به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، نظرات منتقدان سیاست رسانهای کشورمان معطوف به شبکه پرس تیوی، شبکه خبری انگلیسیزبان ایرانی است. نقطهنظرات مثبت و منفی درباره عملکرد این شبکه، همه از آبشخور یک گزاره مهم مینوشند: «پرس تیوی پیشانی رسانهای انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت است»؛ گزارهای که این شبکه را محل رجوع و ارجاع بسیاری کرده و حالا با گذشت زمانی به مدت ۱۵ سال از تولد این شبکه، میتوان با احمد نوروزی معاون برونمرزی صدا و سیما و رئیس شبکه پرس تیوی، دربارهاش گفت و شنید و ارزیابیش کرد.
مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل آمریکا (CSIS) حدود نیم قرن است که فعالیت میکند و با عنوان «قوه فکری کنگره» مشهور است. سیاستمداران کهنهکار آمریکایی همچون برژینسکی، هنری کسینجر، زلمای خلیلزاد و امثال آنان، هسته اندیشهورزی این مرکز را تقویت میکردهاند و از این حیث، با مطالبی که از درگاه این مرکز منتشر میشود، باید به مثابه راهبردهای عمقی آمریکا در قبال مسائل گوناگون برخورد کرد. دو سه سال گذشته، همین مرکز طی یک گزارش مفصل، از رشد ایران در حوزه جنگ نرم و افکارسازی ابراز نگرانی کرده و از پرس تیوی و برخی دیگر از شبکههای برونمرزی ایران به عنوان مصادیق و ابزارهای عینی اثرگذاری ایران در حوزه جنگ نرم در میادین بینالمللی نام برده بود. در رابطه با پرس تیوی، برای اینکه ببینیم چه مسیری طی شده تا CSIS را به چنین اعترافهایی واداشته و وامیدارد، برگردیم به ۱۵ سال پیش که این شبکه با هدف ارائه خبر از نگاهی نو و شعار صدای بیصدایان آغاز به کار کرد. تحقق این دو گزاره را چطور ارزیابی میکنید؟
پرس تیوی با اینکه دیر وارد میدان رسانههای خبری بینالمللی شد، مولود اندیشهای شکوفا و آیندهپژوهیای ژرفنگرانه در ترسیم آینده و آرایش منظومه رسانهای برونمرزی جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت بود. ۱۵ سال پیش که این شبکه آغاز به کار کرد، یک موج بزرگ رسانهای و یک برند متفاوت در عرصه ژورنالیسم تلویزیونی را با خود آورد. شاید در ابتدا، ذات خاستگاه غربآسیایی و ایرانیبودن پرس تیوی کافی بود تا توجه همه را به خودش جلب کند اما جهان رسانه سازوکارهای پیچیده و شگفتانگیزی دارد که مرگ و حیات رسانهها را در دایره لحظه تعیین میکند. به همین دلیل، یک عقبه جدی و سازوبرگی قوی برای ماندگاری آن در میدان رقابت پیشبینی شده بود.
پرس تیوی برای شکستن تکصدایی در جهان رسانه آغاز به کار کرد؛ زمانی که هویت ایدئولوژیک و ساختار فراگیر رسانههای جریان اصلی غرب، فضا را برای صداهای مخالف این جریان تنگ کرده بود. در عمل، با اینکه قبل از پرس تیوی، شاهد تولد شبکههای پیشرو همچون العالم و برخی شبکههای دیگر عربی در حوزه شبکههای تخصصی خبری بودیم؛ در عرصه رسانههای بینالمللی انگلیسیزبان از خاورمیانه، الجزیره انگلیسی شاخصترین شبکهای بود که حدود یک سال قبل از پرس تیوی تأسیس شده بود و داعیه تمایز از جریان رسانهای غرب داشت. به همین دلیل، شاید تصور میشد شبکه پرس تیوی تمام همّ خودش را مصروف رقابت با الجزیره انگلیسی کند اما واقعیت این بود که افق نگاه پرس تیوی فراتر از رقابت با الجزیره بود. پرس تیوی مجهز به مزیتهای محتوایی ویژهای بود که جنس کار و اثرگذاریش را تا حدود زیادی از چنین رسانههایی متمایز میکرد. از طرف دیگر، ضمن آنکه نوع نگاه پرس تیوی به مقوله خبررسانی با رسانههای معمول متفاوت بود و با مایه ایدئولوژیک متفاوتی آغاز به فعالیت کرد، دادن تریبون به مظلومان، موضوعات بایکوتشده و مسکوتمانده هم بسیار مهم بود و صدایبیصدایانبودن از اصلیترین سرفصلهای تعیینکننده حرکت شبکه به شمار میرفت. مجموعه این مزیتها و نگاه ایدئولوژیک و تریبون بودن برای بیتریبونها، سطح پرس تیوی را از آنچه شبکههای آلترناتیو خوانده میشود، بالاتر برد و به این ترتیب، یک شبکه خاص ظهور کرد.
درباره این «مزیتها» لطفا بیشتر توضیح دهید
پرس تیوی رسانه مقاومت و پرچمدار منازعه انتقادی، موشکافانه و مبتنی بر اصول و گفتمان انقلاب اسلامی با دیدگاه ضد امپریالیستی غرب است. این شیوه نگاه به موضوع خبر و خبررسانی که همراستا با دو نگره انقلابی و اسلامی در قالب یک ایده متعالی به نام انقلاب اسلامی ایران بروز و ظهور پیدا کند، در میدان رقابتی که پرس تیوی واردش شد، یک پدیده بدیع بود.
پرس تیوی نماینده این نگاه بود و از همان ابتدا نگاهی نو به خبر داشت و داستانهایی را بازتاب داد که کسی به سراغشان نمیرفت و از زوایایی به آنها پرداخت که شبکههای دیگر، عامدانه نادیدهشان میگرفتند. در فلسطین، آفریقا، شبهقاره هند، آمریکای لاتین و هر جای دیگری، حتی در دل آمریکا و اروپا که غولهای رسانهای جریان اصلی و مقلدانش نمیخواستند حرفی راجع به آنها بزنند یا زوایایی از رویدادهای آنها را پنهان نگه میداشتند، پرس تیوی وارد میشد و به آن تاریکیها نور میتاباند. این مشی همیشگی ما بوده. بومیان کانادا، مردم تحتظلم فلسطین، کشمیریهای ساکن منطقه تحت کنترل هند، رنگینپوستان آمریکا، جلیقهزردهای فرانسه و... همه کسان دیگری که به نوعی صدایی از آنها شنیده نمیشود یا کمتر و تکوجهی بدانها پرداخته میشود، سوژههای اصلی ما در پرس تیوی هستند.
فراموش نکنیم پرستیوی جزو معدود رسانههایی بود که مقابل هژمونی تبلیغاتی داعش ایستاد و به دنیا فهماند که داعش مساوی اسلام نیست و ریشههای انحراف اعتقادی و امپریالیستی داعش را افشا کرد. از این قبیل تجربههای موفق، کم نداشتهایم در این سالها.
از طرف دیگر، فرودستانگاری و فرودستنگاری غرب و رسانههای غربی از شرق، کشورهای اسلامی و آنچه در ادبیات سلطه با نام «جهان سوم» خوانده میشود، جبهه عمل گستردهای برای پرس تیوی باز کرده است. ما همواره تلاش کردهایم با بازنمایی معکوس و نیز برجستهسازی و نمایانکردن چهره چرک و آلوده دموکراسی اروپایی، حقوق بشر آمریکایی و هژمونی پرهیمنهای که آمریکا با برچسب رؤیای آمریکایی هم به خورد تودههای این کشور داده و هم سیمای بیرونیاش را با آن بزک کرده، هجمه فرهنگی و سیاسی غرب را خنثی کنیم.
شعاع دربرگیری دایره نگاه نویی که از آن اسم بردید، تا کجا پیش میرود؟ قاعدتاً کسی که بیننده شبکهای از جمهوری اسلامی ایران میشود، هم مایل است بداند در ایران چه میگذرد و هم نظر و نوع پردازش مسائل زیستبوم خودش را از تریبون پرس تیوی ببیند.
بله. همین طور است. البته درباره پرس تیوی، به دلیل اینکه پرس تیوی حامل تفکر مقاومت است، بیننده ما علاوه بر آنچه گفتید، میخواهد نظر و نگاه پرس تیوی را به هر آنچه در هر کجای دنیا به اندیشه مقاومت گره میخورد، هم بداند. در وجه ایران، این دایره هم مسائل مربوط به ایران و هم مسائل خارج از ایران را شامل میشود. ما حتی در قبال سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هم مسیری مترقی را دنبال میکنیم و با حفظ اصول اساسی در پردازش مسائل، با نگاه حرفهای و اصیل پرس تیوی به قضایا ورود میکنیم و شبکهای پیشرو محسوب میشویم که بار تبیین خطوط گفته و ناگفته نهادهای درگیر سیاست خارجی را به دوش میکشد و نمونههای آن در بزنگاههای تعیینکننده و گوناگون بازنمایی جایگاه ایران در عرصه جهانی، از مذاکرات برجام گرفته تا مقطع انتقال قدرت اخیر در افغانستان و... امثال آن، بسیار است که پرس تیوی با اقتدار و بضاعت تحلیلی و تبیینی بالا در آنها ظاهر شده است.
به عنوان یک نمونه دیگر، از رفتار مقتدرانه شبکه در مقطعی که مایک پمپئو در پست وزیر امورخارجه امریکا بود، یاد میکنم: وقتی پس از اعلام آمادگی پمپئو برای گفتوگو با رسانههای ایرانی، سخنگوی وقت وزارت خارجه گفت که پمپئو میتواند با مرضیه هاشمی مصاحبه کند، از سوی شبکه و شخص پیمان جبلی رئیس سامان صدا و سیما اعلام شد که هیچ تصمیمی برای چنین مصاحبهای نداریم.
بگذارید از همین امروز پرس تیوی هم مثالی بزنم: مشابه گزارشهایی که همین اواخر، خبرنگار ما، جانی میلر از اوکراین و از قلب شهرهای محل درگیری داد، در کدام رسانهای پیدا میشود؟ برعکس آنچه تصور میشود که لابد پرس تیوی باید در نقش سمپات تمامعیار روسیه ظاهر شود، جانی در هر گزارشی که از اوکراین داد، سایهروشنهای جدی موضوع را برجسته کرد و یک نگاه نو به خبرهای اوکراین ارائه داد که برای بینندگان شبکه جالب بود.
همانگونه که خودتان هم اشاره کردید، مرگ و حیات رسانه در لحظات تعیین میشود و هر چند رسانه به ابزارهای فکری و راهبردهای بنیانی محکمی مجهز باشد، نیازمند تعالی حرفهای روزآمد نیز هست. خروجی پرس تیوی را تا چه اندازه به استانداردهای روز رسانههای خبری نزدیک میبینید؟
در حد بودجه و امکاناتی که داریم، تلاش و نتیجه کار همکارانمان را قابل قبول میدانم البته در برخی برهههای گذشته، متأسفانه، به دلیل مضایق مالی تحمیلی، ابزار و لوازم توسعه و رشد حرفهای شبکه در اختیارش قرار نگرفته و در مقاطعی شاهد آهسته شدن روند حرکت روبهجلوی پرس تیوی بودهایم اما در سالهای اخیر تلاش شده تا علیرغم همه مشکلات موجود، پرس تیوی برای بازآفرینی برند خودش دست به برنامهریزی بزند که هم اقبال مخاطب را در پی داشت و هم در زمینه جذب و جلب همکاری شخصیتهای مؤثر و اعلام هویت برندهای جدید تجلی پیدا کرده است. یکی از اینها ریچارد مدهرست، جوان پرشور و پرانگیزه سوریایی-انگلیسی بود که در مقطعی طولانی توانست با برنامهاش خلأ اذیتکننده برنامههای تحقیقی را تا حدود زیادی پر کند.
در ادامه، تیم دیوید میلر استاد سابق دانشگاه بریستول و کریس ویلیامسون سیاستمدار بریتانیایی و عضو سابق پارلمان این کشور که هر دو به دلیل مخالفت با صهیونیسم، با اتهام یهودستیزی، متحمل فشارها و در نهایت حذف از صحنه فعالیتهایشان شدهاند، با یک برنامه افشاگرانه درباره نهادها و لابیهای صهیونیستی وارد جدول پخش شبکه شدند و برنامهشان تا جایی باعث عصبانیت و خشم صهیونیستهای انگلیس شد که یوتیوب نیز تحت فشار همان صهیونیستها، کانال برنامه فلسطین محرمانهزدایی PALESTINE DECLASSIFIED را همین اواخر مسدود کرد. مرضیه هاشمی هم به تازگی برنامi اختصاصی خودش، پروندههای پنهان - HIDDEN FILES- را روی آنتن برده که همانطور که قبلاً به آن اشاره کردهام، صرفاً یک برنامه نیست بلکه یک طرح اقدام رسانهای جدی است که تمامی امکانات شبکه را برای پیگیری پروندههایی که باز میکند، در اختیار خواهد گرفت. به زعم ما، این برنامه ظرفیت آن را دارد که به یک اهرم قوی مبتنی بر روزنامهنگاری تحقیقی و تهدیدی علیه منافع تضییعکنندگان حقوق معترضان به سلطه استکبار تبدیل شود.
برای آینده پرس تیوی چه برنامهای دارید؟
تقویت بنیه خبری شبکه با در اختیار گرفتن خبرنگاران کاردان در نقاط جغرافیایی دارای اولویت، یکی از مهمترین موضوعات در دستور کار است. همچنین باید چرخه کار در بخشهای دیگر در امتداد آنتن تکمیل شود تا با یک طرحریزی دقیق در حوزه پیام، شاهد به ثمر نشستن تلاشهای بیوقفه همکاران باشیم.
آفرینش برندهای جدید برای شبکه، چه آنها که خاستگاه اطلاعاتی و مزیت برنامهسازی دارند و چه آنها که بر مبنای ویژگیهای شخصیتهای خاص شکل میگیرند هم با قوت پیگیری میشود و به زودی بعضی از ثمرات این تلاشها روی آنتن شبکه هویدا خواهد شد.
در نهایت، با توجه به اینکه ما به شدت زیر ذرهبینیم، آنچه که بیش از همه برای شبکه ارزشآفرین خواهد بود، گسترش دایره خبرنگاران، شناسایی و جذب انسانهای متفاوت و باانگیزه در حوزههای کاری مختلف و ارتقای استانداردهای حرفهای خبر، گرافیک و عناصر بصری شبکه است.
نظر شما