دکتر سعید حقیقی رییس اداره دارو و تجهیزات بنیاد شهید اصفهان بود و ۱۵ سال به جانبازان و خانوادههای آنها در عرصه سلامت خدمترسانی کرد. وی از تیرماه سال ۱۳۹۸همکاری خود را با دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در اورژانس بیمارستانهای گلدیس شاهینشهر و ۹دی منظریه خمینیشهر به عنوان پزشک متخصص طب اورژانس آغاز کرد.
پوپک حقانیفر همسر این شهید مدافع سلامت در خصوص نحوه ابتلای دکتر حقیقی به ویروس کرونا به خبرنگار ایرنا گفت: قبل از اینکه حال سعید وخیم شود به من گفت «یک دختر ۱۱ ساله که به ویروس کرونا مبتلا و حالش بسیار وخیم بود را به بیمارستان آوردند، به شدت ریه های وی درگیر شده بود و پس از اقدامات درمانی و لوله گذاری به کما رفت.» احتمالا ویروس از این کودک به همسرم سرایت کرده است.
وی افزود: زمانی که تازه کرونا شیوع یافته بود، پزشکان کمتر تمایل داشتند به سر کار بروند. به همین دلیل نوبت های کاری پزشکان حاضر در بیمارستان ها افزایش یافت. زمانی که سعید به کرونا مبتلا شد، به دلیل کمبود پزشک، ناگزیر بود با رعایت نکات بهداشتی بر سر کار برود. فردای ظهر آن روز پس از اتمام نوبت کاری اش به خانه آمد و گفت حالم خوب نیست و علائمی همچون سردرد شدید، ضعف و سرفه در وی بروز کرد و به ما گفت «به من نزدیک نشوید». شب حال وی وخیم شد. با برادرم که پزشک است تماس گرفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم. او به خانه آمد و به سعید آمپول تزریق کرد. فردای آن روز به بیمارستان مراجعه کرد و در آنجا بستری شد و به دلیل عوارض ناشی از ویروس کرونا به کما رفت و پس از ۶ روز در بیمارستان به شهادت رسید.
کار کردن در شرایط سخت و طاقتفرسا
بغض راه گلوی پوپک را میبندد و با صدای گرفته میگوید روحیه ام داغون است، نمی توانم صحبت کنم. دلداری اش میدهم تا کمی آرام شود. بعد از ترکیدن بغضش می گوید: سعید تمام وقت درگیر کار بود. به من میگفت « کار کردن در این شرایط به قدری سخت و طاقت فرساست که اگر کسی با دوربین، فیلم ما را بگیرد متوجه می شود که ما مدام در حال دویدن هستیم تا به سرعت به بیماران رسیدگی کنیم؛ حتی یک دقیقه هم وقت استراحت نداریم.»
همسر شهید حقیقی بیان کرد: سعید همت بالایی داشت و پس از ۲۰ سال زمانی که پسرم اول یا دوم دبستان بود، تصمیم گرفت در آزمون تخصصی طب اورژانس شرکت کند. همسرم در مطب بود که با او تماس گرفتم و بهترین خبر عمرم را که قبولی اش در رشته مورد علاقه اش آن هم در اصفهان بود را به وی دادم. دیدن نتیجه قبولی سعید برای من لذت بخش تر از شنیدن خبر قبولی خودم در دانشگاه بود. چراکه او دو سال تلاش کرد تا در رشته طب اورژانس قبول شود. سعید عاشق رشته طب اورژانس بود و می گفت اگر باز هم بخواهم تخصص بگیرم، همین رشته را انتخاب میکنم.
لبخندی فراموش نشدنی
همسر این شهید مدافع سلامت گفت: سعید، انسانی فداکار، صبور، مسئولیت پذیر و پدر، همسر و پزشک مهربان و خوش برخوردی بود. افرادی که سعید را دیده اند، می گویند لبخند دکتر را فراموش نمیکنیم.
پوپک با بیان اینکه سعید جزو انسانهای نادر بود، اضافه کرد: هر کس خواسته ای از سعید داشت، اجابت می کرد و به پدر و مادرش بسیار احترام می گذاشت.
وی ادامه داد: مادر همسرم از بیماری آرتریت مفاصل رنج می برد. به همین دلیل سعید روزی دوبار برای جویا شدن احوالش با او تماس می گرفت و مدام به دیدن خانواده اش می رفت. مادرش همیشه میگوید «فرزند اولم، پسرم، دوست و دکترم را از دست دادم.»
نحوه آشنایی و ازدواج
همسر شهید حقیقی گفت: ازدواج ما سنتی بود. ما با عمه سعید همسایه بودیم. او مرا به خانواده همسرم معرفی کرد و در سال ۱۳۷۷ ازدواج کردیم. من دانشجوی ارشد رشته اقتصاد بودم و تعهد دبیری داشتم. طرح معلمی خود را چادگان اصفهان سپری کردم. همسرم مرا بسیار تشویق می کرد؛ اوایل طرح من، اواخر طرح سعید در خوانسار بود. پس از آن در اصفهان مطب خصوصی تاسیس کرد و در درمانگاه و بیمارستان نیز مشغول به کار شد.
گریه سعید برای مادر همسرش
پوپک می گوید: مادرم سرطان داشت. به همین دلیل ریه اش آب آورده بود و نفس کشیدن برایش سخت شده بود. او را به بیمارستان بردیم. گفتند سعید آب ریه مادرم را بکشد. او هم شروع کرد به کشیدن آب ریه، با اینکه کار دردآوری بود، مادرم سعی می کرد، خوددار باشد تا دامادش راحت کار را انجام دهد. سعید هم می دانست مادرم چه دردی را تحمل می کند و هر دو آرام میگریستند. من هم که در اتاق بودم با دیدن این صحنه گریه میکردم.
همسر این شهید مدافع سلامت بیان کرد: مدرسه ای که در آن درس می دهم، در خیابانی است که همسرم ۱۰ سال در آنجا مطب داشت. وقتی سعید به شهادت رسید و همکارانم برای عرض تسلیت جلوی در مدرسه بنر زدند، یک خانم که نمی دانست من همسر دکتر هستم به مدرسه آمد و گفت: زمانی که خبر شهادت دکتر را شنیدم، بسیار گریستم. ما وضع مالی خوبی نداریم و هر وقت به مطب وی می رفتیم، هزینه درمان را از ما دریافت نمیکرد.
وی خاطرنشان کرد: حاصل زندگی ما یک فرزند پسر به نام علیرضاست. ۱۵ ساله بود که پدرش را از دست داد و اکنون ۱۷ سال سن دارد.
ولادت و شهادت
دکتر سعید حقیقی در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۴۸ در اصفهان دیده به جهان گشود و در پنجم اردیبهشت سال ۱۳۹۹ در روز تولدش بر اثر عوارض ناشی از بیماری کووید ۱۹ به فیض شهادت نائل شد. پیکر مطهر وی در قطعه شهدای مدافع حرم گلستان شهدا به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
نظر شما