در همین ارتباط ویکتور اوربان نخست وزیر مجارستان ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۱ در یک موضع گیری آشکار ضمن تکرار مخالفت کشورش با تحریم های اتحادیه اروپا علیه روسیه، آن را عاملی برای شکست اقتصاد قاره و آغاز جرقه آتش جنگ در اتحادیه ارزیابی کرد.
وی که در جمع نظامیان این کشور سخن میگفت، تاکید کرد، ما نمیتوانیم مثل شترمرغ سرمان را در شنها دفن کنیم. باید با واقعیت روبرو شویم. اگر روند به همین منوال ادامه پیدا کند، تحریمها، اروپا را فلج خواهد کرد و اقتصاد این قاره را به زانو در خواهد آورد.
اوربان با اعلام اینکه کشورهای اروپایی نباید در مسائل دفاعی تنها به امریکا تکیه کنند، تاکید کرد: در ماههای گذشته تحریمهای اروپا علیه روسیه موجب بالا رفتن قیمت سوخت و تورم در اکثر کشورهای اروپایی شده است.
بعد از حمله نظامی روسیه به اوکراین، روسیه هدف تحریمهای گسترده دول غربی و همپیمانان آن قرار گرفت که باعث مختل شدن صادرات نفت و گاز روسیه به اروپا و حتی جهان شده است، تا جایی که آمریکا به طور کامل واردات نفت و گاز روسیه را ممنوع کرده است.
سوئد ۹۹ درصد، مصر ۶۹ درصد، ژاپن ۵۱ درصد، ترکیه ۴۱ درصد و دیگر کشورها نیز هر یک به میزان مشخصی واردات نفت و گاز از روسیه را کاهش دادند.
با این وجود، اوربان در ۱۶ شهریور نیز گفته بود: در حال حاضر ۱۱ هزار تحریم علیه روسیه وجود دارد، اما تلاشها برای تضعیف روسها موفقیت آمیز نبوده است. برعکس، تورم شدید و کمبود انرژی ناشی از تحریمها میتواند اروپا را به زانو درآورد، چون خود قاره زندگی خود را گرانتر و وضعیت صنعت خود را نیز پیچیدهتر کرد.
وی در ۱۴ مهر نیز در شبکه های اجتماعی تاکید کرد: "تحریم ها امیدهایی را که در رابطه با آنها بوده تحقق نبخشیده است ...، از اروپا به دلیل تحریم های ضد روسیه خون می چکد در حالی که روسیه در این بین پول خوبی به دست می آورد. واضح است که سیاست تحریمی اشتباه بروکسل باید تغییر کند! "
اظهارات این رهبر اروپایی حکایت از نوعی پشیمانی در تصمیم نسنجیده و فوری قبلی برخی از رهبران اتحادیه اروپا دارد که پیشتر تحت فشار آمریکا علیه روسیه اتخاذ کرده بودند و حتی برخی معتقدند که آنها از مدت ها قبل خود را برای چنین سناریویی آماده کرده بودند. چون طبق اعلام اتحادیه اروپا، قرار است تا پایان سال، واردات گاز از روسیه تا دو سوم کاهش یابد.
اما از آنجایی که اروپا حداقل در کوتاه مدت، وابستگی زیادی به گاز روسیه دارد، با سناریو قطعی گاز روسیه، دچار افزایش چشمگیر حامل های انرژی میشود و طبیعتا تورم نیز در سطح قاره بالاتر خواهد رفت تا جایی که طبق آخرین برآورد روزنامه آمریکایی "وال استریت ژورنال"، میانگین تورم اتحادیه اروپا به تدریج به ۸ درصد نیز رسیده است.
به همین دلیل هم بود که اتحادیه اروپا به فکر چاره برای جایگزینی گاز روسیه افتاد و در میان مدت و بلند مدت راه های زیادی از جمله استفاده از انرژی هسته ای، انرژی های تجدید پذیر، انرژی برق آبی، ذغال سنگ، بیوگاز و متان و ... را در دستور کار قرار داد و در کوتاه مدت به دنبال افزایش واردات گاز از کشورهای آفریقایی، آمریکا، نروژ، قطر، الجزایر، جمهوری آذربایجان و امارت متحده عربی است و حتی قراردادهایی را با قطر و امارات در این خصوص منعقد کرد، اما به خوبی می داند که این راه چاره نیست.
به گمان آنها شاید مهمترین راهکار در کوتاه مدت استفاده از گاز مایع LNG آمریکا و قطر است که این نوع منبع انرژی، نیاز به خط لوله ندارد و با کشتی از مبدا قطر و آمریکا به سوی اروپا منتقل میشود، غافل از اینکه این اقدام به دلیل صرف وقت برای جا به جایی این انرژی بسیار زمانبر است و با توجه به شروع فصل سرما سودی به حال شهروندان و به ویژه صنایع اروپایی نخواهد داشت.
مهمتر از همه اینکه ۹۰ درصد صنایع کشورهای اروپایی با سیستم گاز "سی ان جی" روسیه که بی وقفه از طریق لوله گاز در دسترس آنها بود، مطابقت دارد و تطبیق این سیستم ها با ال ان جی نیز مستلزم صرف زمان و هزینه است.
"تام فاندندریشه -Tom Vandendriessche" عضو پارلمان اروپا در توصیف وضعیت فلاکت بار در بلژیک میگوید: "میانگین هزینه انرژی در خانوادههای این کشور اکنون ۹ هزار یورو رسیده است، تورم بیسابقه، پسانداز و قدرت خرید مردم را نابود میکند. چنانکه کنفدراسیون اتحادیه کارگران گزارش کرده است، هزینه سالانه گرمایش و برق اکنون در بیشتر کشورهای اروپایی از مزد ماهانه کارگران کمدرآمد بیشتر است. ولی این تنها نوک کوه یخ است، پیآمدهای بحران انرژی بسیار شدیدتر از اینهاست. تولید در همه جا متوقف شده است، بیکاری در حال افزایش است، صنعت در حال ترک اروپاست و احتمالاً هرگز به اروپا باز نمیگردد. "
به اعتقاد کارشناسان، صنعت فولاد اروپا که ستون فقرات تولید صنعتی اکثر کالاها در این قاره است، مورد تهدید بحران انرژی قرار گرفته است. چون بهای بالای انرژی به ویژه صنعت را گران و غیرقابل رقابت کرده است و کارخانهها اعلام تعطیلی یا نیمه تعطیلی کرده اند. نوسانات شدید بهای انرژی و مشکلات مداوم در زنجیره عرضه خبر از آغاز دوران صنعتزدایی اروپا میدهد.
طبق بررسی ها دیگر صنایع وابسته به انرژی در اروپا مانند صنایع شیمی، اتومبیل، سیمان، کاشی و سرامیک و بسیاری صنایع دیگر، با قیمتِ سرسامآور گاز طبیعی مواجه اند. در چنین شرایط دشوار و نومید کنندهای صنایع اروپایی مجدانه در حال جست و جوی محل دیگری برای جابهجایی تولیدشان هستند و با این رویکرد، آنها در درجه نخست به کشورهایی جذب میشوند که وابستگی به واردات انرژی نداشته باشند، از ثبات بیشتری در بهای انرژی برخوردار بوده و حمایت دولتی قدرتمندی داشته باشند.
اکنون برخی تحلیلگران معتقدند در این بین آمریکا برای فریب صنایع اروپایی و به تبَع آن تضعیف بیشتر اتحادیه اروپا به تازگی با شدت بیشتری به جذب صنایع اروپا به خاک خود فعال شده است. چون دولت جدید آمریکا به خوبی می داند که تنها با شعار نمیتوان به افزایش درآمد مالیاتی در نظام بودجه آمریکا رسید، درآمد جامعه بحرانزده با کمبود بودجه چندین میلیارد دلاری را افزایش داد، بلکه با جذب این صنایع رو به ورشکستگی اروپایی باید هزاران شغل جدید در آمریکا ایجاد کرد تا بتوان به حل تنشهای اجتماعی در داخل آمریکا پرداخت.
بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، احمد الحوشی، مدیر اجرایی شرکت شیمیایی OCI NV مستقر در آمستردام هلند اعلام کرد برای «توسعه کارخانه» در ماه سپتامبر در تگزاس به تولید آمونیاک میپردازد.
شرکت جواهرسازی دانمارکی، پاندورا و شرکت آلمانی فولکس واگن نیز اعلام کردند به «توسعه» در آمریکا میپردازند، همزمان شرکت تِسلا برنامههای تولید باطری در آلمان را متوقف کرده و آنرا با استفاده از قانون کاهش تورم که بایدن در ماه اوت امضاء کرد، در خاک آمریکا گسترش میدهد. بسیاری از شرکتهای صنعتی اروپایی نیز از کشورهای مختلف اتحادیه اروپا قصد مشابهی دارند.
البته بر خلاف ادعا و اقدام قبلی دولتمردان آمریکا برای تخریب اروپا و روسیه، آنها به تازگی اعلام کردند که تولیدکنندگان نفت شِل این کشور قادر به نجات اروپا در سالهای پیش رو نیستند و آمریکا با همان کابوسی رو بهرو است که اروپا و اقتصاد آن رو به رو هستند.
چنانکه روزنامه بلومبرگ گزارش میدهد، فروپاشی اقتصادی و انرژی اتحادیه اروپایی به روشنی ادامهدار خواهد بود و مشکل زدایی اتحادیه اروپایی هرچه بیشتر عیان خواهد شد.
گویا انگلیس نیز از پیش از نقشه پنهانی آمریکا برای اضمحلال اتحادیه اروپایی مطلع بود و با طرح برگزیت از اتحادیه جدا شد، تا جایی که برخی دیگر از کشورهای اتحادیه نیز به فکر دنبال کردن همان راه هستند تا خود را از گزند دستورات آشکار آمریکایی-اروپایی مقاماتی مانند اورسولا فون در لایِن، ژوزف بورِل، و چارلز میشل که تنها به منافع شخصی خود و هژمونی آمریکا میاندیشند و از منافع اروپا غافل اند، مصون بمانند.
بنابراین، امروزه کسی به ویژه در اروپا به سرشت دستساز بحران اقتصادی آن تردید نمیکند. در نتیجه، جنگ تعصبآمیز و افراطی علیه مسکو که از سوی بوروکراتهای اتحادیه اروپایی، متحدین نزدیک آمریکا و تحت هدایت واشنگتن به راه افتاده است به بینوایی جمعی، خودکشی اقتصادی و تخریب اروپا منجر خواهد شد.
در این میان برخی کارشناسان معتقدند این نقشه ای که برای اروپا کشیده شده گریبانگیر آمریکا نیز خواهد شد.
وال استریت ژورنال در این زمینه نوشت، پیآمدهای تحریکات واشنگتن و ایجاد ممانعت در انتقال انرژی روسیه به بازار اروپا، آمریکا را نیز میتواند با بحران گاز روبهرو کند. چون سطح ذخایر گازی (آمریکا) از حد معمول پایینتر است و زمستان میتواند شاهد افزایش بهای گاز باشد. بنا بر این، ادعای پرحرارت دوستی با اروپا تا سرمای زمستان بیشتر دوام نخواهد داشت.
از طرف دیگر تصمیم جدیدی که "اوپک پلاس" برای کاهش دو میلیون بشکه تولید مشترک خود در دو ماه آینده گرفته است، خود آمریکا را با بحران انرژی رو به رو خواهد کرد، به همین دلیل هم بود که آمریکا تصمیم گرفت برای برون رفت از بحران احتمالی تحریم های علیه ونزوئلا و شاید هم ایران را کاهش دهد تا بتواند با این اقدام منجر به ورود روزانه دو تا سه میلیون بشکه نفت اضافی به بازار جهانی وارد شود.
در هر حال چشم انداز بدی در انتظار دولت آمریکا به ویژه در آستانه انتخابات ۸ نوامبر در مجلس سنا این کشور است و چشم انداز بدتر و طولانی تر در انتظار صنایع و در واقع ملل اروپایی است که در دام آمریکا و در این بازی اختلاف بیانداز و حکومت کن بین روسیه و اروپا قرار گرفته اند.
نظر شما