اشکی عاشقانه و الگویی برای قاریان و مداحان

تهران- ایرنا- اول، سلامی به امام رئوف بدهید تا بگویم در کنار حرم امام هشتم چه خبر است که شاید تاکنون از آن بی‌خبر بوده باشید و یادی از مرحوم موید باعث شد تا گذری به محفل اشک عاشقان حسینی داشته باشیم.

خدا رحمت کند مرحوم سیدرضا موید؛ این شاعر آیینی را که هفته پیش چهلمین روز درگذشتش را پشت سر گذاشتیم. برخی معتقدند اتاق اشک یا محفل اشک یکی از یادگارهای آن مرحوم است. به هرحال حضور منظم و دلگرم کننده موید در این محفل باعث رونق بیشتر اتاق اشک شد؛ محفلی که سابقه آن به دهه شصت و دوران دفاع مقدس برمی گردد.

اما اتاق اشک چیست؟ این نکته را به عنوان مقدمه می گویم که عاشق، همیشه به دنبال بهانه است تا پای معشوق را به میان بکشد و از او دلبری کند. عاشقان حسینی هم اینگونه اند. یعنی کاری ندارند که الان ماه محرم است و عزادار حسینند یا ماه ربیع الاول است و سالروز میلاد پیامبر اکرم(ص). عاشق که باشی از شاهراه ولادت پیامبر هم «گریزی» می زنی و به کربلا می رسی. خواه میلاد امام زمان (عج) باشد خواه عید قربان و غدیر، عاشق یا مداح که باشی  یک راه میان بر از میان مناسبت ها پیدا می کنی و خود را به امام حسین (ع) می رسانی.

استناد این عاشقان هم روایات فراوانی است که شنیده اند. مثلا این روایت امام رضا (ع) به یکی از یارانش که «ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین». این روایت، در واقع همان میان بری است که عرض کردم. یعنی اگر خواستی در عزای پدر یا مادرت گریه کنی با یاد حسین اشک بریز که این اشک قیمت دارد و کسی هم نمی داند قیمتش چقدر است یا اگر بپرسی چرا در مراسمی که برای میلاد ائمه برپا می کنید و پر از شادی و سرور است، در پایان اشک می ریزید، می گویند نمک هر مراسمی ذکر مصیبت حسین است. با استدلال و منطق این عاشقان کاری ندارم. چون گفته اند در میانه عاشق و معشوق پای استدلالیون چوبین بود، پای چوبین سخت بی تمکین بود. 

الغرض؛ سخن از اتاق اشک بود؛ اتاقی در مسجدی کنار حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) که هر روز البته به جز جمعه ها پذیرای زائران رضوی است؛ زائر که چه عرض کنم؟ زائرانی که برنامه خود را به گونه ای تنظیم می کنند که دست کم در یک محفل حاضر شوند و اشکی بریزند و در عزای حسین گریه کنند. گریه که چه عرض کنم؟ گاهی ضجه می زنند و پیش از مداح به استقبال مصیبت می روند. مثلا همین هفته گذشته در میانه اغتشاشات و خرابکاری های ضد انقلاب که خون برخی از بسیجی ها و جان برکفان نیروی انتظامی به زمین ریخت، مسئول جلسه، میکروفون را به دست گرفت و قبل از این که مداح اول شروع به خواندن شعر کند، گریزی به مظلومیت شهدای مدافع امنیت به ویژه آرمان علی وردی زد و گفت: یه چیزایی از قدیم شنیده بودیم ولی وقتی خرابکارها در شهرک اکباتان بر سر این بسیجی و طلبه مدرسه آیت الله مجتهدی ریختند و او را دوره کردند، فهمیدیم؛ وقتی بلوک را بر سرش کوبیدند و او دستش را گذاشته بود روی سرش؛ طوری که انگشترش شکسته شد و مادرش می گفت غریب گیرش آوردند. شنیده بودیم امام حسین را غریب گیر آوردند و تا حالا نمی دانستیم یعنی چی اما حالا فهمیدیم!

به یاد شعر نریمان پناهی افتادم که «ریان بن شبیب! جدمونو غریب گیر آوردن، ریان بن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردن. تو شیب گودال سرازیر شد، حسین پیر شد...» شما هم اشک می ریزید؟ حق دارید. حالا تصور کنید کسی که در جوار حرم امام رضا (ع) باشد و با سوز و آه زائران رضوی این اشعار را بشنود و ناله کند، چه حالی دارد!

مسئول جلسه از خباثت دشمن در این دوره و زمانه گفت که چگونه برای ضعیف کردن اعتقادات و بی احترامی به روحانیت سرمایه گذاری می کنند و این را هم گفت که چگونه از طریق فضای مجازی، اغتشاش های خیابانی را از خارج کشور هدایت می کنند. 

این جانباز دفاع مقدس اشاره ای هم به جنگ تحمیلی کرد و گفت در جنگ هشت ساله ۳۷ کشور با ما جنگ کردند و ما یک موشک هم نداشتیم که جوابش را بدهیم ولی الان صدام و شمر کجا هستند. اینها از بین می روند ولی جوانان ما مثل بسیجی کرجی یا طلبه قم یا امام جماعت مسجد امیرالمومنین زاهدان به شهادت می رسند. بعد از جنگ گفتند باب شهادت بسته شد ولی امام خمینی (ره) فرمود که باب شهادت همچنان باز است. 

بگذریم. اگر بخواهید در محفل اشک شرکت کنید، بهترین مسیر از حرم امام رضا(ع) این است که از سمت باب الهادی رهسپار شوید تا بعد از یکی دو پیچ، چشمانتان به مسجد صدیقی ها روشن شود؛ مسجدی با صفا که اطراف آن با درخت و گلدان هایی تزیین شده و همین گلدان ها هنگام مراسم زینت بخش اتاق اشک می شود. زیباتر از این گلدان ها تصاویری از شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و شهدای امنیت است که دور تا دور مسجد چیده شده و نگاه به هر تصویری این جمله از مرحوم علامه حسن زاده آملی را به یاد انسان می اندازد که هر وقت در هر جا به عکس یک شهید می رسم، می گویم السلام علیک یا ولی الله و به عکس چند شهید که می رسم می گویم السلام علیک یا اولیاء الله. 

اشکی عاشقانه و الگویی برای قاریان و مداحان

این مراسم پس از نماز جماعت ظهر و عصر آغاز می شود ولی اگر می خواهید پشت درِ مسجد نمانید، طوری برنامه ریزی کنید که از موقع اذان در مسجد باشید. چون یک بار با همین مساله روبرو شدم. یعنی در زمان کرونا که شیوه نامه های بهداشتی رعایت می شد، و متولیان مسجد به شدت مواظب سلامت نمازگزاران و هیاتی ها بودند، پس از پرشدن ظرفیت مسجد، در را می بستند و کسی را راه نمی دادند. حالا که نه از کرونا خبری هست و نه از رعایت فاصله اجتماعی باز هم مسجد صف در صف، پر بود از عاشقانی که بعد از زیارت حرم ثامن الحجج(ع) راهی مسجد شده و پس از خواندن نماز جماعت، بر سر سفره اهل بیت نشسته و دل های تشنه خود را با اشعار و مرثیه های مداحان سیراب می کنند. ظرفیت این مسجد با یک حساب سر انگشتی حدود ۲۰۰ نفر است. البته غیر از طبقه بالا که مخصوص خواهران است. نکته دیگر این که زنان و کودکان پا به پای مردان در این مراسم حضور دارند و چه بسا بیشتر از آقایان. 

حالا بپرسید چه کسانی این هیات را به راه انداخته اند و سفره ای برای دلسوختگان حسینی پهن کرده اند. مسئول برنامه های روزانه این محفل که سابقه ای ۴۰ ساله دارد، یک نفر است که بقیه خدمتگزاران این مراسم با جان و دل برایش کار می کنند و همچون پروانه هایی به دور این شمع دلسوخته حسینی می چرخند. نامش یزدانخواه است و همه او را حاج محمود صدا می زنند. اهل مصاحبه نیست. باور کنید برای چند دقیقه مصاحبه یک ساعت صبر کردم تا سرش خلوت شود. یعنی وقتی پس از پایان محفل اشک خواستم چند دقیقه وقتش را بگیرم با خوشرویی گفت اجازه بده، این عزیزان را رد کنم و بعد تا شب در خدمت شما هستم. شاید همین اخلاقش باعث شده تا محفل اشک، ۴۰ سال اینگونه با شور و اشتیاق زائران و مجاوران امام رضا(ع) برپا باشد و یکی از این مجاوران مرحوم سید رضا موید بود که مداحان و هیاتی ها مشتاقانه به گردش حلقه زده و موید را بر سر ذوق بیاورند.

البته همان صبر یک ساعته من برای مصاحبه با این پیرغلام اهل بیت(ع) و مخلص بارگاه امام رضا(ع)، باعث شد تا عزمم را برای مصاحبه بیشتر جزم کنم ولی با آن همه برنامه و حاشیه های بعد از آن که برخی زائران به دنبال تبرکی بودند، باعث شد تا حوصله مصاحبه نداشته باشد که به نظرم در مجموع تمایلی به مصاحبه نداشت. البته تنوع تبرکی هایش هم جالب بود. مثلا به کودکان کتاب شعر می داد، به مداحان جلد دوم کتاب هیات ویژه مداحان را می داد و نقل و نبات و پوستر هم که برای سایر حاضران بود. آخر مجلس هم چای روضه خیلی می چسبد؛ هر چند که ممکن است به خاطر جمعیت زیاد به همه چایی نرسد.

او را همراهی و ضبطم را خاموش کردم و به چاق سلامتی پرداختم. یک یک خادمان این مجلس که آراسته به لباس خادمی امام رضا بودند، با اجازه حاج محمود به خانه رفتند. از حاج محمود درباره سابقه محفل اشک پرسیدم که گفت سابقه این برنامه به سال ۶۰ برمی گردد و زائران و مجاوران در اتاقی در بست شیخ بهایی که مربوط به فضای سبز بود، ضمن شنیدن حدیث و روایت به عزاداری می پرداختند. او گفت که کم کم این برنامه رونق گرفت و به دنبال اجرای طرح بازسازی اطراف حرم از ۱۰ سال پیش برنامه ها را در مسجد صدیقی ها برپا می کنیم. 

حاج محمود گفت که از شنبه تا سه شنبه هر مداح می تواند هر مصیبت و مدحی را بخواند ولی چهارشنبه ها را به امام رضا (ع) اختصاص داده ایم و پنجشنبه ها را به حضرت رقیه(س). البته ماه محرم هم که برنامه های خاص خود را دارد و کل ماه مبارک رمضان را به حضرت علی اصغر(ع) اختصاص می دهند. او گفت چه زوج های جوان و میانسالی که با نذر و نیاز در روضه های علی اصغر صاحب اولاد شده اند و چه مشکلات بزرگی با دستان کوچک این شش ماهه امام حسین (ع) باز شده است. 

پرسیدم که چگونه تمام سال به روضه خوانی می گذرد که گفت همیشه اینجوری نیست. چون ایام ولادت های ائمه، مدیحه سرایی و جشن برگزار می شود. البته چون در مسجد است شرکت کنندگان کف نمی زنند و حتی شیرینی و شکلات در ولادت ها پخش می شود ولی با این حال برخی از زائران و مجاوران اصرار می کنند که کمی هم روضه بخوانید و به همین دلیل در پایان مجلس، دل ها را روانه صحن و سرای سیدالشهدا می کنند. 

توفیق، یار شد تا در یک پنجشنبه با اهل و عیال در اتاق اشک حضور یابیم که از حضرت رقیه می خواندند و هر مداح در ابتدا با شعری دل های آماده را راهی خرابه های شام می کرد و با هنرمندی خود گریزهایی به خانه حضرت زهرا (س) یا صحرای کربلا می زد. حمید عسگری یکی از همان مداحان مجاور حرم بود که وقتی با صدای سوزناک و نفس گرم خود، مجلس را آماده می کرد، متوجه شدیم که از روی نوشته ای با خط بریل می خواند و دل های عاشقان را راهی خرابه شام می کند. 

دیگر مداحان هم دست کمی از این ستایشگر نداشتند و به قول معروف هر گلی یک بویی دارد و این مداحان هم که با هماهنگی آستان قدس رضوی در این محفل اشک به مرثیه سرایی و مداحی می پردازند، گاهی گریزی هم به حرم امام رضا (ع) می زنند تا دل های زائران را بیش از پیش متوجه حضور در آستان آن حضرت کنند. البته در این مجلس که به نام دردانه امام حسین (ع) برقرار بود، کودکی با چادر مشکی از حال و روز رقیه گفت و آتشی دوباره بر دل های عاشقان می زد.

مدت برگزاری مراسم اتاق اشک تقریبا یک ساعت است و هر کسی به اندازه توفیق و ظرفیتش، بهره می جوید و می رود؛ البته نمی خواهم بگویم گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست. برخی نیز آنقدر عشق بازی می کنند که حواسشان به ساعت نیست و ناگهان متوجه می شوند که چه زود تمام شد. 

از حاج محمود درباره حضور مرحوم سید رضا موید این شاعر آیینی پرسیدم که چند عکس و فیلم نشانم داد و بعد یک حافظه جانبی به گوشی همراهش وصل کرد و فیلم ها و تصاویر بیشتری نشانم دادم. او همه کاره است. یعنی هم خودش عکس و فیلم از مجلس می گیرد و در فضای مجازی بارگذاری می کند، هم هماهنگی های لازم را برای زمان خواندن مداحان می کند، هم به کودکان دختر و پسر بسته ای شکلات و کتاب تقدیم می کند و هم به سوال کنندگان پاسخ می دهد.

به یاد دارم زمانی که فضای مجازی قطع نبود، گاهی نگاهی به مداحی های محفل اشک در اینستاگرام می کردم ولی چه خوب می شود که در کانال های داخلی همان مداحی ها را قرار دهند تا اگر خواستیم هوای محفل اشک کنیم و اشکی بریزیم، سری هم به این کانال بزنیم. 

مجلس به آخر رسید ولی دل های حسینی همچنان مواج است تا به ساحل هدایت برسند و چه الگوی زیبایی است این محفل اشک برای مداحان و حتی قاریان تا محفلی را به عنوان پایگاه دائمی در هر شهر و روستایی برپا کند؛ آن هم در مسجد که رهبر انقلاب تاکید دارند که مساجد تبدیل به پایگاه های قرآنی و تشویق نوجوانان و جوانان به قرآن شود و مداحان نیز همینگونه. به امید آن روز.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha