طبق بررسی های انجام شده روابط عمومی ششمین شغل پراسترس دنیا و یکی از مشاغل سخت و زیان آور محسوب می شود و به اذعان برخی بزرگان و صاحبان فن جایگاه، اهمیت و حساسیت کار روابط عمومی کمتر از یک معاونت نیست اما افسوس که فعالان این بخش چیز دیگری را تجربه و مشاهده می کنند.
پایین بودن جایگاه سازمانی و ساختار تشکیلاتی، نگاههای سطحی و سنتی برخی مدیران، اعتقاد نداشتن، عدم آگاهی و دانش نسبت به نقش اثرگذار این بخش، وجود دیدگاههای تنگ نظرانه و غیره از جمله مواردی است که روابط عمومی ها را رنج می دهد.
برخی صاحب نظران و متخصصان معتقدند جایگاه واقعی این بخش نه تنها ارتقا نیافته؛ بلکه در مواردی به دلیل نبود آگاهی از نقش آثرگذار روابط عمومی و عدم درک این جایگاه توسط برخی مدیران، تنزل هم یافته است.
این در حالیست که فعالان این حوزه، افرادی صاحب نظر و متخصص، باتجربه، فعال و دلسوز هستند و می توانند نقش موثری را در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها و ارتباطات سازمانی و مدیریت بحران ها ایفا کنند و تاکنون این نقش را به خوبی انجام داده اند و موفقیت هایی برای مجموعه خود به ارمغان آوردند.
امروز برخی روابط عمومی ها به دلیل نگرش های منفی با مشکلات و چالش های عدیده ای مواجه اند
بررسی ها نشان می دهد که بسیاری از روابط عمومی در پیشبرد و تحقق اهداف دستگاه نقش مهمی را ایفا می کنند؛ اما درک این واقعیت ها برای برخی مدیران سخت است و موفقیت های آنان نیز نتوانسته در ارتقاء جایگاه روابط عمومی ها نقشی آیفا کند
حال این سوال مطرح است چرا این گونه است و جایگاه روابط عمومی پایین است؟ در پاسخ باید گفت علت اصلی ان نبود چارت سازمانی و تشکیلاتی روابط عمومی است؛ چراکه وجود این مشکل در نوع نگرش به این بخش اثر دارد و مقررات سیستمی سد راهی برای این جایگاه شده است و از سوی دیگر این نقیصه به لحاظ مقررات سیستمی باعت شده تا جایگاه در همین رده باقی بماند و عملکرد خوب این بخش هم نتوانسته این جایگاه را ارتقا دهد.
یکی دیگر از دلایل عدم ارتقاء جایگاه روابط عمومی ها اینکه برخی سازمان ها به بخش های فنی و تخصصی خود بیش از روابط عمومی بهاء می دهند و بخش هایی را مهمتر می دانند که در یک بعد کاری برای سازمان مفید هستند و یا در گستره داخلی سازمان کارایی بیشتری دارند در حالیکه روابط عمومی دید فراسازمانی و وسیعی نسبت به ماموریت ها، وظایف، عملکرد، مسیر آینده، بحران های اجتماعی و چالش های فراروی دستگاه خود دارد و کارکردش درون و برون سازمان است.
چاره چیست؟ باید عزم جدی برای رفع مشکلات یاد شده صورت گیرد و مدیران سازمان ها و نهادها ضمن بالا بردن دانش خود، نگرش ها را هم نسبت به این بخش تغییر دهند که اگر این اتفاق بیفتد، فعالان این بخش می تواند خلاقیت های خود را بروز دهند در غیر این صورت در وهله اول مدیر، بعد سیستم و در آخر جامعه و مردم متضرر خواهند شد.
در پایان باید گفت که متخصصان این حرفه جایگاه واقعی خود را می دانند و با هر نوع برخوردی چیزی از انها کسر نخواهد کرد.
نظر شما