واقعا تو از کدامین قبیله عاشقان ثارالله هستی، چه شد که پس از سال‌ها از شرق دجله رخ نشان دادی و هرمزگان را نشانه گرفتی برای جهاد پس از شهادت! چه در لحظه، فرمان فرمانده کل قوا و علمدار جبهه حق را لبیک گفتی و آمدی، چه شیرین آمدی دردانه زهرا (س) چه شتابان آمدی ای سرباز مهدی (عج) و چه با صلابت آمدی ای جانِ دلِ آزادگان...
شاید روشنفکرانِ غربگرا هنوز هم تو و همرزمانت را چند تیکه استخوان می‌پندارند! اما مگر می‌شود و مگر کجای این سیاره خاکی، استخوان‌های چندده ساله اینگونه بر دل‌ها سَروَری می‌کنند؟ اصلا شما خودتان جهاد تبیین هستید ای شهدا، حضورتان مایه آرامش خاطر مردم و یادتان، نابودگر تمامی فتنه‌ها و توطئه‌ها است.
بگذار این اندک ناآگاهان تحصیلکرده هرچه می‌خواهند بگویند! مهم این است که با آمدنت شوری حسینی به همسایگان آفتاب دادی، ای دردانه گمنام! به گمانم تو و رفقایت حکم ماموریتی دریافت کردید تا کم‌کاری‌های ما را جبران کنید، تا یک واجبِ دیگر را با حضورتان معنا ببخشید، انگار خوب و به موقع فرمان «جهاد تبیین» را شنیدید و سراسیمه شدید و جز این، انتظاری از فرزندان مکتب عاشورا نیست.
ما سال‌ها ادعا کردیم اما شما مرد میدان بودید و طاقت نیاوردید و با حضورتان عملیات تبیین را با رمز یا زهرا آغازگر شدید.
ای محبوبِ بی‌نام و نشان و ای نامدارِ ولایتمدار، می‌خواهم بگویم با آمدنت چشم دلمان را روشن کردی و عزممان را راسخ، تا همگی به صف شویم، دسته و گردان و لشکر شویم و غبار نیرنگ استکبار را به جان خودشان بیاندازیم.
آمدن شما قوَت قلبی شد حتی برای نازنین دختر میناب در جنوب کشور، ببین که چگونه به ورود پرافتخارت می‌نگرد، دستان کوچکش آینده‌ای بزرگ را نوید می‌دهد.آمدن شما قوَت قلبی شد حتی برای نازنین دختر میناب در جنوب کشور، ببین که چگونه به ورود پرافتخارت می‌نگرد، دستان کوچکش آینده‌ای بزرگ را نوید می‌دهد.
خودمانیم، فاطمیه امسال، همه‌اش بوی ولایت می‌داد، از غربت علی تا سالگرد عزیزی از مدافعان حرم زینب (س) گویی شمیم ولایت، آسمان را در اختیار گرفته بود تا بیایی و دنیا را آنگونه که هست ببینیم.
آمدنت، یادآور خون‌های بر زمین ریخته برای حفظ مام وطن بود، یادآور شب‌هایی که تا صبح آرزوی شهادت می‌کردید، جانِ زهرا از آن راز شهادت برایمان بگو، مگر نیامده‌ای جهاد تبیین کنی در این وانفسایی که ستون پنجمی‌های دشمن می‌خواهند جای شهید و جلاد را عوض کنند و بی‌شرفانِ روزگار را باشرف جلوه دهند.
آمدنت چه نقشه‌هایی را به باد داد و چه کمرهایی از خائنانِ روزگار، شکست، برای ما دعا کن تا فردای قیامت بخاطر کم‌کاری‌ها و اشتباهاتمان، شرمنده مادر، نباشیم اما در گوشه قلبت بنویس که ما عزممان را جزم کرده‌ایم تا بیرق را به دستان مبارک قائم برحق برسانیم و کار را یکسره کنیم.
ای شهید، خوب ببین که فقط در میناب، چقدر محبوب هستی که برای بدرقه پیکر مطهرت حتی کودکان هم سراسیمه شدند.
یک ایران چشم‌انتظار ورودتان بود دِلاله‌های بی‌نام و اینک پیکرهای مطهرتان، چشم و چراغ شهرها و خیابان‌ها شده است.
پیکر مطهر شهید ۱۸ ساله گمنام که در عملیات بدر، شرق دجله تفحص شده بود در میناب به خاک سپرده شد.
