این وضعیت سبب تکرار مداوم هشدارهای متخصصان حوزه روان شده و حتی برخی مسئولان نیز در مناسبتهای مختلف، اوضاع روانی جامعه را نامناسب توصیف میکنند.
دیماه ۱۳۹۸ یعنی ۲ ماه پیش از همهگیری کووید-۱۹، «سعید نمکی» وزیر وقت بهداشت کشورمان گفته بود: «متاسفانه یکی از عرصههایی که به شدت دچار مشکل هستیم و من به عنوان وزیر بهداشت، اعلان خطر میکنم، بخش بهداشت روان جامعه است».
دو سال بعد و بلافاصله پس از رای اعتماد مجلس به وزیر جدید بهداشت در شهریور ۱۴۰۰، نیز «انجمن علمی رواندرمانی ایران» در نامهای به «بهرام عیناللهی» در مورد پیامدهای ناشی از اختلالهای روانی هشدار داده و «رکود اقتصادی و بیکاری فزاینده، کاهش شدید درآمد خانوارها و تشدید نابرابری اقتصادی» را از دلایل افزایش این اختلالهای در جامعه برشمرد و خواستار اقدامات ضروری از سوی وزارت بهداشت شده بود.
هشدار آذرماه گذشته دکتر «علیرضا زالی» رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و فرمانده ستاد کرونای تهران نیز بار دیگر نگاهها را متوجه شیوع حیرتآور اختلالهای روانشناختی در جامعه کرد؛ به حدی که هر انسان مسئول و متعهدی را متاثر ساخت.
قصه پرغصه «سلامت روان» در ایران
در این نوشتار قصد تکرار مکررات و بازگویی قصه پرآب چشم روانشناسی در کشورمان را ندارم و تنها برای تدقیق بحث اصلی، به صورت خلاصه به عناوین مهمترین معضلات حوزه مشاوره و روانشناسی اشاره میکنم:
۱. نداشتن هیچ نوع پوشش بیمهای پایه برای مشاوره روانشناسی (با وجودی که سالهاست پیشنویس قانون بیمه مشاوره، در کشوی میز مسئولان خاک میخورد!)
۲. تداوم سیطره وزارت بهداشت و نگاه صرفا زیستی و پزشکی به مقوله بهداشت روان
۳. مشکلات و اختلافهای دو نهاد وزارت بهداشت و سازمان نظام روانشناسی و مشاوره
۴. فرهنگ پایین مراجعه به مشاور و روانشناس حتی در میان مدیران و مسئولان
۵. مشکل فرآیند بسیار زمانبر و کاغذبازی شگفت در اعطای پروانه فعالیت به مشاوران و روانشناسان (باوجود جامعه چندده هزارنفری دانشآموختگان این رشتهها)
۶. انحصار اعطای مجوز فعالیت به روانشناسان در دست عدهای معدود
۷. مشکل کارورزی و کمبود مهارت تجربی و بالینی دانشآموختگان دانشگاهها
۸. گرانی تعرفه خدمات مشاوره و محرومیت بیشتر مردم از این خدمت
و ...
بر اساس مدل موفق بیمارستانها و درمانگاههای خیریه در کشور که ریشه در فرهنگ دینی و نوعدوستی ایرانیان دارد، میتوان با تاسیس کلینیکهای خیریه مشاوره، علاوه بر گسترش ارائه خدمات مشاورهای ارزان قیمت به مردم، برای بخش زیادی از روانشناسان اشتغال آفرید.لعن تاریکی یا برافروختن شمع؟
در شرایطی که آمار بیماریها و مشکلات روانی هر روز بیشتر میشود و مشکلات اداری و حکمرانی نادرست حوزه «بهداشت روان»، ریشهدار شده، متاسفانه انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی در حال افزایش است که اگر نگوییم همگی، بیشتر آنها معلول یا موجد اختلالهای روانی هستند؛ از افزایش تاسفبار آمار طلاق و آسیب به خود تا نزاعهای خانوادگی و خیابانی، مشاجرههای لفظی، رشد اعتیاد و کاهش سن ابتلا به آن، بیخانمانی و کارتنخوابی و ... .
در این اوضاع، میتوان همچنان انتقاد کرد و برآشفت و مدام به تنور ناامیدی و سیاهنمایی دمید؛ یا میتوان همچنان منتظر ماند تا در آیندهای نامعلوم، مشکلات روانی در کشورمان شاید به آرامی حل شود و ...؛ اما مطابق با جمله معروف «بهجای لعنت فرستادن به تاریکی، شمعی روشن کنید»، میشود راهحلهای میانی یا ممکن را نیز برشمرد و به جامعه فرهیخته متخصصان و مسئولان کشور ارائه داد.
آنچه در زیر میآید، یکی از راهحلهای ممکن در شرایط کنونی است که میتواند الگوی موفقی در توسعه و ارتقای بهداشت روان جامعه باشد؛ حتی اگر در ابتدا فقط برای عدهای محدود باشد.
پیشنهاد کلینیکهای خیریه روانشناسی و مشاوره
بر اساس مدل موفق بیمارستانها و درمانگاههای خیریه در کشور که ریشه در فرهنگ دینی و نوعدوستی ایرانیان دارد، میتوان با تاسیس کلینیکهای خیریه مشاوره، علاوه بر گسترش ارائه خدمات مشاورهای ارزان قیمت به مردم، برای بخش زیادی از روانشناسان اشتغال آفرید.
در فرهنگ ما سفارش به وقف و «باقیالصالحات» چنان در تار و پود فکری مردم ریشه دارد که نمونههای موفق آن را میتوان در خیران مدرسهساز و بیمارستانساز سراغ گرفت. برخی مراکز پزشکی خیریه طبق موقوفهها و اساسنامهها بر این اساس استوارند که فرد توانمند در هنگام دریافت خدمات، همه پول و هزینه خدمات درمانی دریافتی خود را بدهد اما فرد نیازمند وقتی نتواند این تعرفه و هزینه را پرداخت کند، این مراکز درمانی خیریه و موقوفه به داد او میرسند و همه خدمات او را را یگان یا ارزان قیمت انجام میدهند.
در بیشتر این مراکز، خیّر (یا خیران) یا زمین را اهدا میکند یا ساختمان و یا دستگاه (تجهیزات پزشکی) را؛ اما بقیه کارها همانند بخش خصوصی است؛ از تامین پزشک، پرستار و ... .
آمارها چه میگویند؟
دکتر «ولید دندهبر» رئیس بیمارستان خیریه حضرت صدیقه زهرا(س) و عضو کمیته بیمارستانهای خیریه کشور میگوید: در کشور حدود ۴۷ بیمارستان خیریه و ۳۰۰ مرکز دیالیز، جراحی محدود و درمانگاه خیریه داریم و در تهران ۱۱ بیمارستان و ۹۵ درمانگاه خیریه فعالیت میکنند اما به گفته «حسینعلی شهریاری» دبیرکل «مجمع خیرین تأمین سلامت کشور، «در حال حاضر ۷۵ بیمارستان خیرساز در کشور، کار خدمترسانی به مردم و مراجعان را برعهده دارند».
جدا از میزان و دقت آمار، آنچه اهمیت دارد، ارزش و اهمیت فعالیتهای نیکوکارانه در حوزه پزشکی و رواج آن است؛ بهگونهای که پیشینه شماری از این مراکز، به بیش از ۶۰ سال هم میرسد و خوشبختانه در حال حاضر، در بسیاری از رشتههای تخصصی پزشکی از قلب و کلیه (دیالیز) تا صرع و دیابت و اماس را پوشش میدهند.
در حال حاضر، فقط ۲ یا ۳ نهاد (و نه بیمارستان یا کلینیک) خیریه در حوزه روان حضور دارند که عمر آنها بیشتر از ۲ سال نیست و تازه، یکی از آنها هم مربوط به حوزه روانپزشکی است و نه روانشناسیبا این پیشینه درخشان در نیکوکاری پزشکی، به نظر میرسد چنانچه خیران و نیکوکاران کشور به ارزش و اهمیت فوقالعاده مشاوره و روانشناسی پیببرند، به طور قطع وارد این حوزه نیز خواهند شد و افراد نیازمند بسیاری تحت پوشش خدمات آن قرار خواهند گرفت؛ افرادی که نیازمند مشاورههای تخصصی هستند اما اوضاع معیشتی کنونی، توان پرداخت تعرفههای بخش خصوصی را برایشان دشوار یا ناممکن کرده است.
در حال حاضر، فقط ۲ یا ۳ نهاد (و نه بیمارستان یا کلینیک) خیریه در حوزه روان حضور دارند که عمر آنها بیشتر از ۲ سال نیست و تازه، یکی از آنها هم مربوط به حوزه روانپزشکی است و نه روانشناسی؛ همچون «خیریه انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان روانپزشکی ایران» که چنانچه از نامش پیداست، مربوط به بستریهای بیمارستان روانپزشکی است. از آن سو، برخی درمانگاههای خیریه بخشی به نام مشاوره دارند که بیشتر موارد یا تعطیل است یا پوشش اندکی داشته و در فرع خدمات پزشکی قرار دارند و عموم مردم نیازمند نیز از آنها بیاطلاعاند.
به این ترتیب جای خالی کلینیکهای خیرساز و نیکوکارانه در کشور برای حوزه مشاوره و روانشناسی بسیار محسوس است و در صورت آغاز ساخت این مراکز، میتوان انتظار داشت در میانمدت، چارهساز مشکلات روانی بخشهای بزرگی از افرادی باشد که در غیاب پوشش بیمه، توان پرداخت تعرفه آزاد مشاوره را ندارند.
البته یک راهحل دیگر، استفاده از ظرفیت کار جهادی در حوزه مشاوره و روانشناسی است که در مطلبی مجزا به آن خواهیم پرداخت.
نظر شما