدی بودن احتمال یک درگیری هستهای سخن میگوید. آمریکاییها و غربیها قرار است میلیاردها دلار سلاح تهاجمی را روانه جبهههای نبرد در اوکراین کنند و در کنار تمام اینها هیچ چشماندازی از پایان نبرد در کوتاه مدت دیده نمیشود.
با این حال به نظر میرسد که حتی جنگ اتمی هم ترس کمتری نسبت به تبعات فعلی بحران در دل جهانیان بر میانگیزد. جنگ اوکراین شعله به تمام بازارها انداخته است. قیمت نفت با وجود تمامی فشارها وتلاش برای آزادسازی ذخایر راهبردی نفت همچنان بالای صد دلار تثبیت شده است. قیمت گاز طبیعی، فلزاتی همچون نیکل و مس و حتی ذغال سنگ هم سر به فلک گذاشته است.
تورم بالا در سطح جهانی دیگر یک پدیده گذرا نیست. حتی برخیها از سختتر شدن اوضاع سخن می گویند به خصوص این که قرار است، تحریمهای جدیدی نیز بر صادرات نفت روسیه وضع شود.
شاید تمامی اینها قابل تحمل باشد. شاید بتوان سوار خودرو نشد، از نور شمع برای روشنایی استفاده کرد و از وسایل قدیمیتر بهره برد اما مشکل اینجاست که که برای شکم گرسنه نمیتوان هیچ راهحلی قائل شد.
* روسیه و اوکراین چه نقشی در مدیریت بازار گندم دنیا ایفا میکردند
یک داستان قدیمی وجود دارد که سربازان آلمانی خاک سیاه و حاصلخیز اوکراین را برای یادگاری به خاک اصلی این کشور میفرستادند. خاکی که جزو غنیترین خاکهای کشاورزی دنیا محسوب میشود. اوکراین با داشتن میلیونها هکتار از این اراضی جزو مهمترین تولید کنندگان غلات و مواد خوراکی دنیا است. همین نقش را نیز روسیه با اراضی گسترده کشاورزی در دنیا داراست.
روسیه و اوکراین در مجموع 25 درصد از صادرات گندم و جوی دنیا را در اختیار دارند. اوکراین پنجمین تولید کننده ذرت در دنیا محسوب میشود و همچنین سومین تولید کننده روغن آفتابگردان در دنیا که مورد استفاده بسیاری از کشورهای اروپایی است.
ترکیه و کشورهای آفریقایی نیز از مهمترین خریداران گندم و جوی روسیه در بازارهای بینالمللی محسوب میشوند. انعکاس بخشی از این بحران را میتوان در گرانی ناگهانی نان در کشور ترکیه و لبنان نیز دید. طبیعی است که حذف این میزان گندم از بازارهای بینالمللی میتواند تبعات دردناکی برای اقتصاد دنیا داشته باشد.
بخش مهمی از زمینهای کشاورزی اوکراین به دلیل جنگ و تبعات آن دیگر به کشت بهاره نیز نخواهد رسید. از سوی دیگر نبردهای دریای در دریای سیاه و تحریمهای اعمالی بر بانکهای روسیه صادرات مواد غذایی را با مشکل روبه رو کرده چرا که نزدیک به 90 دردصد از صادرات مواد غذایی روسیه از طریق تنگه بسفر صورت میگیرد.
قیمت گندم هماکنون در بازارهای بین المللی نسبت به سال 2021 نزدیک به 100 درصد افزایش پیدا کرده و بر اساس آمارهای فائو قیمت مواد غذایی در بازارهای بین المللی به بالاترین سطح آن از سال 2008 میلادی رسیده است.
چنین افزایش قیمت سهمگینی را تنها میتوان در دهه 70 میلادی و آن هم بعد از جهش قیمت نفت یافت. سئوال اینجاست که چنین افزایش قیمتی تا کجا ادامه پیدا میکند؟ شاید نتوان به این سئوال پاسخ درستی داد. چرا چینیها نزدیک به نیمی از غلات جهان را در سیلوهای خود ذخیره کردهاند؟ اتفاقی که نشان میدهد کمبود مواد غذایی میتواند روندی طولانی مدت باشد.
در این میان مشکل تنها بر سر غلات نیست بلکه وحشت ناشی از کمبود سبب شده تا کشورهای دیگر به سرعت محدودیتهایی را بر سر صادرات مواد غذایی وضع کنند. به عنوان مثال اندونزی که از بزرگترن صادرکنندگان روغن پالم در دنیا است صادرات این محصول را برای اطمینان از مصرف داخلی محدود کرده است.
کشورهای آفریقایی هم با توجه به تجربه تلخ خود در دهه هشتاد میلادی و با توجه به احتمال قحطی، اقدامات مشابهی را آغاز کردهاند. اوضاع بهگونهای است که حتی بایدن هم در بسته کمک نظامی و تسلیحاتی خود به اوکراین 500 میلیون دلار برای گسترش صادرات گندم و اختصاص آن به کشورهای همپیمان این کشور تعیین کرده است.
* کودهای گرانبها و کمیاب
شاید اگر تنها بحران به کمبود صادرات گندم از روسیه و اوکراین محدود میشد، دنیا میتوانست راحتتر از این بحران جان سالم بهدرببرد اما علاوه بر محدودیتهای مربوط به جنگ اوکراین، کل زنجیره تأمین و تولید محصولات کشاورزی نیز دچار مشکل شده است.
به عنوان مثال به دلیل افزایش قیمت گاز و بالا رفتن هزینه تولید اوره، قیمت تولید کودهای شیمیایی نیز به شدت افزایش یافته است. هماکنون قیمت تمام نهادهای اصلی همچون سموم و کودهای کشاورزی بیست درصد بالاتر از رکوردهای تاریخی آن مبادله میشود.
اغلب کشورها برای تخفیف این فشارها به ارائه گسترده یارانهها به کودهای شیمیایی روی آوردهاند. به عنوان مثال کشور هند تاکنون 18 میلیارد دلار به کشاورزان برای مصرف کودهای شیمیایی اختصاص داده است. پاکستان هم به عنوان کشوری که به شدت وابسته به واردات انرژی علیالخصوص گاز است با افزایش شدید قیمت کود و نهادههای کشاورزی روبهرو است.
با توجه به این که پاکستان تأمینکننده بخش اصلی برنج صادراتی در کشورهای جنوب آسیا است، بازتاب این کمبود به سرعت در قیمت این محصول مهم بازتاب پیدا کرده است. قیمت برنج صادراتی به کشورهای عربی و همچنین ایران به سرعت افزایش یافته است. در داخل پاکستان هم افزایش قیمت برنج و محصولات کشاورزی سبب اعتراضاتی شده است.
در این میان برخی از کشورها تلاش کردهاند که با مصرف کودهای حیوانی بخشی از این مشکلات را جبران کنند اما محدودیت تولید این کودها و گران بودن آنها شانسی برای حل این مشکل به کودهای حیوانی نمیدهد.
شاید سئوال اصلی این باشد که آیا منبع جایگزین دیگری برای حل این مشکل وجود دارد. پاسخ تا حد زیادی منفی است. به عنوان مثال روسیه و بلاروس نزدیک به 30 درصد پتاس دنیا را تولید میکنند و هیچ راه حل کوتاه مدتی برای حل این مشکل وجود ندارد.
البته میتوان در میانمدت و تا 5 سال آینده این مشکل را حدودی کاهش داد اما در کوتاهمدت ماجرا به سمت وخیمتر شدن حرکت میکند.
* حمل و نقل از راه دریا گران شده است
بخشی از بحران موجود نیز به زنجیره حمل و نقل محصولات کشاورزی وابسته است. افزایش قیمت گازوییل فشار سنگینی بر هزینه حمل و نقل دریایی در دنیا وارد کرده است.
هماکنون به دلیل قرنطینههای تحمیل شده در بنادر بزرگ چین و انباشت نزدیک به یک میلیون کانتینر در شانگهای به شدت هزینه حمل و نقل دریایی افزایش یافته است. در کنار این افزایش قیمت سوخت هزینههای تولید محصولات کشاورزی را نیز بالا برده است.
این افزایش هزینههای دریایی قیمت نهایی تحویل کالاهای کشاورزی را افزایش داده و بر تنور افزایش قیمتها دمیده است. بر طبق آمارها اگرچه تا حدودی قیمت جابجایی کالاهای دریایی کاهش یافته اما تا زمان بازگشت آن به دوران قبل از کرونا مدت زمان زیادی باقی مانده است.
نبود چشماندازی برای پایان این بحران سبب شده تا برخی از کشورها به دنبال امنیت بیشتر برای زنجیرههای تولید و حمل و نقل محصولات کشاورزی باشند. همانگونه که در جنگ جهانی اول برای اولین بار ساختاری منسجم بین کشورهای متفق برای مدیریت تولید و انتقال گندم ایجاد شد.
* بحرانی که به امنیت ملی کشورها هم رسیده است
این بحران گسترده در تولید محصولات غذایی تأثیر چشم گیری بر امنیت داخلی کشورها دارد. به عنوان مثال مدتهاست که کشورهای شمال آفریقا در پی چارهجویی برای تأمین گندم مورد نیاز خود هستند به خصوص این که تجربه ناآرامیهای سال 2011 نشان داد که تا چه اندازه نان در حفظ همبستگی اجتماعی این کشورها مهم است.
در کشورهای اروپایی نیز کمبود روغن نباتی به دلیل جنگ اوکراین سبب سهمیهبندی این کالا در قفسه فروشگاههای زنجیرهای شده است. کار به جایی رسیده که برخی از شهروندان آلمانی به دنبال کشت نیازمندیهای خود در زمینهای عمومی هستند به خصوص این که قیمتهای انرژی سر به فلک کشیده است.
در بریتانیا هم شرکتهای انرژی از احتمال فقیر شدن میلیونها خانواده در اثر پرداخت صورتحسابهای برق و گاز خبر میدهند. حال این خانوادهها باید با احتمال جیره بندی برخی محصولات غذایی در این کشور هم مواجه باشند.
* تصمیمات سختی که باید گرفته شود
بحران فعلی مواد غذایی در دنیا را میتوان تا حد زیادی بی سابقه دانست و پیچیدگی متغیرهای مختلف در حل این مشکل کار را برای تمام کشورها سخت کرده است.
در این میان مهمترین راهی که در مقابل کشورها برای کاهش آلام طبقات فقیر وجود دارد، پرداخت یارانه است. این روش علیرغم مزایای فراوان آن در صورت عدم اجرای درست میتواند مشکلات فراوانی را ایجاد کند.
یکی از این مشکلات قاچاق گسترده کالاهای یارانهای به کشورهای مجاور با قیمت بالاتر مواد غذایی است. ریسک چنین اتفاقی میتواند حتی زمینه را برای یک قحطی ساختگی فراهم کند. نگاهی به تجربیات کشورهای مختلف نشان میدهد که تلاش برای واقعی کردن قیمتها به همراه حمایت گسترده و دقیق میتواند زمینه را برای عبور دقیق از این بحران فراهم کند.
شاید بتوان با قاطعیت گفت که مدیریت موفق هر کشور در این زمینه میتواند جایگاه آن را در نظم جهانی آینده اثبات کند.
نظر شما