به گزارش روز جمعه ایرنا از روابط عمومی گروه فرهنگی چهار سوی مشهد، عضو هیات علمی دانشگاه تهران علامه حکیمی را یکی از مفاخر خراسان دانست و گفت: آن چیزی که دریچه ورود به اندیشه و منظومه فکری علامه حکیمی را برای من گشود، کتاب «منهای فقر» ایشان بود و این کتاب زمانی منتشر شد که در محیطهای روشنفکری، درگیر مسائل فرهنگ و معرفت شناختی و روان شناختی بودیم.
سارا شریعتی افزود: علامه حکیمی از ما میخواست در ساخت جامعه منهای فقر مشارکت کنیم و این جامعه منهای فقر از منظر استاد حکیمی به معنای «دین» بود. او دین را با عدالت تعریف و تفسیر میکرد.
وی با بیان اینکه رویکرد استاد حکیمی، یک رویکرد عینیت گرا است، بیان کرد: دینی که از آن صحبت میکند، دینی است که از دنیا آغاز میشود و نه از آخرت. تاکید او بر این است که در راس همه عبادات، خدمت به خلق و جامعه است. ایمان، سراسر عمل است و در نتیجه، اعمال دینی فقط به نماز و روزه ختم نمیشود.
به گفته وی، اولویت او قبل از هر چیز بر مبارزه با فقر و نابرابری است. عدالت در اندیشه او یک مفهوم ذهنی نیست و وقتی از عدالت صحبت میکند، از یک مفهوم انضمامی اجتماعی مشخص صحبت میکند و نخستین بخش آن را نیز اقتصادی و معیشتی میداند.
شریعتی خاطر نشان کرد: استاد حکیمی در نامه به کاسترو، مفاهیم قرآن را خلاصه در توحید و عدالت میداند که توحید به معنای تنظیم رابطه انسان با خدا و عدالت به معنای تنظیم رابطه انسان با انسان است و در جامعهای که عدالت نیست، دین هم نیست.
خط قرمز علامه حکیمی عدالت بود
یک استاد حوزه و دانشگاه گفت: برداشت من این است که خط قرمز استاد حکیمی عدالت و اخلاق بوده است.
حجت الاسلام مهدی مهریزی افزود: از منظر استاد حکیمی، دینی که به عدالت و اخلاق منتهی میشود، روحانیتی که عدالت و اخلاق را محقق کند و حکومتی که منجر به عدالت و اخلاق شود مقدس است.
وی اظهار داشت: در بخش دین شناسی، حاصل کار فکری استاد حکیمی «الحیات» است که در مقایسه با همه کتابهای اسلامی شیعی، یک مدل دیگر است و دین را از نگاه کارکردی دیده است. کتاب «الحیات» با شناخت و کار شروع میشود و پس از آن به اقتصاد میپردازد. وقتی بحث انبیا را مطرح میکند، به جای پرداختن به عصمت و صفات و فضائل انبیا، رسالت آنها را بیان میکند.
این استاد دانشگاه افزود: ایشان سالها قبل و در مقالهای با عنوان «اهداف دین و احکام دین» تاکید کرد که در حوزههای علمیه به جای اجتهاد در احکام دین، باید اجتهاد در اهداف دین صورت گیرد.
حجت الاسلام مهریزی گفت: در نوشتههای استاد حکیمی، نه مطالب عقل ستیز است و نه خرافه گستری و نه عداوت پراکنی. چون مبنای او عدالت و اخلاق است و این نوع برداشت است که با آموزههای دینی سازگار است.
استاد حکیمی به دنبال جامعه ایدهآل بود
تاریخ نگار، مؤلف، ویراستار، کتاب شناس و پیشکسوت حوزه نقد نیز در ادامه این مراسم با اشاره به وصیت مرحوم دکتر شریعتی به علامه حکیمی گفت: دکتر شریعتی میدانست استاد حکیمی در نقد بسیار جدی است. اما استاد حکیمی به سه دلیل آثار دکتر شریعتی را تصحیح نکرد.
محمد اسفندیاری ادامه داد: نخست این که همان زمان انتشار وصیت نامه، علامه حکیمی گفت: «من اشتباهی که شخصیت شکن باشد و عقاید دکتر شریعتی را زیر سوال ببرد، در آثارش ندیده ام.» دلیل دوم این بود که استقبال از کتابهای دکتر شریعتی بسیار زیاد بود و از سوی دیگر، تصحیح کتابها هم زمان میبرد و در همین زمان، ممکن بود کتابهای غیرمذهبی جایگزین کتابهای او شوند. دلیل سوم هم این بود که ایشان به همراه برادران خود به نگارش کتاب «الحیات» مشغول شده بود..
وی خاطرنشان کرد: علامه حکیمی میگفت اگر قرار بود کتابهای دکتر شریعتی را تصحیح کنم، کارهایی را انجام میدادم: در مورد برخی مطالب که احیانا نادرست و نامناسب بود، در پاورقی توضیح میدادم. دوم اینکه برخی مطالب را دکتر شریعتی در جایی گفته بود و در جای دیگر آن را تصحیح کرده بود و من آن مطالب را در توضیح مطالب که نیاز به تصحیح داشت، میآوردم.
وی در پایان گفت: علامه حکیمی به دنبال «جامعه ایده آل» بود که در آن «توحید» و «عدالت» باشد. در آن مقتضیات رشد موجود باشد و موانع رشد مفقود باشد. او اعتقاد داشت که اگر میتوانستیم «آرمانشهر» را محقق کنیم، مسائلی همچون «حجاب» خود به خود محقق میشد.
نسبت علوم انسانی و اندیشههای استاد حکیمی
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس هم به بیان نسبت علوم انسانی و اندیشههای استاد حکیمی پرداخت و با اشاره به موضوع به حاشیه رفتن علوم در دوره پس از رنسانس اسلامی اشاره کرد و گفت: یکی از پاسخهایی که در آثار استاد حکیمی به این موضوع داده است، این است که با حاکم شدن فرهنگ اسلامی در آن زمان، یک فرهنگ عینی گرا حاکم شد که فراخوان میداد و دعوت میکرد به آنچه که در عینیت جوامع رخ میداد که این فرهنگ عینی گرای مستقل قرآنی است.
آرمان ذاکری تاکید کرد: با آمدن فلسفه یونان و البته عوامل اجتماعی مهم دیگر، این فرهنگ دینی آرام آرام حاشیه نشین شد و جستجوکردن سنن الهی ارزش خود را از دست داد و جای آن را مجموعه بستهای از استدلالات گرفت که میخواهد ما را به خدا رهنمون شود و ارتباط آن با طبیعت واقعی و سنتهای واقعی قطع است.
وی بیان کرد: یکی از جلوههای دعوت مکتب تفکیک و بازگشت به فرهنگ مستقل قرآنی، بازگشت به همین عینی گرایی است. نکته دیگر درباره حدگرایی مکتب تفکیک، الهیات الهی و الهیات بشری است، به این معنا که فاصله بین معصوم و غیرمعصوم قابل پرشدن نیست. دسترسی به علم کامل و علم یقینی خدشه ناپذیر وجود ندارد. آن چیزی که استاد حکیمی از آن دفاع میکرد، مهمتر از خلوص گرایی، بحث حدگرایی در فلسفه است.
ذاکری گفت: بنابراین الهیاتی که میسازیم و علمی هم که میسازیم بشری است و عقلی هم که به آن میاندیشیم، محدود و خطاکار است و تفکیک به دلیل آن که میخواهد این ایده یقین را نقل کرد، راه را برای نقد عقل باز میکند. تا زمانی که در فلسفه در نقد عقل پرسش نکنیم، اساسا نفهمیده ایم که محدودههای شناخت ما تا کجاست و تفکیک ما را به شناخت این محدودهها دعوت میکند. تفکیک دعوتی است به پایان خدایی انسان بر روی زمین.
ادبیات علامه حکیمی، متعهد و اسلامی است
یکی دیگر از محققان و نویسندگان هم گفت: ادبیات مدنظر استاد حکیمی، ادبیاتی است که هم متعهد است و هم اسلامی است.
یوسف بینا افزود: ادبیات متعهد، ادبیاتی است که در قالب شعر، داستان، نمایشنامه یا دیگر انواع ادبی از یک دیدگاه اخلاقی یا سیاسی یا اجتماعی یا مذهبی دفاع کند. استاد حکیمی نیز که عالیترین سطح اخلاق و سیاست وجامعه را در آموزههای اسلام و حکومت معصوم میبیند، وقتی 2 صفت اسلامی و متعهد را برای ادبیات میآورد، برای آن 2 نمودی یگانه قائل است.
وی تاکید کرد: از نظر استاد حکیمی، ادبیات باید متعهد باشد و تعهد نیز به بالاترین ارزشها باشد که این ارزشها در اسلام نمود کامل پیدا میکند.ادبیات متعهد به نوعی با آرمانگرایی پیوند خورده است. به شکلی که ادبیات بی آرمان را بی ارزش و پوچ شمرده اند.
رونمایی از کتاب «خراسانیات علامه محمدرضا حکیمی» کار مشترک رضا سلیمان نوری و سید خلیل حسینی عطار که بیان کننده نگاه علامه به خراسان و شخصیت های خراسانی است و همچنین فیلم مستند «فریاد روزها» که نخستین فیلم ساخته شده درباره زندگی ایشان است، بخش پایانی این آیین بزرگداشت بود.
این مراسم به همت گروه فرهنگی چهارسوی مشهد و با همکاری دفتر فرهنگی مفاخر خراسان، معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی خراسان رضوی و موسسه الحیات و با حضور شمار قابل توجهی از اساتید حوزه و دانشگاه و شخصیت های فرهنگی خراسان برگزار شد.
علامه محمدرضا حکیمی دانشمند جامع، عالم و متفکر برجسته، اندیشه ورز نوآور و اسلام شناس عدالتخواه مرحوم حکیمی در ۱۴ فروردین ۱۳۱۴ در مشهد متولد شد. در سال ۱۳۲۰ تحصیلاتش را آغاز و در سال ۱۳۲۶ وارد حوزه علمیه خراسان شد و تا ۲۰ سال از عمر خود را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند.
الحیاة، خورشید مغرب، شیخ آقا بزرگ تهرانی، دانش مسلمین، بیدارگران اقالیم قبله، هویت صنفی روحانی، مکتب تفکیک، آنجا که خورشید میوزد، اجتهاد و تقلید در فلسفه، ادبیات و تعهّد در اسلام، الهیّات الهی و الهیّات بشری (مَدْخَل)، الهیّات الهی و الهیّات بشری (نظرها) و امام در عینیت جامعه از جمله آثار علامه حکیمی است.
این فقیه پاسدار مکتب تشیع در پی همهگیری ویروس کرونا مدتی بیمار شد تا اینکه چند روزی بنا بر تشخیص پزشکان پس از تزریق دُز دوم واکسن کرونا در بیمارستان بستری و روز دهم ۱۰ تیر ماه امسال از بیمارستان مرخص شد.
علامه محمدرضا حکیمی با شدت گرفتن بیماری بار دیگر به بیمارستان منتقل و در بخش مراقبتهای ویژه تحت درمان قرار گرفت اما رنج بیماری همراه با کهولت سن موجب رحلت این حکیم فرزانه ۸۶ ساله در نیمه شب ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ شد.
نظر شما