باید آثار باقی‌مانده از گلستانی منتشر شوند

تهران- ایرنا- دوستان و همکاران مجتبی گلستانی در حضور خانواده او خواستار انتشار آثار باقی‌مانده از این منتقد و پژوهشگر شدند و اعلام کردند در این راه آماده به همکاری با خانواده او هستند.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، یادبود نخستین سال درگذشت مجتبی گلستانی مترجم، نویسنده و منتقد ادبی با حضور احمد ابوالفتحی نویسنده و منتقد، سعید اسلام‌زاده پژوهشگر و منتقد ادبی و مدیر کتاب‌فروشی کمان، محسن حکیم‌معانی نویسنده و منتقد ادبی، احمد خالصی پژوهشگر ادبیات، احمد مسجدجامعی عضو شورای اسلامی شهر تهران و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، محسن جوادی معاون سابق امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پژوهشگر فلسفه اخلاق، سهیل محمودی شاعر و نویسنده و جمع دوستداران و شاگردان او ۲۷ تیر ۱۴۰۱ در باشگاه اندیشه برگزار شد.

سعید اسلام‌زاده با اعلام اینکه هنوز هم برخی از دست‌نوشته‌های گلستانی باقی‌مانده‌اند که می‌توانند به عنوان کتاب منتشر شوند، اظهار کرد: مجتبی خیلی شعر دوست داشت و در آثارش از شاعران یاد می‌کرد. دست‌نوشته‌های مجتبی که هنوز چاپ نشده آنقدر است که چند کتاب از او بتوان منتشر کرد. سال گذشته این روز برای ما بسیار تلخ بود، روزی که خبر نبودن مجتبی را شنیدیم. محسن جوادی معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن روز درباره فقدان مجتبی متنی نوشت و منتشر کرد.

به مجتبی امید داشتیم

احمد ابوالفتحی که از دوستان گلستانی بود، با بیان اینکه هنوز با گذشت یک‌‎سال که از رفتن او می‌گذرد، باور فقدانش دشوار است، گفت: این دشواری از یک منظر به این دلیل است که به مجتبی امید داشتیم. او پر از انرژی بود و در نگاهش به جهان خلاقیت داشت. این خلاقیت از جایگاهی بود که در مقایسه با سایر انسان‌ها، دیگرگونه بود و آن را از تجربه زیست به عنوان معلول به دست آورده بود.

این نویسنده درباره تجربه گلستانی از حضور در سازمان بهزیستی گفت: در جایی از کتاب در جنگل بلوط از تجربه خود با سازمان بهزیستی نوشت، در این سازمان اگر مشمول تحقیر نشوید، حتما مشمول وضعیت دیگری می‌شوید که از سر دلسوزی ناآگاهانه است. او نوشت مسئولان بهزیستی وقاحت را تا جایی رسانده‌اند که از معلول با عنوان « توان‌خواه» استفاده می‌کنند.

او ادامه داد: وقتی می‌خواهیم درباره مجتبی صحبت کنیم، باید از این جایگاه به او نگاه کنیم که او به خود از جنبه دیگری توجه می‌کرد. او به هر فرد عادی یادآوری می‌کرد که دیگری هم هست، که عادی بودن آن‌ها به بهای غیرعادی بودن فرد معلول تعریف شده‌است و حتی در سازمانی که مسئول خدمات‌دهی به معلول است، دیگری نامیده می‌شود.

او به هر فرد عادی یادآوری می‌کرد که دیگری هم هست، که عادی بودن آن‌ها به بهای غیرعادی بودن فرد معلول تعریف شده‌است و حتی در سازمانی که مسئول خدمات‌دهی به معلول است، دیگری نامیده می‌شود

فلسفیدن بدون زخم خوردن غیرممکن است

ابوالفتحی با اعلام اینکه نه فقط درباره گلستانی بلکه درباره انسان‌هایی که دیگرگونه می‌اندیشند، صحبت می‌کند، ادامه داد: مجتبی گلستانی در کتاب در جنگل بلوط جمله درخشانی دارد« فلسفیدن بدون زخم خوردن غیرممکن است» این انسان و انسان‌هایی از این دست (زیرا نمی‌خواهم فقط درباره مجتبی حرف بزنم) دیگری بودن را تجربه می‌کنند. اما گلستانی با تاکید بر اینکه مانند شما نیستم، با تمام انرژی در ساعت‌های روز فعالیت می‌کرد و هموراه این مساله دیگری بودن را در چشم  همه می‌کرد.

این منتقد ادبی با اشاره به رفتارهای گلستانی، بیان کرد: رفتارهای او به این دلیل بود که جامعه بداند فردی که روی ویلچر نشسته هم حق حیات دارد، به همین دلیل کم از او برخورد خشن ندیدم. در لابه‌لای متون او می‌توانیم این تاکید بر بدن را ببینیم. تجربه زندگی اندیشمندانه، دست گذاشتن روی فلاسفه و اندیشمندان و پروژه بازخوانی مساله دیگری، اقداماتی است که مجتبی انجام می‌داد. ما می‌توانیم با تداوم این پروژه، او را تداوم بدهیم.

ابوالفتحی درباره ارجاعاتی که گلستانی در آثارش از امانوئل لویناس، فیلسوف فرانسوی می‌دهد، توضیح داد: مجتبی با ارجاع به لویناس می‌گوید، آینده دیگری است و ادامه می‌دهد. همچنین مجتبی با تاکید عجیبش بر عشق با تمام جسمانیتش می‌گوید عشق جدی و خلاق را نه در نفی دیگری بلکه در پذیرش دیگری باید جست‌وجو کرد.

او افزود: از خانواده گلستانی تقاضای جدی دارم تا متون بازمانده از او را منتشر کنند. من و خیلی از دوستان در این روند کمک خواهیم کرد. لازم است که پروژه مجتبی خوانده شود؛ زیرا سخنی برای گفتن دارد.

خیلی بیشتر از چیزی بود که نشان می‌داد

محسن جوادی سخنران دیگر این نشست بود. او گفت: اولین آشنایی ما بر می‌گردد به زمانی که خواستند وارد رشته دکتری بشوند. یک روز صحبتی میان ما شکل گرفت. او می‌گفت باید بتوانیم همدیگر را درک کنیم زیرا او در حوزه ادبیات و من فلسفه اخلاق فعال بودیم. او هیچ کم از دیگرانی نداشت که در دانشگاه حضور داشتند. همت بلندی داشت که فوق‌العاده بود. نمی‌خواست کمکی به دلیل معلولیتش از دیگری بگیرد.

معاون سابق امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پژوهشگر فلسفه اخلاق با اشاره به نوع‌دوستی و دیگردوستی فوق‌العاده گلستانی افزود: مسائل در بحث سلبی اینکه نباید دیگری را اذیت کنیم، مشخص است اما اینکه چقدر باید به دیگران کمک کرد؟ همیشه سوال بوده‌است. تا جایی که می‌دیدم تمام توان خود را برای کمک به دیگران می‌گذاشتند و ویژگی کسانی را داشت که نقشه‌راهی برای خود دارند و همه کارش را معطوف به آن دنبال می‌کرد. خیلی بیشتر از چیزی بود که نشان می‌داد.

باید آثار باقی‌مانده از گلستانی منتشر شوند

مجتبی یکی از چهارچوب گریزترین افراد بود

محسن حکیم‌معانی که سال‌ها با گلستانی همکاری داشت با بیان اینکه در این یک‌سال نتوانسته‌است درباره گلستانی متنی بنویسد، گفت: بخشی از ما جرا این است که یکی از بهترین دوستانم را از دست دادم، اما بخش دیگر این است که نمی‌دانم چرا هنوز قدرت این را ندارم که بتوانم درباره مجتبی با تامل حرف بزنم و بنویسم. شاید بخشی ازاین ماجرا بر می‌گردد به نوع ساختاری که قلم مجتبی داشت. او با اینکه فلسفه خوانده بود و باید چهارچوب‌مند کار می‌کرد، یکی از چهارچوب گریزترین افراد بود.

او افزود: بهترین نمونه چهارچوب گریزی او کتاب در جنگل بلوط او است. این کتاب به هیچ چیزی شبیه نیست در عین حال فلسفه، ادبیات، شعر، نقد ادبی، داستان است؛ اما هیچ‌کدام نیست حتی نمی‌توان نام آن را جستار گذاشت؛ شاید یک نامه بلند است.

فارغ از نگاه سیاسی و اقتصادی حکومت‌ها، اینکه چقدر انسان در نظام سیاسی، ملاک و محور است، برایش مهم بود. وقتی در جامعه با مسائل برخورد می‌کنم می‌بینم که خیلی با این مساله فاصله داریم، شان من و شما کجاست؟

این نویسنده فقدان گلستانی را ضرر بزرگ در نقد ادبی و ادبیات دانست و افزود: مجتبی مجال زیادی پیدا نکرد که بنویسد و کار کند؛ اما در همین اندک زمان، به شیوه‌های بدیع نزدیک شده‌بود. این را در نامه بلند در جنگل بلوط توانست به ساختار تبدیل کند. اندیشه‌ورزی مجتبی داشت چهارچوب پیدا می‌کرد که او را از دست دادیم این تاسف بزرگ من است فارغ از اینکه دوست او بودم.

مجتبی در کارهایش روی شان انسانی تاکید داشت

حکیم‌معانی با اشاره به اینکه همه در کرونا دوستان و اعضای خانواده خود را از دست دادند، ادامه داد: فقدان مجتبی از این نظر اهمیت دارد که چهارچوب فکری و روایی که مجتبی پیشنهاد می‌داد، کم شد. نه فقط کرونا بلکه سیستم بیمار ما به او مجال نداد. البته درد معاش و نان غم مشترک اهل فرهنگ است، اما در مورد مجتبی مساله فرق می‌کرد. او با تمام محدودیت‌هایی که داشت، هم محدودیت‌های فیزیکی و هم محدودیت‌های عامی که همه داریم، در کارش خیلی جدی بود.

به گفته این منتقد ادبی، سال گذشته بعد از فوت مجتبی و بعد از برگزاری رونمایی از کتاب در جنگل بلوط، قرار بر این شد تا کارها و پروژه‌های نیمه‌مانده مجتبی گردآوری و جمع شود. یک سال گذشت و این اتفاق نیفتاد. با امید که زودتر بتوان این کارها را انجام داد.

او با تاکید بر اینکه مجتبی در کارهایش روی شان انسانی تاکید داشت، بیان کرد: فارغ از نگاه سیاسی و اقتصادی حکومت‌ها، اینکه چقدر انسان در نظام سیاسی، ملاک و محور است، برایش مهم بود. وقتی در جامعه با مسائل برخورد می‌کنم می‌بینم که خیلی با این مساله فاصله داریم، شان من و شما کجاست؟ این شان من در جامعه است که مقابل خواهر و برادر خودم قرار بگیرم و با نزدیک‌ترین دوستان چالش‌های عجیب و غریب داشته‌باشم؟ جای اینکه بتوانیم کنار هم زندگی کنیم. امیدوارم یک جایی و به نوعی شاهد شانی باشیم برای افرادی که می‌خواهند فرهنگ ایرانی را حفظ کنند.

جامعه پذیرای الگوهای مهم نیست

سهیل محمودی که با گلستانی رابطه خانوادگی دارد، با بیان اینکه جامعه به الگو نیاز دارد، گفت: جامعه بدون الگویی هستیم و به هر دلیل سیاسی و اجتماعی، انسان‌های بزرگ دیده نمی‌شوند. جامعه پذیرای الگوهای مهم نیست. چند اتوبان تهران به نام دانشمندان است و چند مراکز فرهنگی به نام اندیشمندان داریم؟ و چند مکان مانند باشگاه اندیشه داریم که بتوان با راحتی زیر سقف آن جمع شد؟

این شاعر و نویسنده ادامه داد: باید از خانواده شروع و برای فرزندان الگوهای جدی را معرفی کنیم. به نظرم بخشی از مجتبی که خیلی مهم است و باید بماند و خانواده و دوستان باید جاری کنند، الگو بودن مجتبی است. او کسی است که جای اینکه بساط اعتیاد به دست بگیرد سه تار به دست گرفته بود، او اندیشمند بود.

او به زحماتی که خانواده گلستانی برای پرورش یک فرزند متقبل شدند، اشاره کرد و افزود: معمولا موفق بودن این بچه‌ها تلاش خودش و خانواده‌اش است. شاهد بودم ۳۲ سال پیش مادر مجبتی، بچه هفت ساله را از طبقات مدرسه بالا می‌برد تا در نیمکت مدرسه بنشاند. نقش خانواده در پرورش فرزندان خیلی مهم است. این جهد برای به ثمر رسیدن مجتبی قابل ستایش است؛ هرچند با کاستی‌ها و معلولیت‌هایی که وجود داشت.

در پایان این نشست دو دوست گلستانی به یادش آواز خواندند و نهال درخت نارنج در حیاط باشگاه اندیشه کاشته شد تا مجتبی گلستانی همیشه در آن حیاط باقی‌بماند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha