در ناآرامیهای شهریور گذشته، یکی از اهداف سناریوی دشمنان جمهوری اسلامی، کاهش مشروعیت بینالمللی جمهوری اسلامی و انزوای ایران در جامعه بینالملل بوده که توفیقاتی نیز به همراه داشته است. این سناریو با برخی تظاهرات ایرانیان در خارج، بمباران رسانهای، لابی با کشورها برای کاهش سطح روابط و فراخواندن سفرا دنبالشده و علاوه بر موضعگیریهای متنوع مقامهای کشورها علیه جمهوری اسلامی، تعلیق روند مذاکرات هستهای، پیگیری پرونده حقوق بشری در شورای امنیت و خط و نشانهای تازه علیه ایران، برخی دستاوردهای آن تا امروز است.
دولت جمهوری اسلامی در مقابل، از یک سو بر تداوم مذاکرات تاکید کرده و از سوی دیگر به فراخوانی سفرای برخی کشورها در ایران و برخی اقدامات و تحریمهای متقابل پرداخته است؛ اما آینده این فشارها علیه جمهوری اسلامی چه خواهد شد و جمهوری اسلامی چه راهکارهایی برای مقابله با این هجمه سنگین دارد؟
بر همین اساس اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا بر آن شد در گفتوگو با کارشناسان مسایل بینالمللی، به واکاوی این موضوع بپردازد تا راهکارهایی نیز ارائه شود. در بخش نخست این گزارش «دیاکو حسینی» کارشناس روابط بینالملل گفت مساله تجزیه ایران موضوعی قدیمی است و مربوط به اکنون نیست، برخی کشورها منتظر فرصتی هستند تا بتوانند ایران را کوچکتر کنند اما هویت ایرانی بسیار پرکششتر از آن است که منجر به تجزیهطلبی شود.
«مهدی خانعلیزاده» پژوهشگر بینالملل نیز در بخش دوم این گزارش معتقد بود شرایط کنونی، زمینهسازی جنگِ واقعی و اجرای دوره فشرده یوگسلاوی، لیبی، عراق و افغانستان است و به دلیل آمادهسازی و همراه کردن افکار عمومی دنیا، در شرایط کنونی طرف غربی در صورت شروع جنگ، هزینه اعتباری کمی میپردازد.
در بخش سوم به سراغ «مهدی فاخری» سفیر پیشین ایران در مکزیک و سرکنسول ایران در هنگکنگ و ماکائو رفتیم. وی اکنون دانشیار دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه است.
ایرنا: با توجه به سابقه طولانی فشارهای بینالمللی علیه کشورمان، تحلیل شما از فشارهای دوره اخیر چیست و چه تفاوتی با سناریوهای گذشته دارد؟
در طول ۴۳ سال که از انقلاب اسلامی میگذرد، به دلایل مختلف تحت فشارهای بینالمللی بودیم؛ بحث اوایل انقلاب، مشکلات داخلی و حوادث سال ۶۰، جنگ تحمیلی و بعد هم به تدریج پرونده هستهای و این اواخر هم ناآرامیها.
در همه این دورهها تحت فشار از سوی برخی کشورهای منطقهای و بینالمللی بودیم اما ویژگی دوره اخیر این است که بُعد حقوق بشری این مساله از دفعههای پیش بیشتر جلب توجه کرده و اتفاقی که افتاده طرفهای ما در کشورهای دیگر به نظر نزدیکتری به هم رسیدهاند.
همیشه در بین این کشورها موافق و مخالف وجود داشت اما نوع اعتراضهای اخیر، افراد شرکتکننده در آن و انتظاراتی که مطرح میکنند و واکنشهایی که نشان دادهشده و تلفاتی که وجود داشته، طبیعتا سبب اتخاذ رویه و رفتار مشابهی شده است.
البته نظرات دولتها نمیتواند یکسان باشد؛ حتی در یک کشور از سوی حکومت، نظرهای متفاوتی وجود دارد.اما اکنون نکتهای که مطرح است اینکه حقوق بشر برای اروپاییها اولویت بسیار مهمی در سیاست خارجی دارد و برای دولت دموکرات آمریکا نیز مباحث حقوق بشری اهمیت زیادی دارد.
این همزمانی و همسویی جهت سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دولت بایدن و کشورهای متحد آنها، روی تحولات اخیر تاثیر گذاشته و سناریوهای جدیدی را بوجود آورده است.
هیچگاه این میزان همسویی علیه ایران نداشتیم
ایرنا: این فشارها تاکنون چه اندازه موفق بوده و چه تاثیری بر افکار عمومی مردم جهان داشته است؟
ما باید به چند نکته توجه کنیم، نخست آنکه قدرت نرم کشورهایی که علیه ما فشار میآورند از گذشته بیشتر است و بیشتر به کار گرفتهشده و دیپلماسی عمومی که در این زمینه اعمال کردند، همسوتر بوده و طبیعی است که از میزان موفقیت بیشتری برخوردار بوده است.
ما هیچگاه این میزان از همسویی و همجهتی در دولتهای خارجی را علیه ایران، تصمیمها و مواضع دولت نداشتیم.
هیچگاه این میزان از همسویی و همجهتی در بین دولتهای خارجی را علیه ایران، تصمیمها و مواضع دولت نداشتیمایرنا: دلیل آن چیست؟
برای اینکه معمولا در میان کشورها، برخی معتقد بودند مناطق دیگری در دنیا وجود دارد که در زمینه حقوق بشر، شرایط نامناسبتری از ایران دارد اما حتی مطرح نمیشود و این مساله کمتر در افکار عمومی شنیده میشود.
نکته دیگر اینکه افکار عمومی دنیا، با دولتهایشان همسو میشوند و این اتفاقی است که چندان رایج نیست. معمولا افکار عمومی جهت خود را دارد، گاهی با دولتها منطبق است و گاهی مخالف مواضع دولت حرکت میکند؛ لذا اکنون متاسفانه افکار عمومی دنیا بیشتر علیه ایران سوق داده میشود؛ به این دلیل که ما در قدرت نرم نتوانستیم حریف اقدامات قدرت نرم کشورهای دیگر شویم اما مهمتر از آن و در درجه اول، نتوانستیم افکار عمومی خودمان و سپس افکار عمومی جهان را متقاعد کنیم.
نکته دوم اینکه برخی کشورها از نظر مسایل مختلف سیاسی از نزدیکی یا دوری بیشتری با ما برخوردار بودند اما اکنون دولتها بیش از اینکه با یکدیگر اختلافنظر داشته باشند به یک نوع جمعبندی مشترک در مورد ایران رسیدهاند و افکار عمومی نیز در این راستا شکل گرفته؛ به عنوان مثال موضوع تجاوز روسیه به اوکراین و همسویی سیاسی که ما در این زمینه به آن متهم شدیم، میتواند در این تصور عمومی و برداشت دخیل باشد.
ایرنا: هدف نهایی فشارهای اخیر چیست؟ آیا فقط تبلیغاتی است یا به اقدامات بینالمللی، حقوقی و نظامی علیه کشورمان هم منجر خواهد شد؟
نمیتوانم بگویم که اینها فقط تبلیغاتی است؛ یعنی اقداماتی در خصوص مسایل بینالمللی در حال اتفاق افتادن است که طبیعتا بخشی از این فشارها، میتواند تبلیغاتی باشد؛ یعنی نزدیکی ایران به روسیه، چین یا به کشور دیگر... . اینها مسایلی است که چندان باب طبع غرب نیست و تلاش میکند در این زمینه تبلیغاتی داشته باشد.
نسبت به برخی مسایل باید نگران بود
اما مسایل دیگری هست که نگرانکننده بوده و ما نمیتوانیم فقط با برچسب تبلیغاتی، به راحتی از آن عبور کنیم. به طور نمونه فرض کنید تعیین گزارشگر ویژه یا تعیین هیات حقیقتیاب توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل، اقداماتی است که میتواند پیامدهای قانونی، حقوقی و بینالمللی داشته باشد و در یک شرایط خیلی احساسی، به اقدام نظامی هم منجر شود.
یعنی آنچه نظام بینالملل به ویژه نیروهای غربی تاکنون انجام دادند، آماده کردن زمینههایی است که میتواند از منظر حقوقی این موضوعها را قابل طرح کند و تصمیم بینالمللی اتخاذ شود. ما نمیتوانیم از قطعنامه بهراحتی بگذریم، قطعنامه، کاغذپاره نیست؛ قطعنامههای زیادی در سازمان ملل همچون قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ در مورد فلسطین هست که ۵۰ سال آنجاست اما چون اراده سیاسی کشورهای پیشرفته پشت آن نبوده، هیچ اتفاقی نیفتاده است اما قطعنامههایی هم وجود دارد که در ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته تصویب شده و با اجرای آن، بُعد نظامی پیدا کردند لذا نمیتوانیم فقط به تبلیغاتی بودن این اقدامات بینالمللی استناد کنیم.
ایرنا: راهکارهای کنونی دستگاه سیاست خارجی برای مقابله با فشارها را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی صحبت از راهکار میکنیم، ابتدا باید هدف را مشخص کرده و در زمینه آن هدف، راهکار تعیین کنیم.
ما میتوانیم راهکار تعاملی با دنیا داشته باشیم و یا راهکار تقابلی. در سیاست خارجی ما راهکار تعاملی در شرایط خاصی کمتر به کار گرفته شده است و بخش زیادی از تاریخ ۲۰ سال اخیر، حجم تقابل از حجم تعامل بیشتر بوده است. بنابراین یکی از مواردی که میتوان در روابط بینالملل این بحث را تا اندازهای ارزیابی کرد و به تحلیل واقعی رسید و متناسب با آن واکنش نشان داد، در پیش گرفتن راهکار تعاملی است که پیش از آن هم در سند چشمانداز ما همیشه بوده؛ تعامل سازنده با اقتصاد جهان، کشورهای همسایه و اعضای نظام بینالملل.
پس به نظر، کاهش تنش و کمتر کردن اصرار در برخی از سیاستهایی که واکنشهای داخلی و خارجی را به دنبال داشته و تلطیف شرایط، حداقل کاری است که میتوان انجام داد. سیاست خارجی ما هم میتواند در یک روند افزایش تعامل با نظام بینالملل برای کاهش این فشارها و پیدا کردن یک راهحل مناسب مطرح باشد و در نظر قرار گیرد.
راهحل چیست؟
ایرنا: چه راهکارهای داخلی و خارجی را برای تقویت مقابله کشورمان با این فشارها پیشنهاد میکنید؟
در شرایط کنونی مهمترین روشی که میتواند موثر باشد، گفتوگو و رسیدن به نوعی تفاهم در داخل و خارج است. سیاست داخلی و خارجی مکمل هم هستند؛ ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم پیروی از الگوهای خاص، رضایت همه اعضای جامعه خودمان و جامعه بینالملل را به دنبال داشته باشد. بنابراین فکر میکنم اکنون شرایط ایجاب میکند ما هم در داخل شنوندههای خوبی باشیم، گفتوگو کنندههای خوبی باشیم و به توافق رسیدندگان خوبی باشیم و بعد هم همین را در خارج دنبال کنیم.
در شرایط کنونی مهمترین روشی که میتواند موثر باشد، روش گفتوگو و رسیدن به نوعی تفاهم در داخل و خارج استیکی از مسایلی که فکر میکنم چرا فشارها به حداکثر رسیده، بخشی به این دلیل است که این رشته تعامل و چشمانداز آینده نزدیک و نتایج احتمالی که ممکن است دربرداشته باشد، چندان واضح و روشن نیست؛ ممکن است نیت ما خیلی برای خودمان واضح باشد اما نتوانیم به طرفهای خودمان و مخاطبانمان در داخل و یا به طرفهای مذاکره در خارج مطرح کنیم. یک تجدیدنظر در شیوه برخورد در داخل و خارج میتواند کمی از این فشار کم کند و ما را به ریل درست حل مسایل برگرداند.
ایرنا: با توجه به برخی تحرکات در اطراف کشور، گزینه جنگ و تجزیهطلبی را واقعی میدانید؟
بستگی دارد تفسیر ما از واقعیبودن چه باشد؛ اگر واقعی یعنی اینکه این خطر وجود دارد، بله. اینکه تا چه اندازه میتواند اتفاق بیفتد و اصولا اینکه ما در رخدادن یا جلوگیری از این مساله چه اندازه میخواهیم نقش اجرا کنیم، بستگی به سیاستهای ما دارد. در ۴۰ سال گذشته، این تحرکات در اطراف کشور را هیچگاه به این صورت نداشتیم.
در مناطق مختلف ممکن است نارضایتیهایی وجود داشته که باعث میشد سطح خاصی از تحرکات انجام شود و یا تظاهر خاصی پیدا کند اما وقتی حالا این شرایط مشاهده میشود طبیعی نیست که ما در ارتباط با این مساله خویشتندار باشیم و تلاش کنیم این مساله را از نظر اهمیت، دسته چندم تلقی کنیم و به راحتی از آن بگذریم.
ممکن است شرایطی بوجود آید که برخی کشورها از این مساله، یک جنگ تحمیلی مجدد یا احیانا هر نوع تجزیهای در داخل ایران سود ببرند. این ما هستیم که با استفاده از خرد جمعی و با ارزیابی واقعی از شرایطی که در آن قرار داریم، با تحلیل ابزاری که در اختیارمان است و با نگاه به اهدافی که در ارتباط با این مسایل داریم، تلاش کنیم به نوعی تنش موجود در جامعه و محیط پیرامونی خود را کاهش دهیم و به حداقل برسانیم و از راه سازندهای شروع به حل مسایل کنیم.
تمدن ایرانی، امکان تعامل با محیط پیرامون را افزایش میدهد
ایرنا: ایران چه ابزارهایی برای مقابله در عرصه دیپلماسی عمومی و رسانهای در مقابل این سناریو دارد؟
بحث دیپلماسی عمومی و قدرت نرم بیش از هرچیزی به حوزه تمدنی و فرهنگی برمیگردد و تمدن و فرهنگ ایرانی یک واقعیت پذیرفته شده و یک واقعیتی است که کار کردن در این زمینه به عنوان جزیی از سیاست خارجی، امکان تعامل با محیط پیرامونی ما را افزایش میدهد؛ یعنی به هر حال کشورهای دستکم شمال ایران بخشی از ایران بودند. فرهنگ ایران و زبان فارسی در نظام بینالملل به رسمیت شناخته شده است و طبیعتا متناسب با نوع رویهای که ما در داخل نسبت به این حوزه تمدنی اتخاذ میکنیم، رفتار دیگران هم ممکن است بر این اساس تنظیم شود، یعنی شاید تقابل نظام بینالملل یا حتی برخی همسایههای ما تا اندازهای معلول برخورد خود ما نسبت به هموطنان خودمان و نسبت به کشورهای همسایه مان است.
متاسفانه در نظام بینالملل، حق و حقیقت ملاک مذاکره نیست؛ ملاک مذاکره مواضع مذاکراتی و برخورد عملی است که کشورها با همدیگر دارند و با سنجش آن با منافع ملیشان تصمیم میگیرندسوالی پرسیدید که چرا این فشارها تا این حد زیاد شده؛ وقتی متحدان ما مانند روسیه و چین که روسیه با ترکیه برای صادرات نفت و چین با عربستان برای انرژی و همکاریهای اقتصادی قرارداد امضا میکنند، نشان میدهد کشورهایی که از نظر سیاسی نزدیکی بیشتری نسبت به ما داشتند، در برابر این فشارها موضع موثری اتخاذ نکردند زیرا به دنبال منافع ملی خود هستند؛ یعنی تعریف منافع ملی با توجه به حوزه تمدنی و فرهنگی و اتخاذ مواضع سیاسی در کنار اینها و اهمیتدادن به امنیت اقتصادی در کنار امنیت سیاسی و امنیت فرهنگی، میتواند شرایط داخل را تلطیف و تصحیح کند و متناسب با آن، همانگونه که در زمان امضا برجام شاهد بودیم، مواضع کشورها هم نسبت به این مساله تغییر میکند.
نکته آخر اینکه بخشی از همه این مسایل، به دلیل بحث برجام است؛ بخشی از این مسایل برای ایجاد فشار در جهت حصول یک توافق بلندمدت است. ما نمیتوانیم فقط در ارتباط با مسایل مورد علاقه خودمان مذاکره کنیم و با استناد به اصول اعتقادی خودمان از طرف انتظار داشته باشیم.
متاسفانه در نظام بینالملل، حق و حقیقت ملاک مذاکره نیست؛ ملاک مذاکره مواضع مذاکراتی و برخورد عملی است که کشورها با همدیگر دارند و بر اساس آن برخوردهای عملی و سنجش با منافع ملیشان تصمیم میگیرند که چه کاری انجام شود یا نشود.
نظر شما