۱۶ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۱۳
کد خبرنگار: 1489
کد خبر: 84846648
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

میر و علمدار نیامد

۱۶ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۱۳
کد خبر: 84846648
 میر و علمدار نیامد

بندرعباس - ایرنا - بی‌شک آنکه در سربازی ولی‌امر خویش، سر و دست می‌دهد جایگاه والایی در عرش کبریا دارد و در روایتی آمده؛ وقتی قیامت می‌شود حضرت زهرا (س) از شفاعت امت بواسطه دستان حضرت عباس سخن می‌گویند.

از دیرباز ارادت نوجوانان، جوانان و جوانمردان به قمربنی‌هاشم همواره زبانزد عام و خاص بوده و هست چراکه عباس باوجود اینکه فرزند حضرت ام‌البنین (س) بود اما تکیه‌گاه زینب و اهل حرم و برادری جان‌برکف برای مولایمان حسین‌بن‌علی (ع) بود.

علمدار دشت کربلا، مصداق واقعی یک سرباز وفادار بود و در راه دفاع از دین و اطاعت از سرور خود سر از پا نمی‌شناخت، ماه بنی‌هاشم را شیعیان جهان خصوصا ما ایرانی‌ها خوب می‌شناسیم و برای همین است که تاسوعا را غم سنگینی بر دوش خود احساس می‌کنیم.

شاید یکی از دلایلی که علم‌های سنگین را به دوشمان می‌کشیم همین است تا کمی از سنگینی غم شهادت علمدار کربلا را بر شانه‌هایمان درک کنیم!

علمداری سپاه اسلام، کار هر کسی نیست، آن هم در مقابل یزیدیان دوران که با ارتشی ۳۰ تا ۳۵ هزار نفری، ۷۲ سرباز سپاه دین خدا را محاصره کرده بودند.

تصور کنیم در چنین شرایطی که حتی آب را هم بر روی خانواده پسر پیامبر اسلام (ص) بسته بودند، عباس چه حالی داشت! راستی مگر آب، مهریه زهرا (س) نبود!

وقتی همه فکر و تلاشت، اطاعت از ولی‌امر خود باشد یقینا هیچ هراسی به دل راه نمی‌هی، حتی در مقابل افراد بی‌شمار و تا دندان مسلح دشمنی که برای پایان دادن به حرکت الهی شیعیان آمده بود.

گرما و بیابان داغ کربلا بود و لب‌های ترک‌خورده بچه‌ها، پس چشم امید همه به « عمو » بود تا آب را به خیمه‌ها بیاورد و همه ما می‌دانیم که ابوالفضل چگونه خود را به نهر آب رساند و در هنگامه پر کردن مشک‌ها باوجود اینکه سخت مبارزه کرده بود و چند جرعه آب حق طبیعی‌اش، اما گفت «سوگند به خدا تا زمانی که آقایم حسین تشنه است از این آب نمی‌چشم»

وقتی پای سخن پیرغلامان هیات‌های عزاداری اباعبدالله می‌نشینیم متوجه می‌شویم که خلاصه کلام‌شان بعد از ۵۰ سال سینه‌زنی و زنجیرزنی این است که یک سال دیگر هم زنده باشند و ظهر تاسوعا دم بگیرند و تا نفس دارند نوحه بخوانند «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد...»

می‌گویند وقتی دستان علمدار را قطع کردند بازهم به تلاش خود ادامه داد تا زمانی که دشمن، مشک‌ها را هدف قرار داد. مشک نه، انگار قلب عباس را زده‌اند. قمر بنی‌هاشم با سوراخ شدن مشک‌های آب، داغی بر دلش نشست که اشک هر انسان باغیرتی را درمی‌آورد. دست‌هایش بر زمین افتاد اما دردی که بابت مشک‌ها کشید گویا قابل مقایسه باهم نیستند.

آمده است که در آن ثانیه‌های آخر، علمدارمان پس از سال‌ها، بجای استفاده از واژه سرورم، امام حسین (ع) را برادر صدا زدند و اباعبدالله نیز فرمودند« برادرم، خداوند به تو پاداشی نیک دهد چراکه در راهش به طور کامل جهاد کردی»

روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می‌شود ، پیامبر اسلام (ص) به علی‌ابن‌ابیطالب (ع) می‌فرمایند که به زهرا بگو، برای شفاعت و نجات امت چه داری؟ مولا پیام حضرت رسول را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌رسانند و ایشان در پاسخ می‌فرمایند: ای امیرالمؤمنین، دو دست بریده پسرم عباس برای امت ما در مورد شفاعت کافی است...
امروز نیز مردم عزادار هرمزگان در گرمای تابستان، با لباس مشکی و در قالب هیات‌های مختلف به عزاداری برای شهدای دشت کربلا پرداختند و این مراسم تا پاسی از شب ادامه دارد، محرم و آیین عزاداری برای دریادلان دشت نینوا نشان‌ می‌دهد که شیعیان و آزادی‌خواهان جهان هیچگاه زیر بار حرف زور نمی‌روند و بعد از گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال هنوز فراموش نکرده‌اند آن روزی که خون خدا توسط شقی‌ترین مردمان زمانه بر زمین ریخت.

اینک، ایرانیان با تاسی از قیام عاشورا، گام دوم انقلاب خود را آغاز کرده‌اند و با پرورش سرداران و علمداران بزرگی همچون حاج‌قاسم شهیدمان، مهیا می‌شوند تا انقلاب را به دستان صاحب اصلی خود، امام مهدی (عج) بسپارند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha