۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۴۴
کد خبر: 84788705
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

مسعود احمدی؛ فقط و فقط شعر نوشته و شعر

۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۴۴
کد خبر: 84788705
رضا قنبری | شاعر و ‌منتقد ادبی
مسعود احمدی؛ فقط و فقط شعر نوشته و شعر

تهران- ایرنا- کمی سخت است از وَ برای مسعود احمدی نوشتن؛ سخت از این جنبه که نمی‌شود در یادداشتی کوتاه وجوهات ادبی و زیست شاعرانه او را ارائه کرد.

مثلاً بخواهی درباره اندیشه سیاسی و اجتماعی‌اش در شعر بنویسی خودش می‌شود یک مقاله پنج هزار کلمه‌ای.

بخواهی درباره‌ی مفهوم «تنهائی» و «عشق‌مرگی» در شعرش بگویی یا اینکه چقدر «عناصر شهری» و «عناصر طبیعت» در شعرش بروز و ظهور دارند، خودش می‌شود یک مقاله پنج هزار کلمه‌ای.

بخواهی درباره زبان نسبتا ساده‌ شعرش که در عین سادگی افق‌های مفهومی زیادی را برای مخاطب می‌گشاید حرف بزنی نیز همچنین...

مسعود احمدی، بدون اینکه مثل برخی شاعران هیاهوگری و داد و قال ادبی کند تا شهرتی بیشتر و زبان‌زدی نامی دست و پا کند، فقط و فقط شعر نوشته و شعر. نه مثل برخی افراد شارلاتان، مدعی کشف جدید در قالب‌های شعر بوده!

نه در مصاحبه‌هایش منم منم کرده؛ شریف و استوار فقط شعر نوشته از نوع اندیشمندانه و هنرورزانه‌اش؛ و به سهم خودش جهان و انسان را در شعر معنا و تبیین کرده است.

به گمان من مهمترین خصوصیت شعرش این است که در حدفاصل شعر زبان‌گرا و شعر عامیانه (پوپولار) حرکت می‌کند؛ یعنی نه می‌گذارد زبان شعرش به سمت مکانیزه شدن و افراط ساخت‌گرایانه برود نه اجازه می‌دهد زبان شعرش ساده و سطحی باشد؛ او حد وسط این دو حرکت می‌کند و همین موجب می‌شود شعرش در عین مفهومی و قابل درک بودن برای همه، بافت و ساختی هنری و غنای ادبی نیز داشته باشد.

از نظر خیلی از شاعران و من، «شرافت زیستی» و «شرافت ادبی‌اش» مهمترین ویژگی اوست. او طمع و سودای شهرت کاذب ندارد، متین و شریف و حرفه‌ای شعر نوشته، ۱۷ کتاب منتشر کرده، سال‌ها به شغل سخت و تخصصی ویراستاری مشغول بوده، سال‌ها در حوزه‌ی ادبیات و فلسفه مطالعه‌ حرفه‌ای کرده، و ۷۵ ساله شده؛ از مطاع مادیات زندگی نیز چندان طَرفی نبسته...

و در شعرش از تنهایی انسان، از انسان در بندشده به علت علایق و سلایق اجتماعی-سیاسی‌اش، از عشق‌های فرسوده‌شده و از شکوه فراموش‌شده‌ی طبیعت در ذهن انسان شهری و از انسانِ مانده میان «دوگانه‌ی زندگی و مرگ» نوشته است؛ یک کلام، شاعری کرده است و به اتکای ادراک و احساس، به جهان و زندگی چیزی اضـافـه کرده است.

سطری از حافظ را بسیار دوست دارم، سطری که گویا درباره او و ده‌ها شاعر واقعی و خوب دیگر است که در عین بزرگی، کمتر دیده شده‌اند:

زین آتشِ نهفته که در سینه‌ی من است
خورشید، شعله‌ای‌ست که در آسمان گرفت.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha