به گزارش ایرنا، ماجرای فدراسیون فوتبال ایران، تیم ملی و دراگان اسکوچیچ ماجرایی عجیبی است. روایتی که بیشتر به یک داستان تخیلی شباهت دارد تا ماجرایی واقعی و اگر مروری بر اتفاقات اخیر فوتبال ایران داشته باشیم، خواهیم دید بازهم بیتدبیری و عدم مدیریت ریشه در فوتبال ایران دارد و تا این نگاه تغییر نکند، نمیتوان به آینده امید چندانی داشت.
مروری بر روزهای سخت فوتبال ایران / از حضور ویلموتس تا آستانه حذف از جامجهانی
تیم ملی فوتبال ایران در مرحله دوم انتخابی جام جهانی قطر به یک چالش بزرگ خورد، ملی پوشان کشورمان در این مرحله با تیمهای عراق، بحرین، هنگکنگ و کامبوج همگروه شدند. ما در این مرحله دو حریف آسان داشتیم و دو حریف سرسخت. هنگکنگ و کامبوج را که کنار بگذاریم به عراق و بحرین میرسیم دو تیمی که همیشه برای ما به نوعی دردسرساز بوده و دیدار با آنها میتوانست سخت باشد اما کار از این فراتر رفت و فوتبال ایران به یک چالش بزرگ خورد.
ما در گام نخست و با گلهای سردار آزمون و کریم انصاریفرد ۲ بر صفر مقابل هنگکنگ پیروز شدیم. ۱۴ گلی که در تهران به کامبوج زدیم شادی و هیجان را به فوتبال ایران هدیه کرد اما روزهای خوش و آفتابی فوتبال ما خیلی زود ابری و سیاه شد تا جایی که در منامه شکستی غیرقابل باور را شاهد بودیم و از بازی را به بحرین واگذار کردیم.
هنوز شوک شکست برابر بحرین را هضم نکرده بودیم که به مصاف عراق رفتیم. به دلیل شرایط آن روزهای عراق بازی در شهر امان و در ورزشگاهی برگزار شد که تیم ایران از سوی تماشاچیان حاضر در این استادیوم مورد توهین و بی احترامی قرار گرفت و در فضایی متشنج ۲ بر یک نتیجه را واگذار کردیم تا اوضاع حسابی نابسامان شود. حالا دو برد و دو باخت داشیم و با ویلموتسی که هدیه شوم مدیران وقت فدراسیون فوتبال بود تا آستانه حذف از جام جهانی قرار گرفتیم.
مربی بلژیکی رفت، مردی که حضورش در تهران و در راس تیم ملی فوتبال ایران بیشتر شبیه یک سفر توریستی بود با این تفاوت که او در این سفر جیبهای خود را پر از پول کرد. پولی که از جیب بیتالمال هزینه شد و مسببان آن نه تنها توبیخ و تنبیه نشدند بلکه امروز ادعای ریاست دوباره بر مسند فدراسیون فوتبال را هم در سر میپرورانند.
حضور اسکوچیچ در نقش یک ناجی/ احیای فوتبال ایران توسط مرد بی ادعای کروات
با رفتن ویلموتس طبیعی بود مسئولان فوتبال ایران به دنبال جایگزینی باشند تا تیم ملی را به دست او بدهند، صحبتهای مختلفی مطرح شد و در کمال تعجب نام دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی و سکان دار تیم ملی فوتبال ایران اعلام شد. این حضور انتقادهایی به همراه داشت و خیلی از فوتبالیها و البته کارشناسان این رشته اذعان داشتند نمیتوانیم با او به ساحل آرامش برسیم اما تقدیر چیز دیگری را برای او و فوتبال ایران رقم زده بود.
به دلیل شرایط کرونایی و علیرغم تلاشهای بسیاری که صورت گرفت بازهم در دیپلماسی ورزشی میدان را به حریف واگذار کردیم و قرار شد بازیهای این مرحله به صورت متمرکز در منامه بحرین دنبال شود. در این مرحله همانطور که پیش بینی میشد هنگکنگ را با ۳ گل از پیش رو برداشتیم. شرایط از نظر روحی و روانی به سود ما نبود و همه فوتبال دوستان با استرس بازیهای تیم را دنبال میکردند. در بازی بعدی به گربهسیاه فوتبال ایران بر خوردیم اما این بار در خاک خودشان بحرین را ۳ بر صفر شکست دادیم تا آن جو سنگین کمی آرام شود. شکست ۱۰ بر صفر کامبوج فضا را کمی تلطیف کرد تا به بازی حساس عراق برسیم. سردار ایران بازهم ناجی ما شد تا با یک گل عراق را هم از پیش رو برداشته و به صدر جدول گروه بازگردیم.
حالا اسکوچیچ پادشاه زمین و زمان بود اما همچنان بیادعا و قابل احترام رفتار میکرد. در مرحله بعدی با تیمهای کرهجنوبی، امارات، عراق، سوریه و لبنان همگروه شدیم و رقابتی دیگر برای اسکوچیچ و شاگردانش آغاز شد. در ابتدا سوریه را با یک گل از پیش رو برداشتیم و بعد عراق را دوباره شکست دادیم اما این بار گلهای جهانبخش، طارمی و قلیزاده پیروزی ما را رقم زد.
امارات قربانی دیگر تیم ملی بود و اینبار طارمی در نقش ناجی ظاهر شد و بعد هم به یک تساوی یک بر یک مقابل کرهجنوبی رضایت دادیم. دیدار ما با لبنان شاید یکی از جذابترین جدالهای اسکوچیچ باشد. در شرایطی که یک بر صفر بازنده بودیم در لحظات پایانی دو گل زدیم تا کامبکی رویایی با مرد کروات داشته باشیم. بعد از آن با ۳ گل سوریه را شکست دادیم تا دوباره به عراق برسیم. این بار هم طارمی در نقش گلزن ظاهر شد و این برد جواز حضور ایران در جام جهانی را صادر کرد.
نتیجه یک بر صفر ایران برابر امارات، یک تساوی یک بر یک مقابل کره جنوبی و برد دو بر صفر مقابل لبنان در نهم فروردین ماه ۱۴۰۱منجر به سریعترین صعود ایران به جام جهانی شد تا نام اسکوچیچ در تاریخچه فوتبال ایران ثبت شود.
از ثبت، نام اسکوچیچ در رکوردهای تیم ملی تا صعود به بیست و یکم جهان
شاید خوشبینترین هوادار فوتبال هم تصور نمیکرد تیم ملی ایران از آن بحران سخت و باتلاقی که گرفتار شده بود به سلامت گذشته و راهی جام جهانی قطر شود. چرا که اگر چنین بود بی شک گزینههای ایران این فرصت را از دست نداده و صندلی داغ تیم ملی فوتبال ایران را قبول می کردند اما شرایط آنقدر سخت و فضا متشنج بود که هیچ عقل سلیمی سکان داری تیم ملی فوتبال ایران را نمی پذیرفت اما اسکوچیچ به هر دلیلی که در سر داشت، این بار را به دوش گرفت و انصافا هم عملکردی قابل تحسین داشت.
اگر مروری بر نتایج تیم ملی با مرد کروات داشته باشیم خواهیم دید نتایج و ارقام حکایت از عملکرد موفقیتآمیز او دارد و وی موفق شد از رکورد ۹ پیروزی متوالی مایلی کهن نیز عبور کند. از سویی دیگر او تیم ملی فوتبال ایران را در شرایطی در اختیار گرفت که ایران به رتبه دوم آسیا و ۳۲ جهان سقوط کرده بود اما با نتایجی که به دست آمد، اسکوچیچ و تیم فوتبال ایران به رتبه اول آسیا صعود کرده در رده بیستویکم جهان قرار گرفت.
تراژدی طغیان و اعلام وضعیت قرمز
در شرایطی که همه چیز خوب پیش میرفت اوضاع فوتبال ایران دستخوش تغییر و تحولات زیربنایی شد. رئیس فدراسیون با نظر اعضای هیات رئیسه عزل شد تا عملا وارد یک چالش جدید شویم. کشوقوسهای فراوان بین فدراسیون نشینها و اعضای هیات رئیسه تا جایی پیش رفت که هر روز اتفاقی جدید یا خبری مبنی بر چنددستگی و اختلاف بین اهالی فوتبال منتشر میشد و این باعث دلسردی و البته نگرانی فوتبالدوستان میشد.
با برگزاری مجمع فوقالعاده به صورت رسمی و قانونی عزیزیخادم کنار گذاشته شد تا صندلی تیم ملی نیز به لرزه بیافتد چرا که حالا جنگی تمام عیار بین افراد داخل و آنهایی که سودای ریاست بر سردارند، آغاز شده بود.
جنگی برای هیچ/ بازی خطرناک با اعتبار و نام فوتبال ایران
میرشاد ماجدی سکان فدراسیون فوتبال را به عنوان سرپرست در اختیار گرفت، اعضای هیات رئیسه هر چند در ابتدا بر تفاهم و رفاقت تاکید داشتند اما در ادامه مشخص شد دودستگی بین آنها ایجاد شده فوتبال ایران در جریان یک بازی خطرناک قرار گرفته است.
برخیها از بیرون از فدراسیون فوتبال با اجرای یک برنامه از پیش تعیین شده در صدد بردن فوتبال ایران به گوشه رینگ یا به نوعی تعلیق آن بودند تا بتوانند به اهداف خود دست یابند، گروه دیگری نیز که پیش از این در فوتبال ایران دستی بر آتش داشتند سودای بازگشت و آقایی را در سر میپروراندند، گویا هنوز آسیبی که به فوتبال ایران زدهاند خیالشان را راحت نکرده بود و میخواستند کار نیمه تمام خود را تمام کنند.
در این شرایط وارد یک جریان غیراخلاقی شدیم، در شرایطی که سرمربی تیم ملی فوتبال ایران قرارداد داشت و حداقل نتایج نشان از عملکرد موفقیتآمیز او داشت برخیها در صدد حذف او بر آمده و به دنبال تغییر وی بودند. در این میان توئیتهای معنیدار و هدفمند برخی از دوستان با هدف حمایت از سرمربی اسبق تیم ملی و اینکه وی به زودی به عنوان سکاندار تیم ملی معرفی خواهد شد فضا را به سمتوسویی برد که موجب تنش در تیم ملی شد تا جایی که بازیکنان این تیم در حمایت یا عدم حمایت از اسکوچیچ موضع گرفته و اعلام نظر کردند.
گزینههای داخلی و سرمایهسوزی
در چنین شرایطی هر روز یک نام شنیده میشد، از علی دایی به عنوان اسطوره فوتبال ایران گرفته تا امیر قلعهنویی و جواد نکونام و البته چند گزینه دیگر. در این میان برانکو، قطبی و چند گزینه دیگر هم مطرح شد اما این گزینهها یا قبول نکردند و یا صحبتی با آنها نشده بود و همه اینها فقط جریانسازی و بازیرسانهای بود که به نظر میرسد برخی از دوستان در آن تبحر خاصی پیدا کردهاند.
بازیهای جامجهانی ۳۰ آبان ماه آغاز میشود و در این برهه زمانی هیچ مربی نمیتواند کار خاصی را انجام بدهد، با این تاکید که فقط یک اردو پیش روی فوتبال ما خواهد بود که آن هم به هماهنگی و مرور برنامههای تمرینی باز میگردد و حتی اگر بهترین مربی جهان هم به ایران میآمد نمیتوانست تضمینی برای موفقیت یا عدم موفقیت وی باشد. خوشبختانه هیچ گزینه داخلی مسئولیت تیم ملی فوتبال ایران را در جام جهانی قبول نکرد چرا که با این کار فقط سرمایه سوزی میکردیم و با دست خودمان آینده مربیان جوان ایرانی را به خطر میانداختیم.
اعتبار و آبرویی که به بازی گرفته شد
اینکه چرا هیات رئیسه فدراسیون فوتبال وارد این بازی شد که باید سرمربی تیم ملی فوتبال ایران را برکنار کند، بماند اما در این میان یک سئوال وجود دارد. چرا با وجود اینکه اسکوچیچ با فدراسیون قرارداد داشت وارد این بازی شدیم؟ چه کسانی از حضور وی متضرر شده و چه گروهی از رفتن او سود میبردند؟ چه منافعی در این میان وجود داشت که اعتبار ورزش و فوتبال ایران اینگونه به بازی گرفته شد؟
اخبار و اتفاقات فوتبال ایران در رسانههای مختلف پوشش داده شده و در آستانه جامجهانی این مهم بیش از پیش در مرکز توجه قرار دارد. ما با دست خودمان کاری کردیم که شاید دیگر هیچ مربی مطرحی در جهان این جرات را به خود ندهد که حتی فکر حضور و فعالیت در فوتبال ما را داشته باشد چراکه با مربی که ما را از بحران و باتلاق عدم صعود به جام جهانی نجات داده بود، به این شکل رفتار کردیم. مربی که هنوز قرارداد دارد و حداقل روی کاغذ تا اینجا نتایج بسیار خوبی را برای فوتبال ایران رقم زده است.
فرصت و زمانی که از دست رفت / آیا حرفهای اسکوچیچ در تیم ملی خریدار دارد؟
موضع فدراسیون فوتبال و رفتاری که هیات رئیسه این فدراسیون با دراگان اسکوچیچ از خود نشان داد یک جنبه مهم و البته قابل تامل هم دارد. اول این که بازی را شروع کردیم که نتیجه نداشت چرا که امروز به خانه اول خودمان بازگشتیم با این تفاوت که آن روز احترام سرمربی تیم ملی را حفظ کرده بودیم و فضا آرام و به دور از تنش و تشنج بود اما امروز بعد از صرف این همه وقت، برگزاری جلسات چندساعته بی نتیجه و بسیاری اتفاقات و مسایل مختلف که موجی از نگرانی و یاس را به جامعه تزیرق کرده بود بازهم به خانه اول خودمان بازگشتیم، اسکوچیچ سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی خواهد بود.
آیا حالا حرفهای سرمربی تیم ملی فوتبال ایران خریدار دارد، آیا بازیکنانی که علیه او موضع گرفتند در جامجهانی کمک حال مرد کروات هستند یا باید بازهم شاهد چنددستگی در تیم ملی فوتبال ایران باشیم تا دوباره خاطره جامجهانی آلمان برایمان تداعی شود.
و کلام آخر اینکه تیم ملی به بازیکنانی نیاز دارد که خود را سرباز وطن دانسته و برای اعتلای نام ایران و شادی دل مردم به زمین بروند و امیال و آرزوهایشان را در گرو اعتبار فوتبال ایران بدانند.
نظر شما