به گزارش خبرنگار تئاتر ایرنا؛ ۱۲ آذرماه برابر با سوم دسامبر در تقویم جهانی بهعنوان روز جهانی معلولان ثبت شده است. روزی که مهمترین هدف آن از یکسو آگاهیبخشی به جامعه نسبت به شناخت صحیح و درست جامعه معلولان و توجه به توانمندیهای آنها در حوزه فرهنگسازی اجتماعی است و از سویی دیگر، آشنایی جامعه معلولان با حقوق خود بهعنوان شهروندان عادی جامعه است.
آنچه که در نگرش آماری چه در کشورمان و چه دیگر جوامع جهان را شامل میشود، بازتابدهنده این نکته است که بین ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت جوامع را معلولان تشکیل میدهند.
یعنی چیزی قریب یک پنجم افراد جامعه هر کشور در شاخصه مفهومی جای میگیرند که باید به قطعیت گفت که چه شناخت عموم افراد جامعه از آنها و چه شناخت خود بدنه معلولان از حق و حقوقی شهروندیشان آنگونه که شایسته و بایسته است نتوانسته در نقطهای ایدهآل قرار گیرد. به همین سبب نامگذاری روزی در تقویم بهعنوان روز جهانی معلولان میتواند گامی مهم در راستای تقویت این فرهنگ و درست نگریستن به افرادی باشد که آنها نیز در کمترین تعریف و سادهترین نگرش جزوی از افراد همه جوامع بهشمار میروند.
یک قرن سابقه پشت تاریخ «پاراتئاتر» ایران
در کشورمان نیز، حوزه تئاتر معلولان که از آن با قید «پاراتئاتر» نیز یاد میشود؛ سابقهای قریب یک قرن داردحوزه هنر، محصولات و تولیدات هنرمندان این شاخه در کنار الویت آنها در بُعد سرگرمسازی و ارتقاء روحیه عمومی جامعه فصل مهمی دیگر از رسالتهای بنیادیاش بر مسئله فرهنگ سازی استوار است.
به همین سبب است که تمامی الگوهای اجتماعی (هنجارها و ناهنجاریها) بهعنوان یکی از اصلیترین دستمایههای تولیدات هنری توسط هنرمندان برای ارائه به عموم مخاطبان جامعه همواره مورد بهره قرار گرفته است.
در عرصه تئاتر نیز فصل مهمی از بازتاب جریانهای جاری در بطن زندگی اجتماعی به واسطه زبان صریح، روشن و نقادانه این هنرِ زنده، جریانساز و پویا؛ همواره اهمیت والایی در حوزه فرهنگسازی داشته است.
در کشورمان نیز، حوزه تئاتر معلولان که از آن با قید «پاراتئاتر» نیز یاد میشود؛ سابقهای قریب یک قرن دارد! هرچند این سابقه در قیاس با دیگر کشورهای منطقه و حتی قاره آسیا سابقهای بسیار عمیق و گسترده است؛ اما طی حرکت در بازههای زمانی متأخر کمتر میتوان آن جریان، شور و حرارت را در حوزه تولیدات تئاتری با محوریت جامعه معلولان رصد کرد.
بنیانگذار «پاراتئاتر»؛ باز هم جبار باغچهبان
معلولیت محدودیت نیست؛ بلکه تک تک این افراد نیز بهعنوان بخشی از شهروندان عمومی جامعه دارای قابلیتهایی هستند که گاه افراد عادی از انجام آن عاجزندبرای ریشهیابی سابقه پاراتئاتر در کشورمان با استناد به همان تقویمی که در ابتدای این گزارش ذکرش رفت باید به چیزی قریب به ۱۰۰ سال پیش بازگردیم و گام به مدرسهای بگذاریم که بنیانگذار و معلمش سهمی بسیار بالا در حوزه فرهنگسازی و توجه به مساله آموزش معلولان جامعه، خاصه با استناد به تولیدات و آثار هنری داشته و تا به امروز نیز نامی بسیار سترگ و قابل احترام در حوزه فعالیت و تولیدات هنری با اشاره مستقیم و غیرمستقیم جامعه معلولان، وامدار نام اوست. بزرگمردی معلم بهنام جبار باغچهبان!
سال ۱۳۰۵ خورشیدی زمانیکه جبار باغچهبان در مدرسه ابتدایی خود شاهد حضور سه دانشآموز ناشنوا و نابینا بود، تصمیم گرفت تا اولین مدرسه ویژه این افراد را تأسیس کند. ازآنجاکه خود در کنار کار معلمی دستی گرم بر حوزه هنر بهویژه نمایشنامهنویسی و تولید آثار تئاتر برای کودک و نوجوان داشت؛ زبان این هنر را در راستای تقویت داشتهها و توانمندیهای این افراد زبانی گیرا دانست
ازسوییدیگر با توجه به ارتباط مستقیم و بیواسطه هنر زنده، پویا و جریانساز تئاتر با جامعه، مهمترین فصلِ فرهنگسازی عمومی برای دیگر افراد جامعه در نحوه مواجهه و استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای جامعه معلولان را زبان شیوا، اثرگذار و جریانساز تئاتر میدانست.
توفیق جبار باغچهبان در حوزه تعلیم کودکان معلول؛ خاصه نابینایان و ناشنوایان و بازتاب و انتقال توانمندیهای آنها از یکسو و درنهایت نهادینه کردن این شعار که «معلولیت محدودیت نیست؛ بلکه تک تک این افراد نیز بهعنوان بخشی از شهروندان عمومی جامعه دارای قابلیتهایی هستند که گاه افراد عادی از انجام آن عاجزند»؛ درنهایت خود به جریانی بدل شد که شاید امروز نیز فصل مهمی از میزان توجه عمومی و مساله فرهنگسازی در حوزه نحوه ارتباط و بهرهمندی از ظرفیت معلولان را باید مدیون او دانست.
تأکید او بر استفاده کردن از زبان هنر برای بازتاب داشتهها و توانمندیهای معلولان بهجایی رسید که درنهایت در سال ۱۳۵۰ مجتبی یاسینی نمایش «خاله سوسکه» را به عنوان یکی از درخشانترین آثار تئاتر کودک و نوجوان با استفاده از جامعه معلولان تولید و به صحنه برد.
اثری که چه در حوزه ملی و چه در بخش بینالمللی توانست فصل مهمی از جریانسازیهای بینالمللی را در استفاده کردن از زبان تئاتر و بازتاب توانمندیهای افراد معلول با خود بههمراه داشته باشد.
از «خاله سوسکه» تا «رستم و سهراب»؛ رد درخشان تئاتر معلولان در عرصه ملی و بینالمللی
استمرار این جریان بعد از پیروزی انقلاب نیز تا حدودی ادامه داشت هر چند دهه نخستین سالهای انقلاب به روزهای حماسه هشت سال دفاع مقدس بازمیگشت و کمتر در حوزه تولیدات نمایشی و دیگر عرصه فعالیتهای فرهنگی و هنری شاهد حضور و توجه به جامعه معلولان کشور، متأثر از فضای عمومی جامعه بودیم؛ اما از ابتدای دهه 70 شاهد برگزاری جشنوارههای مختلف فرهنگی و هنری بهویژه در حوزه هنرهای نمایشی با محوریت معلولان بودیم.
از آن جمله میتوان به جشنواره تئاتر معلولان اشاره کرد که همیاری بهزیستی در برگزاری این جشنواره قابلتقدیر است؛ اما با توجه به عدم فراگیری بُعد تبلیغاتی و رسانهای این جشنواره از یکسو و ازسوییدیگر عدم توجه به مبحث اجرای عمومی آثار حاضر در این جشنواره؛ کمتر شاهد جریان سازی این رخداد جشنوارهای با محوریت تئاتر معلولان در کشور بودیم.
ازسوییدیگر هر زمانیکه فرصتی برای ارائه تولیدات نمایشی معلولان در سالنهای نمایشی فراهم شده، شاهد تأثیرگذاری و اثربخشی فراوان آنها بودیم که شاید درخشانترین آنها که در حافظه چند وقت اخیر تاریخی کشورمان بهخوبی خود را نشان میدهد به نمایش «رستم و سهراب» باز میگردد.
نمایش رستم و سهرابی که به کارگردانی میرکمال میرنصیری با بازی ۳۰ نفر از معلولان و مددجویان ساکن آسایشگاه کهریزک در تالار وحدت به صحنه رفت و سهم مهمی از تاریخ درخشان تئاتر معاصر کشورمان را در حوزه تولیدات تئاتری با محوریت معلولان و توجه به توانمندیهای آنها به عموم افراد جامعه به خود اختصاص داد
بهگونهای که طی دو، سه دوره اخیر جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان شاهد حضور حداقل یک کار با حضور کودکان معلول در حوزه تولیدات نمایشی در جشنوارهای با ابعاد بینالمللی بودیم که خروجی آن نیز در بُعد ملی و بینالمللی قابل قابل تحسین است.
نگاهی به جشنواره های تئاتر معلولین
برگزاری اولین جشنواره تئاتر معلولان به اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ باز میگردد. این جشنواره که با استقبال بسیار خوبی روبرو شد، به همت سازمان بهزیستی کشور با حضور ۲۵ گروه نمایشی داخلی و خارجی برگزار شد.
این جشنواره بین المللی در تیرماه ۱۳۸۴ با حضور ۳۳ گروه نمایشی داخلی و خارجی، در آذرماه ۱۳۸۶ با شرکت ۴۴ گروه نمایشی داخلی و خارجی و در دی ماه ۱۳۸۹ با حذف رویکرد بینالمللی به صورت سراسری با حضور ۱۵ گروه نمایش داخلی برگزار شد.
پس از برگزاری چهارمین دوره جشنواره تئاتر معلولان، به دلیل استقبال گروههای تئاتر، با تدبیر سازمان بهزیستی کشور نحوه راهیابی گروهها به جشنواره تغییر کرد و جشنواره به صورت منطقهای به شرح زیر برگزار شد:
الف: منطقه زاگرس: جشنواره منطقهای تئاتر زاگرس با حضور گروههای نمایشی استانهای ایلام، کردستان، همدان، لرستان و کرمانشاه در آذرماه ۱۳۹۱ در ایلام برگزار شد.
ب: منطقه کویر: جشنواره منطقهای تئاتر کویر با حضور گروههای نمایشی استانهای خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کرمان و یزد در دی ماه ۱۳۹۱ در چابهار برگزار شد.
ج: منطقه خزر: این جشنواره نیز با حضور گروههای تئاتری استانهای خراسان شمالی، گلستان، سمنان، مازندران و گیلان در بهمن ماه ۱۳۹۱ در بابلسر برگزار شد.
د: منطقه طلوع: جشنواره منطقهای تئاتر طلوع در فروردین ماه ۱۳۹۲ با حضور گروههای تئاتر استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان و قزوین در تبریز برگزار شد.
ه: منطقه آفتاب: این جشنواره در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ با حضور گروههای تئاتری استانهای مرکزی، قم، تهران، البرز، چهارمحال و بختیاری وکهگیلویه و بویراحمد در اصفهان برگزار شد.
ی: منطقه خلیج فارس: این جشنواره نیز با حضور گروههای تئاتری استانهای فارس، بوشهر، خوزستان و هرمزگان در اردیبشه ماه ۱۳۹۲ در شیراز برگزار گردید.
در نهایت فرایند حضور آثار برتر مناطق به برگزاری پنجمین جشنواره تئاتر معلولان کشور از ۲۱ تا ۲۵ دی ماه ۱۳۹۲ در تهران منتج شد که روند برگزاری این رخداد با اتکا به همین شیوه تا به امروز نیز ادامه داشته است.
در کنار جشنواره تئاتر معلولان، جشنوارههای دیگری نیز در حوزه تئاتر معلولان برگزار میشود که البته هیچکدام به شکل ثابت مستمر ادامه نداشته است و بیشتر به شکل مقطعی شاهد برگزاری آنها بودیم. از آن جمله می توان به جشنواره بینالمللی تئاتر معلولین امید آفرین، جشنواره ملی نمایشهای رادیویی معلولان، جشنواره تئاتر معلولان مهرآیین استان بوشهر، جشنواره تئاتر معلولان استان تهران و ... اشاره کرد.
لزوم بازنگری و توجه به آسیبهای مهم «پاراتئاتر»
بیشاز ۹۰ درصد از تماشاخانهها هیچگونه مسیر مناسبسازی شده برای ورود معلولان برای ورود به سالنهای نمایشی ندارنداما اگر با نگاهی عادلانه میان حوزه تولیدات و آثار تئاتری طی یکی دو دهه اخیر در کشورمان با محوریت حضور معلولان مداقهای داشته باشیم نمیتوانیم به پرونده و کارنامه درخشانی دست پیدا کنیم.
همین مهم با توجه به سابقه یک قرن اخیر در حوزه همدلی و همراهی عرصه هنرهای نمایشی با جامعه معلولان و دست گرم معلم بزرگی چون جبار باغچهبان باید به این مسئله با شوربختی اذعان کرد که حوزه تئاتر معلولان (پاراتئاتر) در کشورمان بسیار مهجور مانده درحالیکه توانمندی این عزیزان هر زمانیکه نگاه و توجهی به آنها شده اگر بیشتر از هنرمندان عادی نبوده کمتر از آنها نیز نخواهد بود
نکته دیگر فارغ از سالنهای دولتی که در حوزه معماری توجه خاصی به حضور معلولان در حوزه مناسبسازی راههای ورودی به سالنها برای ورود و خروج به تالارها وجود داشته، به تماشاخانههای خصوصی کشورمان بازمیگردد.
حتی در خود پایتخت نیز با قطعیت میتوان گفت که بیشاز ۹۰ درصد از تماشاخانهها هیچگونه مسیر مناسبسازی شده برای ورود معلولان برای ورود به سالنهای نمایشی ندارند. همواره شاهد بودیم اگر معلولی نشسته بر ویلچر، میل و تمنایی برای حضور در یکی از این تماشاخانهها را داشته باشد؛ مجبور است که با سختی و مشقت فراوان و کمک دیگران خود را به تالارهای نمایشی برساند که این مهم نیز فصلی دیگر از جریان توجه ویژه به جامعه معلولان را خاصه در بدنه هنر میطلبد.
افرادی که بیهیچ تردیدی بهعنوان بخشی از اعضای این جامعه حق و سهمی برابر با دیگر افراد داشته، دارند و خواهند داشت.
نظر شما