سالروز آزادسازی مناطق اشغال شده به دست گروه تروریستی داعش در عراق در حالی سپری شد که فضای مردمی این کشور در حال آمادگی برای مراسم سومین سالروز شهادت فرماندهان شهید حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس (۳ هفته دیگر) است.
تصاویر فرماندهان پیروزی علیه تروریسم بیش از آنکه بر در و دیوار کوی و برزن عراقی ها نصب شده باشد در دل های آنها حک شده است؛ هرچند برخی طرف های معدود در داخل و عمدتا در خارج از عراق تلاش می کنند تا به دستاوردهای فرماندهان جنگ علیه تروریسم، صرفا از دید ملی و داخلی بنگرند یا آن موفقیت ها را مصادره کنند.
اما واقعیت این است که در افکار عمومی، این دو چهره شهید، نه فقط ایرانی یا تنها عراقی، بلکه فراتر از این نگاه ها، چهره ها و قهرمانان واقعی جهانی تلقی می شوند و تنها این دو شهید بزرگوار نیستند که قد و قامتشان به بلندای کرامت انسانی است و در قواره یک کشور نمی گنجند.
چهره ها و تصاویر مردانی که از کیان بشریت در همه جای جهان دفاع کردند و بر سر آن جان باختند، زیاد، اما مجال کم است بنابراین فقط چند تصویر نقش بسته در خاطره عراقی ها را با هم مرور می کنیم.
تصویر اول از «وحید نومی گلزار» است؛ یک جهان وطنی واقعی؛ نه از جنس التقاطی و یا شعاری بلکه از نوع ناب. به او گفته بودند نرود عراق؛ گفته بود: در عراق، مردم، انسانیت و اسلام را با هم ذبح میکنند، اگر من و ما نرویم هر کس بهانهای دارد که نرود.
ایرانی بود؛ فرزند تبریز زیبای وطن و در خاک عراق، میهمان؛ اما برای اینکه رسم احترام به میزبان را هم شایسته رعایت کرده باشد بر بازویش روی لباس نظامی، همیشه پرچم عراق دیده می شد. نظامی نبود، شیمی صنعتی خوانده بود و در عین حال، یک تک تیرانداز ماهر.
در منطقه «الحراریات» شهر «بیجی» در شمال «سامراء» دو روز مانده تا عاشورا، همرزمانش گفتند بیایید تا شروع عملیات به زیارت امام حسین (ع) برویم و برگردیم، او قبول نکرد و گفت امروز کربلا همین جاست و من جای دیگری نمی روم.
صبح روز عاشورا (۲ آبان ۱۳۹۴) وحید تک تیرانداز، مسئولیت حراست از یک معبر را بر عهده داشت.
پشت بام یک ساختمان متروکه مستقر می شود و از گروه ۲۰ نفره داعش که از آن نقطه قصد نفوذ داشتند، ۱۲ نفر را می کشد. کم کم داعشی ها خودشان را به وحید می رسانند؛ نارنجکی، پرتاب و او را از ناحیه دست زخمی می کنند. وقتی وحید می خواهد تغییر موضع بدهد، او را به رگبار می بندند.
بعد از شهادت وحید، داعشی ها حملات را بیشتر کردند چون می خواستند به پیکر وحید دست یابند و شوهای تبلیغاتی که برای همه آشناست، راه بیندازند. همرزمانش اما سر می رسند و تلاش می کنند که پیکر به دست داعشی ها نیفتند. کمتر کسی باور می کند که یاران او در این درگیری برای نیفتادن پیکر وحید به دست داعشی ها، منطقه وسیعی از بیجی را از دست داعشی ها پاکسازی می کنند. پیکر وحید هم به کمک می آید تا باعث یک پیروزی دیگر شود.
تصاویر دوم (ویدیو) مربوط به شهید «حمید تقوی» است و در بین عراقی ها به «ابومریم» معروف بود. دقایقی پیش از شهادتش در منطقه «سید غریب» نزدیک «بلد» در جنوب استان صلاح الدین عراق را در ویدیو ببینیم بدون شرح بیشتر.
تصویر بعدی را «ابومصطفی الامامی» از پیشکسوتان نبرد علیه تروریسم و از یاران شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس، در بیان خاطره ای از روزهای سخت تابستان میلادی ۲۰۱۴ (۱۳۹۳ شمسی) در قالب واژه ها و احساساتش ترسیم می کند.
می گوید: وقتی در ارتفاعات «سلیمان بیک» مشرف بر «آمرلی» بودیم هنوز امکانات و تجهیزاتی نداشتیم. مثلا دوربین نداشتیم. این ارتفاعات، مقر عملیات آزادسازی آمرلی بود. یک دوربین خاص آوردند که قبل از عملیات آزادسازی آمرلی از آن استفاده می کردیم. در حال نگاه از پشت دوربین به مختصات آمرلی و برنامه ریزی برای آزادسازی آن بودیم که حاج قاسم دوربین را از ما گرفت و گفت بگذارید من هم نگاهی بکنم.
گریه امانش نمی دهد و می گوید؛ حاج قاسم به من گفت: من آمرلی نمی بینم، بلکه کربلای امام حسین (ع) را می بینم که در محاصره است.
شکست حصر آمرلی، از جمله عملیاتی بود که سردار شهید قاسم سلیمانی شخصا حضور داشت و آن را فرماندهی کرد. محاصره کامل این شهر سرانجام با عملیات سراسری گروه های مقاومت عراقی و با هدایت مستشاران ایرانی و نیز حمایت هوایی ایران در روز ۳۱ اوت ۲۰۱۴ مصادف با ۹ شهریور ۱۳۹۳ پایان یافت. (ویدیوی زیر)
ویدیوی دیگر هم مربوط به شخص ابومهدی المهندس است؛ معمار نبرد با اشغالگران و تروریست ها در عراق؛ مردی که او هم فقط عراقی نبود و دستاوردهایش متعلق به تمام جهان است در زمانه ای که تیتر یک همه رسانه های دنیا به سریال های پی در پی جنایت های داعش اختصاص یافته بود و کمتر کسی می پرسید که «پس آمریکایی ها در عراق چکاره اند؟»
ویدیوی آخر یک اذعان است. اظهارات مسعود بارزانی با این تاکید که «ایران اولین کشوری بود که در اولین حمله داعش (به اربیل) برای ما دو هواپیمای سلاح فرستاد و این در آن لحظه، کمک بزرگی بود.»
نظر شما