جایگاه فرهاد در پل تنگه چزابه و دنیای دیگر

تهران- ایرنا- هشت نفر از فارغ‌التحصیلان رشته مهندسی عمران (سازه) دانشگاه صنعتی شریف در دوران دفاع مقدس راهی جبهه شدند و طراحی پل تنگه چزابه را در عملیات «فتح‌المبین» بر عهده گرفتند. این پل، بعدها به احترام طراحانش به نام «دانشجویان دانشگاه شریف» مزین شد.

چزابه در ۱۷ کیلومتری شمالغرب شهر بستان، درست چسبیده به نوار مرزی ایران و عراق واقع شده است. این بخش از دشت آزادگان در بین مردم به ویژه رزمندگانی که جنگ را در آنجا تجربه کرده اند، به تنگه چزابه شهرت دارد. چزابه از یک سو به رمل و از سوی دیگر به هورالهویزه متصل است که همین مسئله باعث شده تا به آنجا تنگ چزابه یا تنگه چزابه گفته شود. عرض این ناحیه از ۲ تا ۴ کیلومتر متغیر است و در مسیر فکه–بستان قرار دارد. ارتش عراق در هجوم اولیه اش به خاک ایران، چزابه را به عنوان یکی از پنج معبر اصلی ورود به خوزستان انتخاب کرد. دلیل این انتخاب هم امکان دستیابی به شهرهای بستان و سوسنگرد بود.

جایگاه فرهاد در پل تنگه چزابه و دنیای دیگر

فرهاد خادم یکی از مهندسان دانشگاه صنعتی شریف، زمانی که در عملیات فتح المبین به همراه هفت نفر از هم دانشگاهیانش مشغول ساخت پل برای رزمندگان بودند، اول اسفند ۱۳۶۰ در تنگه چزابه مورد اصابت ترکش عراقی‌ها قرار گرفت و به فیض شهادت نائل شد.

وی اول خرداد ۱۳۳۶ در یک خانواده زرتشتی در تهران به دنیا آمد. مادرش تاج گوهر خداداد کوچکی و پدرش کیخسرو نام داشت. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در مدرسه‌های جهان دانش و خوارزمی سپری کرد و سال ۱۳۵۴ وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و فعالیت اجتماعی خود را از انجمن دانشجویان زرتشتی آغاز و با کمک دوستانش، مددکاری این انجمن را احیا کرد. آن‌ها به شهرستان‌های محروم می‌رفتند و خدمات مختلفی از کمک‌های پزشکی تا ساخت ساختمان به افراد نیازمند ارائه می‌کردند. وی از هیچ تلاشی در این امر فروگذار نبود. فارغ‌التحصیلی فرهاد مصادف با آغاز جنگ تحمیلی بود؛ با اینکه وی امکان مهاجرت به آمریکا را داشت اما ترجیح داد به جبهه برود.

پیکر شهید خادم پس از انتقال به تهران، در آرامگاه زرتشتیان تهران (قصر فیروزه) به خاک سپرده شد. توران شهریاری شعری برایش سرود که بخشی از آن روی سنگ مزارش حک شده‌ است.

فرهاد، یک مددکار واقعی بود

مادر این شهید والا مقام گفت: فرهاد، راست، درست و با ایمان بود، به آنچه می‌گفت با خرد فکر می‌کرد. او پیرو راستین اشوزرتشت بود و از ایام نوجوانی به دین خود اهمیت زیادی می‌داد و اجازه نمی‌داد در خانه مسائلی مانند قهر یا غیبت وجود داشته باشد. فرهاد به همنوعان خود بسیار اهمیت می‌داد و همیشه دوست داشت به مردم خدمت کند. یک بار من توت‌فرنگی نوبرانه –که قیمت زیادی داشت- خریدم اما فرهاد از آن نخورد و گفت چیزی را بخورید که همه مردم بتوانند، بخورند. همان زمان فهمیدم که فرهاد، یک مددکار واقعی است. حتی لحظه‌ای بیکار نمی‌ماند و تمام‌مدت، پای کار مردم بود. همین روحیه خدمت او را در مسیر آرمان‌هایش قرار داد.

جایگاه فرهاد در پل تنگه چزابه و دنیای دیگر

مخالفت برای اعزام به جبهه

تاج گوهر خدا کوچکی که سال‌هاست به عنوان آموزگار، مددکار و یکی از اعضای جامعه زرتشتیان به فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی مشغول است، گفت: من با فرهاد برای اینکه سربازی نرود بگو مگو داشتیم هیچ دلم نمی‌خواست که درآن موقعیت خطرناک به جبهه برود.

فرهاد به دلیل ضعیف بودن چشم هایش می توانست معاف از سربازی یا رزم شود

وی ادامه داد: چشم‌های فرهاد ضعیف بود. برای همین می‌توانستیم کاری کنیم که به سربازی نرود یا معاف از رزم شود اما خود فرهاد نمی‌خواست؛ حتی چند باری پای دین را وسط کشیدم و به او گفتم دشمن مسلمان و زرتشتی نمی‌شناسد. راضی نبودم برود اما به رفتنش دل سپردم. قرار شد خودم او را به پادگان قصر فیروزهببرم. مادربزرگ‌هایش او را بوسیدند، برایش اسپند دود کردیم و پروانه وار دورش ‌گشتیم. او را از زیر کتاب آسمانی اوستا رد کردم و پشت سرش آب ریختم.

پذیرش در دانشگاه های خارج از کشور/ پیوستن فرهاد به روان پاک‌ها

وی با بیان اینکه فرهاد دوره آموزشی را در لشکر ۷۷ خراسان گذراند که آن زمان در دزفول مستقر بود، گفت: دلم را به نامه‌هایی که از چند ایالت آمریکا و آلمان برای پذیرش وی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری فرستاده بودند، خوش کرده بودم اما این موضوع هم باعث نشد فرهاد از خواسته اش منصرف شود.

خداکوچکی خاطرنشان کرد: وقتی پسرم در جبهه بود به من خبر دادند که در آن‌جا نیز خوش درخشیده و حتی توانسته فرمانده ادوات بشود. فرهاد به همراه دیگر دانشجویان دانشگاه شریف مسئول احداث پل تنگه چزابه بودند. برای آنکه من نگران نشوم، می‌گفت ما مهندسان را خط مقدم نمی‌برند. اما یک بار که به مرخصی آمد، لباس و ساکش پر از خاک بود. پرسیدم چرا اینقدر خاکی هستی؟ دست روی میز کشید و انگشتش را که خاکی شده بود، به من نشان داد. او راست می‌گفت خاک جنگ همه جا نشسته بود.

مادر شهید خادم ادامه داد: گاهی خواب فرهاد را می‌بینم. او مرا در بسیاری از کارها راهنمایی می‌کند. ما زرتشتی‌ها معتقد هستیم که روان مردگان پس از ۳۰ سال پالایش می‌شود و به اهورا مزدا می‌پیوندد. افرادی همچون فرهاد را ما روان پاک می‌نامیم. این جایگاه در آیین زرتشت همانند جایگاه شهدا در اسلام است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha