اشانتیون را بیشتر کن و باران را کمتر

تهران- ایرنا- گاهی عدو سبب شر می‌شود و گاهی سبب خیر و بسته به شرایط ممکن است نتیجه، معکوس گردد.

اول. نشست های خبری جشنواره چهل و یکم فجر نیز به خاطر حواشی اتفاقات اجتماعی اخیر اسباب عدم حضور پاره‌ای از جماعت موسوم به سلبریتی گردید و این اتفاق از قضا سودی رساند به نشست‌های پرسش و پاسخ. پیشتر بیش از اصل مباحث سینمایی، نشست‌های خبری فجر تحت‌الشعاع پوشش‌های اگزجره و گریم‌های اغراق‌آلود برخی سلبریتی‌ها قرار می‌گرفت و امسال حذف زوائد ظاهری اسباب طرح سوالاتی اندکی تخصصی‌تر در نشست‌ها را فراهم کرده؛ روندی که در گذشته های دور جشنواره فجر هم نظیرش را شاهد بودیم و امسال عدو شد سبب خیر و بازگشتی صورت گرفت به آن دوران.

دوم. غلبه فضای مجازی بر کار رسانه موجبات فعالیت طیف کثیری از علاقمندان در حیطه های خبرنگاری و عکاسی را فراهم کرده به گونه ای که زمان جشنواره که می‌شود انبوهی از خبرنگار و عکاس را در خانه رسانه یا خانه جشنواره رویت می‌کنید ولی طنز ماجرا اینکه برخی از این جماعت حتی به تماشای فیلم‌ها ننشسته و تازه بعد از نمایش سروکله‌شان در فودکورت پیدا شده و از همکاران فیلم‌دیده درباره کیفیت فیلم پرس و جو می‌کنند و با همین پرس‌وجوها درباره آثار، تحلیل هم ارائه می‌دهند؛ فقط امان از زمانی که دچار اختلال حواس شوند و تحلیل فیلمها را جابجا ارائه کنند که آن گاه آه سرد را فیلمی درباره عشق پرتقالی دانسته و جنگل پرتقال را محصولی هنروتجربه‌ای.

سوم. ظهور منتقدان جدید در سیما که به جای تحلیل، داستان فیلم را تعریف می‌کنند عجیب است؟ هرگز! وقتی کل سال یاد سینما نیستی و با روشن شدن چراغ فودکورت جشنواره یاد تولید برنامه سینمایی می‌افتی معلوم است که لنگ میمانی. ولی چرا این همه نقد؟ قدری هم نسیه دهید و مثلا گزارش تولید کنید از دردسرهای تحمل برخی فیلم‌های حوصله سربر یا مدعیات استقلال‌طلبانه. یا غوری کنید در عوامل پشت صحنه و بپرسید چرا حاصل کار فیلمبرداری باسابقه در حد آثار دورریز تجربی شده یا چرا فلان مسئول بهمان شورا خودش برای خود پروژه تصویب کرده.

اشانتیون را بیشتر کن و باران را کمتر

چهارم. اینکه فیلم‌های امسال جشنواره پر شده از نماهای بارانی آن هم در خشکسالی اخیر کشور را کجای دلمان بگذاریم؟ لااقل کمی برفش را بیشتر کنید مثل آه سرد. این همه باران از سرهنگ ثریا تا کت چرمی و از یادگار جنوب تا جنگل پرتقال و.‌..! کمی برفش را بیشتر کنید یا لااقل مثل عوامل فیلم عطرآلود قبل از بارش-ببخشید اکران- اشانتیون عطری، سقزی، چیزی توزیع کنید تا این همه بارش بی‌مزه نشود.

پنجم. کم نیستند کودکانی که به‌ عشق پزشک شدن از همان سنین پایین دکتربازی را تجربه می‌کنند و دوست دارند در اسباب بازی های خود ابزار بازی پزشکی را داشته باشند. کودکان این تخیل پزشک شدن را جدی میگیرند و به طور جدی خانواده را تحت درمان قرار می‌دهند. حالا در شماری از محصولات جشنواره با پزشکان تیپیکالی مواجهیم که حتی به اندازه همان دکتربازی کودکان هم کاراکتر را جدی نمی‌گیرند. یکی‌اش بانویی صورت عروسکی و دماغ سربالا که در فیلمی سطحی‌مآب از می‌تو، از پزشکی فقط روپوش سفید را درک کرده و تحکم به زائوی تحت درمان...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha