به گزارش ایرنا، پیشتر گفته شده بود سایه امروز /جمعه/ در رشت خاکسپاری خواهد شد. اما یلدا ابتهاج از تعویق خاکسپاری به مدت یک روز خبر داد. بنابراین سایه صبح فردا در باغ محتشم رشت به خاک سپرده میشود.
محمدرضا شفیعی کدکنی، بهمن فرمان آرا، ابراهیم اسماعیلی اراضی، محمدعلی مودب، سهیل محمودی، سیدمحمدعلی ابطحی، اسماعیل آذر ، علی دهباشی و...از چهره های حاضر در مراسم بودند.
یلدا ابتهاج، دختر سایه که آغازگر این مراسم بود با بیان این که سایه بالاخره به سرزمین خودش بازگشت و با هفت هزار سالگان سر به سر شد گفت: برگرداندن سایه کار دشواری بود، اما به هر حال با همکاری عده زیادی از دوستان بویژه عزیزان مسئول در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین سفارت ایران در آلمان این اتفاق رخ داد.
وی افزود: من و کیوان و کاوه ابتهاج توانستیم مشکل را حل کنیم و امروز سایه اینجا در وطن است و با مشایعت شما به زادگاهش میرود و آنجا به خاک سپرده میشود. به دلیل دوری مسافت و... خاکسپاری در باغ محتشم رشت به فردا یعنی شنبه پنجم شهریور ۱۴۰۱ موکول شده است.
میگفت میخواهم به رشت برگردم
ابتهاج با تاکید بر این که شاعر با شعرش در این سرزمین ماندگار میشود اظهار داشت: خوب و بد هر آدمی پس از آیین خاکسپاریاش پاک میشود. پدرم مرد شریفی بود و تا آخرین نفسش در بیمارستانی در غربت به یاد غم و شادی مردم ایران بود. او هیچ پیامی را جز با شعرش برای مردم ایران نگفته است. او هویت ما را در شعر حفظ کرد و امروز همه ما وارث گفتهها و اشعارش هستیم. ما باید در شعر او تامل کنیم و متوجه شویم که سایه با این ابیات میخواسته چه به ما بگوید؟
وی دغدغه همیشگی سایه را پاسداشت حرمت وطن دانست و تاکید کرد: او دوست داشت همه ما هم به گذشتگان نگاه کنیم و هم آیندگان را پاس بداریم. در آخرین لحظات زندگیاش میگفت میخواهم به رشت برگردم چون به آنجا تعلق دارم و میدانم که هرکسی را که به صمیمیت با مردم صحبت کند، آنها او را میپذیرند.
وی با اشاره به اینکه سایه سختیهای زیادی را از سر گذراند توضیح داد: سایه سختی بسیار کشید، اما هیچگاه تلخ نشد و امید را به خود و ما بازگرداند. من بعد از چند روزی به آلمان بازمیگردم و نمیتوانم هر روز سر مزار بروم. امیدوارم شما مردم ایران در هر جای کشور که هستید او را تنها نگذارید و به مزارش در باغ محتشم که امیدوارم آبرومند باشد، بروید و او را همیشه با خواندن اشعارش یاد کنید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، پس از برپایی مراسم وداع در تالار وحدت، پیکر مرحوم ابتهاج با بدرقه اهالی فرهنگ و ادب برای تدفین و خاکسپاری رهسپار استان گیلان شده و در زادگاهش آرام خواهد گرفت.
طبق هماهنگیهای به عمل آمده مقرر شده است تا علاوه بر برنامه ریزی برای انجام وداع باشکوه با پیکر استاد، ویژه برنامه های تکریم و تجلیل از زنده یاد امیر هوشنگ ابتهاج(سایه) از طریق انجمن مفاخر و آثار ملی در روزهای آینده برگزار شود.
«سایه» سرمایه ملی است
احمد جلالی، نماینده و سفیر پیشین ایران در یونسکو که سالها سابقه دوستی با سایه دارد سخنرانی بعدی این مراسم بود.
وی با بیان این که شعر سایه در جهان زبان فارسی شناخته شده است اظهار داشت: این شهرت بسیار وسیع تر از مرزهای جغرافیایی ایران است. سایه یک سرمایه ملی است که به سلسله ادبیات فارسی پیوست و پریشانی این سلسله را آخر نیست. من سال های نماینده فرهنگی ایران در کشورهای دنیا بودم و می دانم که گنجینه زبان فارسی چه ثروتی برای این ملت است.
جلالی با اشاره به این نکته که در چند روز آخر زندگانی سایه در کلن همراهش بوده گفت: تا زمانی که فرسودگی بدن اجازه میداد در آن حالت بیماریای که به رفتن او انجامید، همچنان میشد سرحالش آورد و برق را به چشمان بیمارش انداخت. من میدانستم که اکر برای سایه شعر بخوانیم، جان میگیرد.
جلالی افزود: سایه در نهم اوت فوت کرد و من پنجم اوت به نزدش رفتم و وقایع را نوشتم. به همراه یلدا به سراغش رفتیم. خواب بود اما یلدا بیدارش کرد و بعد از ابراز محبت من شروع به حرف زدن کردم که سایه جان این غزل را یادت هست؟ در حین خواندن غزلی بودم که دیدم چشمانش شروع به درخشیدن کرد.
این استاد فلسفه و در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته رگ خواب سایه صحبت از ظرافتهای زبان فارسی بود، گفت: اگر صد سال شعر فارسی را غربال کنیم تا به دانه درشتها برسیم قطعا سایه بین دو سه دانه درشت اصلی قرار دارد. بسیاری از غزلهای سایه سرودنشان گاه بین دو تا چهار سال طول میکشید. چیزی به ذهنش میرسید و بیتی میگفت و در اندیشه او آن بیت وسط یک غزل می شد.
وی ادامه داد: غزل آینه در آینه مطلعش مژده بده مژده بده یار پسندید مرا است. اما سایه با این مطلع شروع نکرده است. اگر یک مجمع بی طرف بیایند و ۱۰ نفر ادیب برجسته جهان را نام ببرند، قطعا پنج نفر از آنها ایرانی هستند و این به دلیل آن است که ایرانیان شعر را زندگی میکنند. سایه شخصا به من گفت من این مردم را نمی شناسم ولی آنها با شعر من زندگی می کنند و سرمایه من این مردم هستند. یکبار همراه با دکتر شفیعی به شاهرود آمده بودند و جالب اینجا بود که بچههای دبیرستانی او را در خیابان دیدند و شناختند و نزدش رفتند و شعر خواندند.
به گزارش ایرنا، در این مراسم خوانش ابتهاج از شعر «ارغوان» برای حاضران پخش شد که با زمزمه و گاه گریه حاضران همراه بود. پیش از آغاز مراسم در تالار وحدت، پیکر ابتهاج به خانه ارغوان رفته تا او برای آخرین بار با درخت ارغوان محبوبش وداع گوید.
این استاد برجسته اواخر تیر به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان بود و ۱۹ مرداد در سن ۹۴ سالگی در همان شهر درگذشت.
امیرهوشنگ ابتهاج شاعر و پژوهشگر ایرانی متخلص به «سایه» ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمد، نخستین اثرش به نام نخستین نغمهها را سال ۱۳۲۵ منتشر کرد.
از آثار دیگر او میتوان به تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) اشاره کرد. سراب، سیاه مشق، شبگیر، زمین، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا و بانگ نی از دیگر آثار ابتهاج است.
وی همچنین در رادیو (برنامه گلها) کار میکرد و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.
نظر شما